سه شنبه ۱۸ مرداد
شعر تقدیمی
|
|
با مرگ آرزوها ی خود دل شکسته و گریان نباش.
چون مرغ پر شکسته در مقابل آتش سوزان نباش.
|
|
|
|
|
پرواز به جنگل پر از مه ابریشمین.
یعنی بهشت خداوند بر روی زمین.
|
|
|
|
|
طوفان اگر به خانه ات زند استوارباش.
در تک تک لحظه های زندگی برقرار باش.
|
|
|
|
|
نام مولا علی حک شده در آسمان
بین جلالش در کبریاء و هر مکان
|
|
|
|
|
سپارم به پروردگارت
از شر منافق و دشمن بیدارت
گرچه نقاب است بر رخ آنها
امید که باش
|
|
|
|
|
دکتر جواب کرده مداوا نمی شود
|
|
|
|
|
چه پیکاری درونِ ریشه ی ساقر نهفته ..
|
|
|
|
|
بگذشت شب از نیمه و گفتند با من
با کاروان خسته امید رفتی
|
|
|
|
|
بود مردی این چنین او نصیحت آغاز کرد.گفت پول چرم کف دست است و او بی زاریش ابزار کرد.
|
|
|
|
|
به مناسبت زلزله ۳۱ خرداد ۶۹ رودبار
|
|
|
|
|
ما گدایم و گدا چشم به سلطان دارد
|
|
|
|
|
به مهر و محبت دل مردمان را شاد کن.به فکر خرابی نباش جایی آباد کن.
|
|
|
|
|
عبرت آموز تو از تاریخ عمرت نکن بی خود فنا.ظالم دنیا نشو ظلمی نکن پیموده کن راه خدا.
|
|
|
|
|
دست و بالم بسته است در انتها جامانده ام
|
|
|
|
|
حدود صد جنازه که گم شدند
در آمار...
|
|
|
|
|
باز گویا فیل مستم پر گشود
|
|
|
|
|
خواهر شمس الشموس آمد در این روز خدا
|
|
|
|
|
زیر هجمه گرد و غبار این شهر غم آلود
کس ندیده طلوع خورشیدی که دگر غروب نشد
|
|
|
|
|
دستانم را روبه آسمان مهمان کردم وقطره اشکی ازآسمان بدرقه کرداجابتِ دعایم را....نامش خدای بودقطره اشک
|
|
|
|
|
گهی ترس و گه شجاعت نما .که هر دو تورا کار آید جدا.مناسب به اوضاع تدبیر کن.گهی روبهی ،گه حمله چون شیر
|
|
|
|
|
یا چشم من معیوب و یا که شیشه بدذات است
|
|
|
|
|
با دیو صفت همچو خودش جنگ نما.بر روی سرش بارشی از سنگ نما.با نرمش ومهر،منتظر طغیان باش.کشتی چو به دری
|
|
|
|
|
عبور خواهد کرد آن مرد روزی با اسب سپید
از میان خیل عمامه و تسبیح که می لرزند چو بید
لشکرش همه گل
|
|
|
|
|
گاهی دلم جام زهر میخواهد
درفشی با درد در قلب میخواهد
مرگی بانفرت ازجهان بی مروت
آن فشار مضاعف
|
|
|
|
|
بغل کرده مرا
عطر بهارنارنج آغوش تو و خورشید...
|
|
|
|
|
همچون بهشتی دیلمان.شهری تو زیبا بی گمان.با چشمه های خوش گوار.مملو شدی از سبزه زار.
|
|
|
|
|
شهادتت چه مبارک درود و هم بدرود
|
|
|
|
|
❤️تقدیم با عشق به ایران و ایرانی❤️
|
|
|
|
|
پاراگراف هایی چند، از کتاب دل نامه ها و آفرین نامه ها
|
|
|
|
|
آنا جانم ! فاطیما ! ...
من خستوی_ بی توماندنم...
|
|
|
|
|
مادرفرشته هستی خدا به احترامت جهان آفرید
آنقدر کم بود پیش مهرت بهشت جاودان آفرید
از آن لحظه آف
|
|
|
|
|
و اگر از آسمان دو جهان گهر ببارد
به خدا نمی دهم ملک طلا به گوشواره
|
|
|
|
|
خودِ خودت باش
پا به پای خودت تا ته دنیا برو .
|
|
|
|
|
بعدِ تو باد سهمِ مردابست
|
|
|
|
|
تقدیم به طلاب شهید حرم مطهر رضوی
|
|
|
|
|
حالا که رخم زرد شد از داغ جدایی...
|
|
|
|
|
خداوندآغوشش بازاست کافیست ما راه را بلدباشیم...
|
|
|
|
|
فهمیدم نادیده بینا ماییم دور زمین میگردی
|
|
|
|
|
آفرین گوید بر این بانوی بی پروای عشق
|
|
|
|
|
شعر گفتن کار زور کور نیست
|
|
|
|
|
به نام صاحبِ سفره ی سلامتی
دوش دیدم که به یکباره تب کردم
نفهمیدم که روز را کِی به شب کردم
در
|
|
|
|
|
من همان عاشق دیوانه بی سیم و زرم
عاشق شاعر فرزانه ی والا گهرم
|
|
|
|
|
تقدیم به استاد محمود دولت آبادی
|
|
|
|
|
دل عاشقان را بهانه منم
چو بر تیر غمها نشانه منم
من از خاک زر پرور" ابهرم"
در این سایت دلکش "یگا
|
|
|
|
|
با اشک توصیفی اینچنین را قلم زدم به خیالم در جهانِ من
همه چیززیباست
|
|
|
|
|
بنام خدای مِهرآفرین
عموی ارشدِ من باشد محمد
که نامِ فرزند خود نهاد احمد
علی باشد از اولاد
|
|
|
|
|
غزل : درخت 🌲
ریشه هایم را به ریش ِ مست کیهان بسته اند
مسند ِ پیمانه ام را زیر باران بسته اند
|
|
|
|
|
گفتم بنویسم شعر در وصف تو ای مادر
|
|
|
|
|
برای تولدمادرم
بنام
آذرنیک فلاح
دبیربازنشسته ی ادبیات
|
|
|
|
|
شعر و شعورم عین حوری پرنسس زیبایی
|
|
|
|
|
روز پدر خیال تو را بوسه می زنم
در کوچه باغ خاطره ها پرسه می زنم
|
|
|
|
|
ای برای منِ نیمه تمام ،
نیمه ی دیگر
گرچه رفته ای از برِ من
لااقل ، سایه ی من باش
|
|
|
|
|
سلامتی مردی که غیرتو درست فهمیده
نه مردی که سر زنشو تو خیابون دور میده
|
|
|
|
|
در هوای بی کسی دلتنگم و گریان پدر
|
|
|
|
|
توهمه دنیایی منی مادرم
خواب ورویایی منی مادرم
.....
|
|
|
مجموع ۲۳۴۶ پست فعال در ۳۰ صفحه |