جمعه ۲۶ ارديبهشت
|
|
آنقدر نوشتم تا که هر معنا به مرگ دلبسته شد / دامان موعودی که نیست ، قتلگاهِ روحِ واژه شد
|
|
|
|
|
دور از تو دلم تنک است ....
با شعر و غزل قهرم
|
|
|
|
|
به اندازه ی تمام اشک های فراق
|
|
|
|
|
تکه سنگی آمد و بر سینه ی دربی نشست
ز این مصیبت، ناله ای بنمود و احوالش شکست
|
|
|
|
|
زندگی عجب واژه ای سر بسته ایست !
عشق عجیب در میان واژه ها آرام
|
|
|
|
|
گر خواهی رسی به کمال و تمام
اهدافت پر صرافت باشد و راهت استوار
|
|
|
|
|
خزانی از جهان شد بر تو، ویران
ز مردی ات، دلت را کن خروشان
شکیبا باش در راهی ز خونت
یلی خود باش ت
|
|
|
|
|
توگویی ماه می تابد،درزیرالحایک عربی
|
|
|
|
|
حال و روز عاشقها همه دیدن داره
دلیکه عاشق شد از همه غفلت داره
وقتی مستند عاشقان می دیدن داره
قصه
|
|
|
|
|
تکیه گاهم میشوی تکیه دهم بر شانه ات
جان من ناقابلت قلبم شود چون خانه ات
میشوم آرام جانت ،جان سپار
|
|
|
|
|
عمریست که شاهدیم ما در دست دیگران جام
از غم تلف گشته ایم بی بال و پر در اوهام
|
|
|
|
|
جدال عقل با دل را بیا پا در میانی کن...
|
|
|
|
|
کاش کمی شاعری بلد بودم !؟!
|
|
|
|
|
✍️ ترانه سرا: م.مدهوش (یامور)💞
🎧 دکلمه : بانو هستی احمدی🌹
|
|
|
|
|
شب از بیتابیام پر بود/
و آرامش تظاهر بود/
عجب دور از تصور بود/
که تو از دست میرفتی
...
|
|
|
|
|
گفتی نور ایمان جز خویش در کس ننگری
گفتم باید به قطره ای از باران بنگری...
|
|
|
|
|
در هیاهوی این روزهایِ خسته
که واژههایی چون توافق و مذاکره
سربازان بیچهرهی میدانهای خاکستریاند
|
|
|
|
|
خواب دیدم مرده ام زیر درخت سیبِ سبز
|
|
|
|
|
خواهی نخواهی یاد تو در خاطرم پنهان شده
|
|
|
|
|
بعد از بریدن اولین رگ مهتاب
نور می چکد از موی تو
تا نامت را
بگذارم بر روشنایی
که آسمان
س
|
|
|
|
|
مِئی ایچمه زمانی یِئتیشیب باغ و چمنده
قارقاریله گلزاری توتوب زاغ و زغَن ده
|
|
|
|
|
نفرین بر این روزگار ناخلف
بر این عدالت خاموش
بر این دیوار دروغ
که میکند لبخند را در قفس
|
|
|
|
|
در مصافی نابرابر حق ما تضعیف شد
شکر این درماندگی بیخودترین تکلیف شد
ما شکستیم و تبر بالا نشین قب
|
|
|
|
|
زیرپایم چه بود
افتادم....
|
|
|
|
|
از جان او جان می گرفت بوسه ز جانان می گرفت
گاهی نبودن های تو جان را ز انسان می گرفت
|
|
|
|
|
چشم دوخته ام
به جاده ای
که پایانش
بی انتهاست
بی خبر از آن که
آغاز و پایانش خداست
|
|
|
|
|
یار من ، غمخوار من، تنهاترین دلدار قلبم
بی تو در این ظلمت شبها خمودم
کی قرار توست ای دریادل
|
|
|
|
|
کُشت ما را لهجه ی گیلکی ات
|
|
|
|
|
در ره دلدادگی تاوان دل از حد گذشت..
|
|
|
|
|
آمده ام تا توبه از این عصیان کنم
|
|
|
|
|
نه من دیگر پریزادم نه ناز نسترن دارم
|
|
|
|
|
فرش گیسو
میبافم امشب یه فرش عالی
با تار موهات با پود قالی
از رخ زیبات تا چشم آهو
از راپانز
|
|
|
|
|
ببین مرگ واسه من همین زندگی است
|
|
|
|
|
همیشه چشم به راه بهار خواهم ماند به انـتـظار نـگاه نگار خواهم ماند
|
|
|
|
|
آوای خشم مرده و آوار در نگاه
|
|
|
|
|
" شهباز"
بر تو دل بستم که در اندوه همرازت شوم
در غمت گم گردم اما بال، پروازت شوم
هر شب از ش
|
|
|
|
|
گر دود نگشته بود انیرانت
در پی مر زار نمی گشتی...
|
|
|
|
|
تو مثل تیغ دوشاخه ای ،
رخنه کرده بین حلقوم
|
|
|
|
|
فصل بهاران رسید، رفته غم زار ها
چه چه بلبل شنو، ره زده از غارها
|
|
|
|
|
گفتی که به شود شب هجران ولی نشد
برپا شود طلوع درخشان ولی نشد
|
|
|
|
|
یک نفر باشد به روی بغض هایت
|
|
|
|
|
مِی میشد قُمشه باشی آ کِس توو کارود نباشه
|
|
|
|
|
🔹
🔹گاهی فکر میکنم تورا
در عهد شوالیه ها دوست داشته ام!
بی مرز..
بی ترس...
شاید تو:
مردی سوا
|
|
|
|
|
ای مرا تو نقش مهر و طلب
نیست بی تو هیچ مهر سبب
|
|
|
|
|
اگر خویِ عاشق هاْ شود پیشهْ خو کردن
چو بنگری جاییْ در این دنیاْ بَنا کردن
|
|
|
|
|
آسمان از چشم پنجره
به تماشا نشسته تو را
|
|
|
|
|
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی..
|
|
|
|
|
آنشب نشسته بودیم، در زیرِ ماهِ کامل
شالِ حریرِ مهتاب، سَر کرده بود ساحل...
|
|
|
|
|
اساس جهانی ، نوشتم بخوانی
پر از عشق گشتم ، قبولم بدانی . . .
|
|
|
|
|
توده را افیون فقط دین است؟
دین مگر چیزی جز آیین است؟
|
|
|
|
|
بخدا اگر بخواهم، دو سه بوسه مثل قندت
نده ای رفیق ناصح، به دو گوش من تو پندت
که شدم اسیر زلفت، که ش
|
|
|
|
|
.
محو خوبان شده ایم و دل به ایشان سپریم
خادم عشق چو گشتیم دل زِ ایشان نَبُریم
چون به مه
|
|
|
|
|
در فکر تو بودم، دیدم حالی نیست
در پیکر بیروحم احوالی نیست
وقتی که تو رفتی به خودم فهماندم
بی
|
|
|
|
|
ای شور تو جانان ما
دلبسته چون باران ما
ما را به لطفت جان بده
گر جانی و جانان ما
|
|
|
|
|
خرسند م زعشق صبور عاشق توخواهم بود
بادا بومی نواب قامت تو خواهم بود
|
|
|
مجموع ۱۳۱۴۵۶ پست فعال در ۱۶۴۴ صفحه |