دوشنبه ۱۰ مهر
شعر دلنوشته
|
|
برای تو می نویسم
ای خوب تر از آرامش مطلوبِ من
آدینه ات بخیر
صبح هست
دست جمعه رابگیر
عاشقی را
ا
|
|
|
|
|
که دنیا رنگی است ای زیبا پسند
|
|
|
|
|
عقد طلایی طلاق با طلاق دادن عقد باطل ام
|
|
|
|
|
خوشبختی دیگران
از خوشبختی تو کم نمیکند …
و ثروت آنان، رزق تو را کم نمیکند
و صحت آنان، هرگز
|
|
|
|
|
من نه شاعرم
نه قبای شاعری به تن کنم
من همان مسافرم
|
|
|
|
|
چه تلخ بود
جدا شدم از تن خود
تنم تو جانم تو روح و روانم تو
من بی تو مرگ بودم و خود نمیدانستم
|
|
|
|
|
آن حال دلم با تو سراپا خوب است
|
|
|
|
|
در خرابای این خانه خراب جای دلبر نیست
دلبری پس دل خراب چه داند دل با کیست
|
|
|
|
|
کر وری غصه نخه نل غصه غمگینت کنه
|
|
|
|
|
باید آخر همه را از تو خبردار کنم/همه خوبان جهان از تو طرفدار کنم
|
|
|
|
|
خدایا بابت خلق کردنم شکرت
خدایا بابت تمام لحظه هام شکرت
|
|
|
|
|
شعله ی چراغ امید را چه عاشقانه روشن نگاه داشته ای
|
|
|
|
|
قسم به تشنگی و آب را سراب دیدنم
|
|
|
|
|
دیوانه دلی دارم و دیوار ، ندارد
|
|
|
|
|
تاوان یک وصالم را سیصدوشصت فراق غرامت داد
|
|
|
|
|
بادبان بر باد رفت و کشتی ام در گل ، بماند
|
|
|
|
|
سر و جانم به فدای همه آن ناز و ادایت/تو شدی آن دل و جان و همه زندگی فدایت
|
|
|
|
|
در بهمنی از دلتنگیزمین گیر شده ام
|
|
|
|
|
تقدیم به خودم باآغوشی سرشارازنور....
|
|
|
|
|
حال را نمی پذیرم؛می خواهم یا به گذشته و ایام کودکی بازگردم و یا به آینده پر فراز و نشیبم سفر کنم..
|
|
|
|
|
می خواهمت
تنها برای نفس کشیدن....
فاطمه_مهری
دلنوشته
|
|
|
|
|
ای دریغ از یاد تو، آن تن مرداد تو
|
|
|
|
|
ترسم که دگر با دل من یار نباشی
|
|
|
|
|
خاموش باش تا زنده مانی اما
زندگی ؟!!!!
بعید می دانم
|
|
|
|
|
گل خوشبختی ما خشک نبود...
|
|
|
|
|
نسیمی جان فضا می آید بوی کرب و بلا می آید
بی تابی این نوکر در دیدار ارباب به سر آمد
و این بنده گن
|
|
|
|
|
همه شب در پی خوبان جهان ، کوشیدم
|
|
|
|
|
سلام خدا جونم
دلم برات تنگ شده،سراغی از این بنده حقیر نمیگیری.
|
|
|
|
|
پنجشنبه و دلتنگی های بیشمار
پنجشنبه و نبود عزیزان سفر کرده
|
|
|
|
|
میکشد آن دل دیوانه ، به میخانه مرا
میکند مست چنانم ، که افسانه مرا
|
|
|
|
|
یادم آمد که دلم بردی و ، بی تاب شدم
|
|
|
|
|
سلام خدا جونم
منم مزاحم همیشکی، ببخشید که وقتی دلم میگیره و نیازت دارم میام سراغت😞خدا جونم دلم گرفت
|
|
|
|
|
در دل شادی همی، من زندگانی میکنم...
|
|
|
|
|
هنوز اون عکس اتاقم ، خودنمایی میکند...
|
|
|
|
|
پس چرا در انتظار مرگ در همین لحظه ها نمردیم ؟
|
|
|
|
|
سر به بالین میگذارم ، فکر تو آمد سرم
|
|
|
|
|
آخرین بار که از دیدن یار غافل شد
|
|
|
|
|
همچو طفلی در فراغت گریه و زاری کنم
|
|
|
|
|
شاید آن جام که دادی، غم من چاره کند
|
|
|
|
|
در تاریخ زندگی ام
عکس های زیادی گرفته ام
تا جغرافیای زندگیم را
گم نکنم
|
|
|
|
|
چند ترانه رو میزاریم داخل جیب
جمعه رو سر میکنیم
چشمها رو میزاریم روی هم
میرویم به شهر خیال
|
|
|
|
|
یاد یاری کردم و دل بی قراری می کند
|
|
|
|
|
تنها نشسته قالب کیکی کنارم در اتاق
انتظار ...
یک واژه ی بی انتها
|
|
|
|
|
مرا رنج است در فاصله ها و دردیست بی پایان از سهم نبودن در میان ...!
|
|
|
|
|
شب که می آید دلم بهانه ات را میگیرد
|
|
|
|
|
هر که را دیدم غمی با خود بدوش
|
|
|
|
|
با سخت خواستن من، با سستی تو
با عهد و پیمان من، با بد عهدی تو
|
|
|
|
|
می رسد هفتاد و دو درد آشنا
در چنین روزی به دشت کربلا
محشر آرد هر زمانی درجهان
آن ولیّ
|
|
|
|
|
لبخند خدا گوارای وجودتان💚
انسان های اهل دل
انسان هایی که از دارایی خود می بخشند، انفاق میکنند.
چق
|
|
|
|
|
مهم نیست که تلنگرش بخاطر جعبه خودش بوده
...
|
|
|
مجموع ۹۹۲۰ پست فعال در ۱۲۴ صفحه |