سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 29 تير 1404
    26 محرم 1447
      Sunday 20 Jul 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        بزرگترین لذت زندگی انجام کاری است که دیگران می‌گویند: تو نمی‌توانی. رومن پلانسکی

        يکشنبه ۲۹ تير

        اشعار دفتر شعرِ کما شاعر حمید شیخی

        حمید شیخی

        اعتبار آدمیت در سطوح زندگیست امتحانات الهی موجبات بنده گیست گوسفندان را چراه با گله گرگان خطاست ا
        ۱۴ بازدید     ۴ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        تا هست خدا روی به دستان که آرم همتای خدا هیچ عزیزی نشمارم من عاشقم و شوق دلم قبله یار است دیوانه
        ۳۰ بازدید     ۲ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        صبح سیاه و ترس دار به کول من سوار شد خدا مگر خدا نبود که ظلم برقرار شد دلی دگر نمانده در جناح چپ س
        ۲۷ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        چون کارد به استخوان رسد راهی نیست حاجت به بیان معذرت خواهی نیست یکبار زدی به صد جهت خواهی خورد بی
        ۳ بازدید     ۰ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        بنام آنکه در عشق برترین است رفیق شاد و همدرد غمین است سرآغاز است و هم پایان دنیا که بی همتای رب ا
        ۴۲ بازدید     ۳ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        سوختم از سوز سرما آتشی بنمای رب جام زهری برملا کن تا بی افتد از طلب فاش گوی و برملا کن بنده ی شیری
        ۶۷ بازدید     ۴ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        در مصافی نابرابر حق ما تضعیف شد شکر این درماندگی بیخودترین تکلیف شد ما شکستیم و تبر بالا نشین قب
        ۶۲ بازدید     ۲ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        گرنمیخواهی نده نان ات بیات و شور باد مثل بنایی که بی سیمان و هم بی ماله بود یک نفر را باعث فقر و گ
        ۷۹ بازدید     ۲ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        تنگ و تار است زندگیمان ای خدا گردن بگیر یک سراغی از منه آماده ی رفتن بگیر چون بدان بر روح و جان ما
        ۱۲۲ بازدید     ۱۰ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        شاید که بعد از مرگ من دیگر جهانی حاضر نباشد تا گریبانم بگیرد بیزارم از‌ افسار و نعل زندگانی باید
        ۸۶ بازدید     ۷ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        با بد و بیراه و ترس و چند قلم داد و هوار چشم من وا میشود در خلوتی دیوانه وار فکرِ قرض و وام و تنگد
        ۸۳ بازدید     ۴ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        خدایا راضی ام من به رضای تو و جانم طلبِ مهر و وفای تو که خوبی و خداوند توانایی نفس میکشم از لطف ه
        ۹۶ بازدید     ۳ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        خدایا مبتلا کن تو به دردم ، اگر محتاجِ خلق تو بگردم توکل کرده قلبم به خداییت ، اگر در هر زمانی صب
        ۹۳ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        زیرم وبام نمیخواهم دگر ، از لبت کام نمیخواهم دگر هرچه کردم من حلالت نارفیق ، مزد و انعام نمیخواهم
        ۷۷ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        شاید راه کج راهِ سعادت بود الله جان سحر و ساحری علم طبابت بود الله جان باشد این سخن دارِ مکافات من
        ۹۳ بازدید     ۴ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        نه اسیرِ زر و املاک و فراوانیِ پول نه که در بند فلان مرتبه و قدرت و جنگ تو اگر امر کنی با دل و جان
        ۱۰۹ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        سالی یکبار هم برای رفع کوت یاری ام ده در خفا و در سکوت آنقدر سست و سبک بالم چنان صاف می افتم به
        ۱۰۰ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        گر چخان کردم دلم مجبور بود چوب بالای سرم از زور بود من پذیرفتم که دست روزگار از نوازش کردن من دور
        ۱۰۶ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        چیست این رازِ بمان در انتظار لااقل چرب اش کن ای پروردگار اهل حال و دلبری کردن به ناز من کمر تا کر
        ۱۰۵ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        خدایا خسته ام از خود امید تازه میخواهم نویدِ یک عبورِ خوش از این دروازه میخواهم دلم محتاج یک بوس
        ۹۱ بازدید     ۱۴ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        تیرِ یاران از کمان آزاد شد از خودی خوردیم و دشمن شاد شد سوگواران فکرِ نان اند و نوا فرب
        ۱۰۹ بازدید     ۱۷ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        خانه مان بی نور و در کافور و عریان است و ما شمعِ جانِ خویش را مغلوبِ طوفان می کنیم با خدای خویش
        ۱۱۲ بازدید     ۱۵ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        من در طلبِ عشقم و عشق در طلبِ توست هر عاشقِ رسوا شده در تاب و تبِ توست ای بانیِ احزاب شهادت طل
        ۷۲ بازدید     ۶ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        سینزده میلیارد سال است و کمی هم بیشتر که جهان تو بنا گشته به عدل و به اصول موی لای درز یک پیدا
        ۸۲ بازدید     ۶ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        در جهانی که خدا ما را روانی میکند شاید این باشد که شیطان حکمرانی میکند ظاهر از باطن همانگونه که من
        ۹۱ بازدید     ۵ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        راه از تو چاه از تو ما زِ تو این جهان گر زشت و گر زیبا زِ تو فازِ بد دارد اگر این روزگار فصلهای
        ۱۲۱ بازدید     ۱۷ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        آنکه اعلامِ خدایی میکند با ستم قدرت نمایی میکند نزد او محکوم میباشد اگر هر که حق اش را گدایی می
        ۱۳۴ بازدید     ۱۳ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        به ظالم میدهی قدرت مساکین را لگدمالی بگو از رازِ این حکمت چرا هر دم در این حالی خدایی تو خدایی ک
        ۱۴۸ بازدید     ۲۲ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        خدا لعنت کن انسان را اگر فرمانده ی شر شد اگر تا غنچه روئید و سپس در باطنِ خر شد زِ آب و گِل بنا گ
        ۱۱۶ بازدید     ۱۱ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        گرگ بالان دیده بیرون از قفس آزاد نیست هر که در عالم بمیرد هم که روحش شاد نیست هم سواری کرده ایم و
        ۱۲۲ بازدید     ۶ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        خدا دیگر صدا کردن بلد نیست یه دردی را دوا کردن بلد نیست به حدی که نفس میگیرد از ما گلومان را رها
        ۲۰۶ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        از زمین و آسمانت شکر ، روی پنهان و نهانت شکر میشوم آسوده ای باقی چند صباحی میهمانت شکر داده ای ه
        ۱۱۵ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        (( یا حسین بن علی (ع) )) لب تشنه به ده روز و دمی بیشتر هم شاید بحران زده شد سفره که درویش تر
        ۱۳۹ بازدید     ۲۱ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        یکی را ریگ دادی در بیابان یکی را زیر کردی در خیابان یکی را زلزله کشت و یکی رعد یکی را دوش دادی
        ۱۲۸ بازدید     ۹ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        اگر خارج شدم از راه نفرینم نکن الله من برگ گلی بودم در تعبیرِ شاهنشاه کوتاه میکنم لب را چون س
        ۹۶ بازدید     ۰ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        به یک بوسه عشق معتبر میشود به کویت دلی مفتخر میشود همانیکه از وصف حالش سرود که از غربت اش با خبر
        ۱۵۳ بازدید     ۱۳ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        چه فرقی میکند در گور باشم و یا همواره لال و کور باشم زمانیکه خدا هم رفتنی شد چرا من بنده ی دستور
        ۱۳۱ بازدید     ۱۵ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        مردان خدا میلِ شهادت بستانند از دست بریده ، تنِ آن مشکِ دریده یاران ابوالفضل و حسین باک ندارند چو
        ۱۱۸ بازدید     ۲ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        دهانِ بسته گِل خوردن ندارد نگاهِ خسته دل بردن ندارد به تیپ و جیب و ایمانم مپرداز بدهکاری کم از مر
        ۱۳۵ بازدید     ۴ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        نسلها قربانی اند و اصل ها زاری شده وعده ها دیگر سراسر پوچ و تکراری شده دردها درمان ندارد بانیان وی
        ۱۴۱ بازدید     ۱۱ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        در خوابی که می پنداشتی رویا نخواهی دید اسلامی تر از این خطه در دنیا نخواهی دید در وهم و خیالت با و
        ۱۶۰ بازدید     ۷ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        در صفوف دشمنان جز آشنا نیست رفیق عافیت را چاره جز شکر خدا نیست رفیق هر که می آید فلان روزی به خل
        ۲۱۷ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        ته نامردی و رو کردی برام میتونستم از خجالتت درام…♬♪♫♪ ولی قلبمو سیاه نمیکنم من مثه تو اشتباه
        ۴۳۲۷۰ بازدید     ۱۳ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        به سادگی رفتی که سخت درگیرم من با خیال تو آروم نمیگیرم هر چی که می بینم بی روحه و سرده بی تو نمیت
        ۳۵۰۶ بازدید     ۵ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        ای وای از این دل دیوونه از دست این زمونه حرفای عاشقونه ای وای تویی که بهارم از اینکه تورو دارم تو ع
        ۴۲۸۸ بازدید     ۲۹ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        در میره از دستِ دلم عشق تقدیرِ قلب من همینه هر چی که میخونم به یادش نیست تا غمِ ما رو ببینه بارو
        ۵۲۱ بازدید     ۴۵ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        مثل ماتم در دلم جا کرده ای درد را در سینه ابقا کرده ای زندگان را درنیابیده چرا مردگان را باز احیا
        ۱۸۶ بازدید     ۲۳ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        پشت من خنجرِ دوست ، مشت من بر دیوار هشتِ من گیرِ نه و ، میل من بر سیگار خوابها دیدم از عشق ، عشقِ
        ۱۳۲ بازدید     ۱۵ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        نه این گوشه گیری نه این انتظار نه این حال و روز دلِ بیقرار نمیتونه از عشق تو کم کنه توو قلبم همیش
        ۱۹۹ بازدید     ۳۳ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        ای بنده تو از چه در هراسی ای دوست چرا در التماسی الله تو را رفیق و یار است معشوق تو آفریده گار اس
        ۱۵۶ بازدید     ۱۳ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        بنام خدایی که فرد آفرید مرا در بیابان چو گرد آفرید خدایی که تنها در این روزگار شکست و غم و روی زر
        ۲۲۷ بازدید     ۲۱ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        عمریست که سیگارِ مرا دود نکردی از سنجشِ بیهوده ی من سود نکردی قدرم که ندانستی و از محنتِ بسیار بن
        ۱۶۲ بازدید     ۲۳ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        ای که مُلکِ بی وفا را چاکری اول و آخر خدا را شاکری گوید این اندیشه را با رقص و ناز یارِ دلبر با
        ۱۹۲ بازدید     ۶ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        تا کِی زند این سنگِ پر از ننگ به بالم با هر نفس از غصه ی تقدیر بنالم بر صاحبِ این سنگ فراوان تُف و
        ۲۰۲ بازدید     ۹ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        مرگ هم شرف دارد به این سگ زندگانی ها چیزی نمیخواهند جز این بی وقفه بانی ها گویند فصل امتحانات است
        ۱۸۹ بازدید     ۲۱ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        گهی در شادی شیرین گهی در هق هق فرهاد دمی در صلح و آرامش دمی در ظلم و استبداد و مائیم و تنی لرزان
        ۲۷۴ بازدید     ۳۴ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        نزن باران که ما را آب برده پناهِ بی کسان را خواب برده غلامان را به ذلت وا مدارید اگر امروزشان ارب
        ۲۵۵ بازدید     ۳۳ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        عاجز شدم از قلبِ زبان بسته ی خویش محتاجِ جوانه ای ام از هسته ی خویش خورشید مرا به تن کسوف است و خس
        ۲۳۲ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        تو ای سید علی(ع)محبوب عالم تو را دارم کنارم خوشبحالم امام عصری و فرمانروایی چراغ راهی و نور خدایی
        ۱۸۷ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        هر چه آید به سرم خشک و تر اش باکی نیست تنم از آهن و فولاد و دگر خاکی نیست بانیان در صف پرشور صلات
        ۲۳۰ بازدید     ۲۷ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        آن شبیخون و شرر مضحکه ای بیش نبود سخن از توپ و تشر معرکه ای بیش نبود ما که دکان دیانت به مراتب دید
        ۱۸۶ بازدید     ۱۷ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        اهل خوبان را چه ماند و آن عجوزان را چه شد قلبِ تاریک و سیاه و شمع سوزان را چه شد همدلی در عشق مصدا
        ۵۳۲ بازدید     ۲۵ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        اسم تو را دگر بر سر زبان نمی برم با اینکه یاد تو دشنه میزند به پیکرم عشق تو آخرین ضربه میشود به
        ۲۱۳ بازدید     ۱۴ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        نفرین به مرگِ در کمین ، نفرین به اسرار زمین نفرین به اشکِ عاشق و ، نفرین به سر تا پای کین نفرین به
        ۲۰۸ بازدید     ۲۸ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        تو را گفتمت ای گل اندام ناز وجودم کنارت پر احساس شد دمی از کلامت چو مهمان شدم دلم مست عطر گل یاس
        ۲۱۸ بازدید     ۳۰ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        هوای دلکشی از مخرج یاران به راه افتاد از آن بالانشینان تا مشام پادشاه افتاد بنا شد هیچکس گردن نگ
        ۱۸۴ بازدید     ۱۷ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        به حلقوم فقیران داس بردن به صحرای عدو الماس بردن خران را با وقاحت مست کردن به جیبِ مستمندان دست ک
        ۲۶۴ بازدید     ۲۴ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        زمین از وجودت خجالت بکش بسی سوختم در عزاداری ات صغیر و کبیر از تو دردآشنا کشیدند دست از هواداری ا
        ۲۴۱ بازدید     ۲۱ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        نوری که عقب میکشد از ظلمتِ این دهر بی پرده تر از عالم خورشید ندارد سکنی نگزیند در این دار مکافات
        ۲۵۷ بازدید     ۲۸ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        ما سلسه وار از لبه ی تیغ گذشتیم بستیم دهان را دگر از جیغ گذشتیم در خواب حماقت به گمان حوصله کردیم
        ۲۰۷ بازدید     ۲۸ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        دیریست کویر دل ما را وطنی نیست از خانه بدوشان غمِ گور و کفنی نیست با هجرتِ باران به رهِ کاخ نشینان
        ۱۹۸ بازدید     ۲۶ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        تو بری حال دلم بد میشه بیخ گوشم هی خطر رد میشه ضربان قلب من میدونم بعد تو یه خط ممتد میشه تو اگه
        ۲۰۱ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        بعدِ عمری آمدی یاد چه کردی بی وفا دل ما پوسید از نامهربانی و جفا دیگر از راهی که برگشتی برو ای نار
        ۱۷۴ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        بارالهی تن خورشید تو فانوس که نیست شمعکِ جان جهانت تهی از بوس که نیست ما از آغازِ بهار عابر و دلسر
        ۱۸۲ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        آنکه محتاج گره بود گره پیچم کرد بست تا در گذر پوچ زمان هیچم کرد گیج از حاصل این بی خبری میخ شدم ه
        ۲۴۷ بازدید     ۲۲ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        خدا دردا که دردم را نداند همان محبوب کل انتخابات سوادش را ندارد یا که هرگز نمیخواند کتابی از کتاب
        ۱۸۳ بازدید     ۳۲ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        وطن عمریست غمخواری ندارد کسی با معرفت کاری ندارد قسم حرفیست در باب تجارت خداهم دیگراصراری ندارد
        ۲۰۵ بازدید     ۲۹ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        توثابت کن مسلمانی، دین و مذهب اش بامن خداراگوش به فرمانی،مقام ومنصب اش بامن صداقت نقش م
        ۲۵۷ بازدید     ۲۳ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        روزها درفکر پولم، شامگاهان در هوس در سحرگاهان ملولم چون مریدان درقفس درخرابستان غریقم ناز مژگانِ ت
        ۲۳۰ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        حمید شیخی

        نه سیاست بلدم نه از حماقت دورم نه طبابت بلدم نه خسته و رنجورم نه زیارت روم و نه کافر و بدبینم ن
        ۱۴۵ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        مجموع ۹۶ پست فعال در ۲ صفحه

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8