سه شنبه ۲۹ اسفند
شعر افراغ اندیشه
|
|
فلسفله درد، همچنان ادامه دارد .. ..
این کنکاش تاریخی …
قدمتی به قدمت کل انسان دارد...
|
|
|
|
|
هر چه سپید می کشم
از دست غزل های توست
|
|
|
|
|
افراغ اندیشه و قصار الحال!
|
|
|
|
|
سرگذشت یلدا
چهارده قرن است
که می گوید
الیس الصبح بقریب
|
|
|
|
|
بوسه که به بوسه ختم می شود ،بدهکارت نمی شوم .
|
|
|
|
|
فاصله
قدرت اثبات ندارد
تا پیوند بینمان
جاری ست
|
|
|
|
|
سگ پارس,
گربه دم تکان می دهد
گوش _ ها
پر از ناله..
|
|
|
|
|
صدامرا برعزا «««بر قضا تو را کشت
|
|
|
|
|
دراز کش در نادانی خفته است!
|
|
|
|
|
برای دوستم رفیق شفیق که روزهای سختی رو سپری میکنه😔😔
از خدا برات خدا رو میخوام رفیق تا بی نیاز ترین
|
|
|
|
|
روز جهانی زنان خانه دار گرامی باد 😍🌹🌹🌹امروز روز توست بانو جااااان🌹🌹🌹♥️
این شعر زیبا
تقدیم به همه
|
|
|
|
|
اخلاق
در نسبیت ها
قدر مطلق محض
نمی گیرد
|
|
|
|
|
مهرم داره تموم میشه
مهر مهربون بود باهات؟
راستش رو بخوای من که نه
هی سلام میکردم بر برگ های عاش
|
|
|
|
|
از دست می رویم خاموش می شویم
در خاطر کسی ،از یاد روزگار ...
|
|
|
|
|
محبوبم
بدون نگاه تو
درد غریبی ست
عمیق
ساده بودن
|
|
|
|
|
چشم سفیدی
ای عشق
مو سفیدم کردی
جای رو سفیدی
|
|
|
|
|
معطر به عطر آرامش
صیقل کننده دل
خدا را می گویم
چه جانانه دارد
هوای بنده ها را
آرام آرام
حال ن
|
|
|
|
|
کنارم بودی
و
درد دوری
نزدیک تر
|
|
|
|
|
پنهانی ترین راز پاییز عشق
آن را در کهکشان چشمان تو آوردم بدست
درفصل نارنجی پوشِ پاییز
اینک
|
|
|
|
|
شب به تنهائی طعم تو را می دهد
سحر ، عطر تنت همین.
|
|
|
|
|
چایش را با شکلات میخورد
قهوه اش را با قند
آنقدر طبیعی که
هر پارتنری پا به پایش
می آمد
|
|
|
|
|
تقدیم به همسر مهربان و از جان عزیز ترم
|
|
|
|
|
کرب و بلا
حسین را طلبید
کربلا حسینیان را
و حسین شهیدان را
کرب و بلا و شهید
می سازند
|
|
|
|
|
واژه ها در ذهن به رژه می روند
به اشک پناه آوردم
شوق پرواز دارم
اما بالی برای پرواز نیست
گیسوان
|
|
|
|
|
در قرب آقا
که همه کار الی الله بود
|
|
|
|
|
تراکنش هایم همیشه نا موفق بود
در بانک صادرات قلبت
|
|
|
|
|
بودنت نهایت خوشبختی
نمیدونم اینو میدونی یانه
اما اینو بدون که هرصبح که از خواب میشم
اول سلام میکن
|
|
|
|
|
ازنت های پیانو داخل اتاق
آرامش می بارد
منتظرم بیایی
تاسروده هایم از سرگیرد
بن
|
|
|
|
|
جا نماز ها
آب کشیدند و رفتند
آنهایی که خونشان از ما رنگین تر بود
|
|
|
|
|
آهن پرست هنوز عاشق من است
|
|
|
|
|
اتفاق تو
جهانی را شکست
تا جهانی دیگر را پیوند بدهد
|
|
|
|
|
شیرین ترین تکرار زندگی همه ی ما لحظه ایست که برای رسیدن به خدابه خود آ می آییم
وشیرین مثل:چای ونب
|
|
|
|
|
به نام خالق واژه های ناب
الهی یارب مددی فرما و فریاد رس باش که و جودت برترین و بهترین هدیه است برای
|
|
|
|
|
خدایا هرچه دل آشوبی ،تشویش و خرابیست
از آرامش من دور.
خدایا از فضل خودت به من ببخش هر آنچه خیر
|
|
|
|
|
پرچم عشق
پرچم عشق صیاد بالا
حسابی گیر کرده در تورش
خداوندا تو کاری کن
دراین اوضاع
عاش
|
|
|
|
|
حوصله ی به تاراج رفته ام را بر بگردان
درگرمای روزهای مرداد
روزنه ی امیدم رو به تاریکیست
هوا
|
|
|
|
|
لطفا با فاز متر وارد شوید
|
|
|
|
|
سرِ قصه
دراز است
اما
شاهنامه
در قفس
خواندنی
نیست
|
|
|
|
|
گویند:تن خسته را چای ده
جان خسته را آغوش
اولی: تلخ
محتاج قند
دومی:شیرین
خودِ خودِ قند
بداهه
|
|
|
|
|
شرافت تنها مهره عشق بود كه هرز گشت!
|
|
|
|
|
محرم ماه به قربانگه رفتن نور
|
|
|
|
|
پایگاه ادبی شعرناب برای حماسی بیشتر و عشق ورزی نرم تر!...
|
|
|
|
|
دل آرام گیر
حضور جانان
فرقی ندارد
حضوری باشد یا مجازی
رویا را بباف
لبخندبزن
عشق بورز
چای د
|
|
|
|
|
کی میایی
تا به یک فنجان شعر
مهمان کنم تورا؟؟
درهمهمه ی این روزگار
تورا درمیان اشک ها و لبخندها
|
|
|
|
|
افراغ اندیشه را این گونه می نویسند تا نباشی نمی نویسند!
|
|
|
|
|
مهمانم کردی
به درک
گفتی اعرابش
با صاحب خانه
|
|
|
|
|
جمعیتی
درون تو
بی رهبر اند
منتظر فرمان من
|
|
|
|
|
مصادره میشود قوانین تجارت
|
|
|
|
|
میزون نیست حالِ تو درک میکنم
من عاشقانه
خودم را درانبوه مشکلات ِتو غرق میکنم
ای مهربان بیا
|
|
|
|
|
امید دلم در تاریکی شب جا مانده
بیا وبهارش باش
جنابِ شعرهای من
خوب میدانی که دلتنگم
چه بوی خوشی م
|
|
|
|
|
این روزها
پا می کوبم به فرش دلم
چیزی رابه زبان نمی آورم
بی خبری ذوب کننده س
تورا سپردم به خدا
|
|
|
|
|
لبخندتو
تسکین دردمن را
دارورو میخوام چه کنم...
لبخندتو دوای درد بی درمان من است
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
|
|
|
مجموع ۱۳۲۹ پست فعال در ۱۷ صفحه |