چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت
شعر قصیده
|
|
تن سرخ تب دارت را به کدامین طبیب بسپارم امید سرزمینم؟🥀🖤
|
|
|
|
|
گه به نیزه، گاه در گودال و گاهی در تنور
آسمان سرگشته از این حال سرگردان سر
|
|
|
|
|
نه من دیگر پریزادم نه ناز نسترن دارم
|
|
|
|
|
ما به رنگ نور یاران نوبر ایم
ما به سبک هور بر سرها سر ایم
|
|
|
|
|
سهم دلم از عشق فقط آه و شرر شد ...
|
|
|
|
|
درونِ کهکشانی از مقوله ها مُعلّقم
|
|
|
|
|
روزی یک انسان جادوگر
بیا ببین چه توری پهن کرد
با اشعه چشم و سحر درون
آن من را باخود زبان بندکر
|
|
|
|
|
ما مرد میدانیم اما صبر داریم
از داغ سید دیده ای پر ابر داریم
|
|
|
|
|
گر تو دیدی بیماری دارو به دست گردان است
این ماجراء زپیشنه ی حکیم و قصاب است
|
|
|
|
|
گئجه رویاده بیچاره اورک یاندی سنه دلبر
مرور ایتدی غم ایامین حالی چوندی اولوب بدتر
دیردی دمبدم بی ح
|
|
|
|
|
هر کیمسه کی بئل باغلادی بیر آیری کسه
مسخ اولدی الیشدی ایله دوشدو قفسه
|
|
|
|
|
گول دنیا را نخور، هرچند عادت می شود
چون به حس خود ببالی، هم خجالت می شود
این جهان سست عنصر گرچه دا
|
|
|
|
|
روزی گر من مجری عدالت بودم
درپی حق به ناحق پریشان بودم
اندوهگین نباش:
نگذارم به ناحق بگیرند موی
|
|
|
|
|
ما را کنار هم چه زود جمع می کند
|
|
|
|
|
وجود پر ز احساست چو با دل میکند بازی
چه خوش باشد که در چشمم نگاهی هم بیاندازی
|
|
|
|
|
هر کسی دوری گزیند از تو گردد جاودان
|
|
|
|
|
گدا بودم به درگاه امیدت بوسه آوردم...
|
|
|
|
|
ببین که دل به چه درد بدی دچار شده
دچار وضعیتی سخت و ناگوار شده
بریدی آس دلم چون کریم کافردل
|
|
|
|
|
ساقیا می ده که شد ماه رجب
|
|
|
|
|
مرکز دایره ی عالم هستی زهراست
عالم از عشق به او سجده کند جا دارد
|
|
|
|
|
این کاغذان گره خورده به جوهریم
ما هیچیم دست توست بر هخام خویش
|
|
|
|
|
قبل از شروع روضـه ها حضـرت مادر
برای سینه زنان چای تازه دَم گذاشته
|
|
|
|
|
حاجات خویش را تو از فاطمه بگیر ....
|
|
|
|
|
مناجات
توای رب همی خواهم که ایمن سازی این جان را
ازآن روز پسین دیگرنیازرد این مال و سروجان را
ب
|
|
|
|
|
جز یاد تو دل به هرچه بستم، توبه
بی ذکر تو هرکجا نشستم، توبه
در حضرت تو توبه شکستم صد بار
زین توبه
|
|
|
|
|
مقابله باسختیهای زندگی
ای که در دنیا تو داری زندگی بسیار سخت
سختی ات سازد تو را، درفکر آسانی چرا؟
|
|
|
|
|
پاس کردم درسِ این دلدادگی
|
|
|
|
|
چوعام الفیل به مکه حادث شد
بشارتی زخلایق صادق شد
|
|
|
|
|
یارلبنانی من وچادُرعربی زبان شیرین فارسیش بالهجه ی عربی.......می بردآنسوی نگاهش به بندربیرو
|
|
|
|
|
بر لبم نام تو بردم عشق آمد سر زده
|
|
|
|
|
نمی دانم که می دانی که من هنوزهم دوستت دارم نمی دانم که می دانی که یادت هست همراهم
|
|
|
|
|
آورده اند شهر مدائن زمانه ای
گویا نداشت فر و شکوهش کرانه ای
بنشسته بوده خسرو ثانی به بارگاه
بود
|
|
|
|
|
باز پاییز آمد و من در انتظار صدای برگ خزان
صدای پای توآوازیست که هردم گوش میدهم زین سان
ای
|
|
|
|
|
موجِ سنگینِ بلا میآید از هر سمت و سو
|
|
|
|
|
محمد رحمةٌ للعالمین است
محمد عروة الوثقیِ دین است
|
|
|
|
|
در ستایش حضرت امام رضا (ع)
|
|
|
|
|
دادار فلک آمد با بوس وکناری چون
لب بر لب شیرینت با شهد هزار افسون
|
|
|
|
|
این «خود» من یا آن «خود» من؟!
|
|
|
|
|
چشمهٔ فریادم از جان جوشیدن گرفت...
|
|
|
|
|
مائیم همیشه ایستاده تو بحران
|
|
|
|
|
مادر ای زیباترین واژه لیل و نهار
|
|
|
|
|
فردای آن روزی که رفتی عکسمان را
|
|
|
|
|
دلم تنگ شده برات،برای بوی گردنت
یادم میاد خاطرات، با،تویی که فراموش شدنی نیست
دلم نبودنت همش شده ب
|
|
|
|
|
مَرامش بخشش و احسان ،دلیل و منطقش قرآن
هجومش تندر و توفان، شدید و سخت و رعد آسا
|
|
|
|
|
سر زد هلال ماتم سلطان کربلا
|
|
|
|
|
ور چه بودست ، ورچه چه باشد ورچه شد
جملگیست آئینه ی رفتار خود
|
|
|
|
|
عید غدیر خم بر همه مبارک باشه
|
|
|
|
|
بعد باران همه جا نم دارد
مثل چشم تو که شبنم دارد
|
|
|
|
|
هرگز کسی نداد بدین سان نشان بورس /
گویی که لقمه است جهان در دهان بورس
|
|
|
|
|
منورالفکر
************************************
مایی که مدام در پی حق بودیم
روز و شب خود به عشق
|
|
|
|
|
حَرَمَش، قبله ی حاجاتِ من است_درگًهَش، بابِ مناجاتِ من است
|
|
|
|
|
شعر کودکانه ضامن آهو ... به مناسبت ولادت امام رضا (ع)
|
|
|
|
|
وقتی یتیمی نیمه شب در انتظار است
دلواپسی های علی در کوله بار است
تا حال مظلوم غریبی آه و زاریست
د
|
|
|
|
|
من آن تنهای تنها در حصارم...
|
|
|
|
|
ای دوست که دوستت داشتم و دوست داشتنت برایم کم بود .
|
|
|
|
|
تاکی.! فریب ادعاها ی ساختگی
|
|
|
|
|
صبح دمید
چو صبح نو دمیده شد
شکوفه تازه دیده شد
خدای واژگان سبز
درون سفره چیده شد
ی رن
|
|
|
|
|
این جهان قالب شعری است..
|
|
|
|
|
رقص قلم در دامن دفتر رسید
رخ جلوه گر گشت و دگر طرحی کشید
در پیچ و تاب لحظه پای سجده گا
|
|
|
|
|
هر آن کس که باشد فراگیر پندی
|
|
|
|
|
درباره وجود و بود و هستِ «قلچماق»
|
|
|
|
|
ای سلیمان رو نمایان کن که مُلک
باز جولانگاه شیطان ها شده
|
|
|
|
|
شهادت حضرت زهرا س تسلیت باد
|
|
|
|
|
سـخـن هــر قـدر زیـبـا هــم کـه بـاشــد :
مـهـم کـردار و سـرسـخـتانـه ؛ شـک کـن
|
|
|
|
|
چه جهانی،پر زفتنه و کین است_زیر یوغ و، سلطه شیاطین است
|
|
|
|
|
می رود زوزه کِشان کفتار ، چون
شیر غرّان واردِ صحرا شده
|
|
|
|
|
آزمایشگاه دنیا را ببین
مدّعی در این میان رسوا شده
|
|
|
|
|
دانه ای کوچک ز دست باغبان
|
|
|
|
|
آب در کوزه و ما گرد جهان می گشتیم
یار در خانه ی دل کرده شهیدم ای عشق
|
|
|
|
|
این خیال پر زِ زیبایی من ...
|
|
|
|
|
خرده مسئولین ما از کوفیان هم بدرتر اند
|
|
|
|
|
درد،درک است وخیال ازچه شدن بودچرا
زانکه زین حاصل ودرکی که عبث راگویم
|
|
|
مجموع ۱۴۳۸ پست فعال در ۱۸ صفحه |