يکشنبه ۲۲ مهر
شعر آئینی
|
|
از آدمی بپرسید زهد را چه است نشانه
گوید ریشی دراز و جامهای صوفیانه
|
|
|
|
|
آدم الفش کلاه دارد
بالای سرش گواه دارد
|
|
|
|
|
بر عرصهی هستی گل یکتاست محمّد
|
|
|
|
|
در گوشه های آسمان شوری به پا بود
گویا که وقت هجرت آلاله ها بود
دیوارهای خانه بوی غصه می داد
گل
|
|
|
|
|
رحمةُ لِلعالمين عالمه رحمت گلیر
جهل بُتین سیندیرا نورِ محمد گلیر
|
|
|
|
|
باز این چه شورش است که در سینه ها به پاست
گویا که روز محشری گشته است ،کربلاست
با خاطرات جنگ
|
|
|
|
|
کعبه گشته غرقِ نور و، مکه سرشارِ سُرور _شور و شادی در قُریش و بر جهان بارانِ نور
|
|
|
|
|
صبح با باد صبا قاصد پروانه رسید
بوي عطر نفس صبح به اين خانه رسيد
پنجره باز شد و بوي بهاران برخ
|
|
|
|
|
محمد رحمةٌ للعالمین است
محمد عروة الوثقیِ دین است
|
|
|
|
|
برگو به جهان و بر جهانیان بشارت_بنشسته به بامِتان همائی زِسعادت
|
|
|
|
|
در مکتب ما ملاک و حجت ثقلین است
یک شرط قبول حج شیعیان حسین است
|
|
|
|
|
خیلی سالهِ نشدِه بیام به پابوس حَرم
گَمونم دیگه نمی خوای بِکشی دست رو سَرم
پُرِ از سیاهی و خجالتم
|
|
|
|
|
کاشکی مثل کبوترا میچرخیدم تو حرمت
|
|
|
|
|
همیشه غصه و تشویش و اضطراب جهان
نشانه های بلایای آخر صفرند
|
|
|
|
|
در ستایش حضرت امام رضا (ع)
|
|
|
|
|
هزار بار ببخشی ولی دوباره هنوز
کریم در اثر ذات خویشتن باشی
|
|
|
|
|
اگر چه گشته هزاران امید نقشِ بر آب..
|
|
|
|
|
منم عباس قربانی
شهید راه قرآنی
|
|
|
|
|
اربعین فرا رسید، یکبار دگر چهره جهان از داغ مصیبت کربلا...
|
|
|
|
|
گفتند که من در تله م
وقتی که با توام من ،
ز آزاد ، آزادترم
|
|
|
|
|
در رثای پُر رسای شاه دین ،
مردمان درنقشی همچون شاهدین ،
اشک را فواره کردند
|
|
|
|
|
باز اربعین رسیده و من غرق مشکلم
داغت حسین (ع) خوب نشسته است بر دلم
|
|
|
|
|
ای خوش آن روز که از عشق پریشان بودم
شهربند حرم حضرت جانان بودم
|
|
|
|
|
در دیارِ مِی پرستان حرفِ حق یک بندگی است
آنکه مِی سَر میکِشد قاعده اش پوشیده نیست
|
|
|
|
|
شب است و باز من در کنج خلوت می نشینم..
|
|
|
|
|
گر چه بر درد و غم و فاجعه پایانی نیست
در تن خسته و بیمار تو هم جانی نیست
|
|
|
|
|
گفتم به هر زمان و مکان از ازل حسین
گویم همیشه از دل و جان تا اجل حسین
|
|
|
|
|
عمر طی می شود و دور زمان در گذر است
شد محرم طی و هنگام حلول صفر است
|
|
|
|
|
باشد سر نی در خون هفتاد و دو سر اینجا
|
|
|
|
|
اگرچه داغ تو همواره در این سینه جا دارد
ولی این سینه امشب سوزشی بیانتها دارد
|
|
|
|
|
هفتاد و دو آیه سوره ی عشاق است...
|
|
|
|
|
هر لحظه العطش ،ز تپش های آفتاب
لب تشنه می دوید ،میان دو نهر آب
|
|
|
|
|
غوغای
سبز
ای پارهپاره گلویت
اندامت
به خنجر دشمن!
یا به اره!
تنت بر زمین
انداخته
به گودال
|
|
|
|
|
این مرد کم ثمر
با پای نیمه جان
|
|
|
|
|
ای ماه محرم اصلِ پیشنه ی من
یک عشق بدون مرز در سینه ی من
زیر عَلَمِ حسین و در قامت عشق
شد آل عل
|
|
|
|
|
لیلی امّا تاب گیسو باز کرد
قطره یِ اشکی به آن پرداز کرد
|
|
|
|
|
میراب ، کسی نبود آب را ببندد ،
برلشکرحسینی
|
|
|
|
|
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
ای که همواره شوی یار حسین
یکدل و طالب و پرگار ح
|
|
|
|
|
حسین را گفت :
لشکر لشکر، صف اندرصف
همه آماده
مگر مرگ را نمی بینی ؟
|
|
|
|
|
سر زد هلال ماتم سلطان کربلا
|
|
|
|
|
از دیرباز آنچه بر درد ما دوا بود
بوی خوش شهادت از مهر کربلا بود
|
|
|
|
|
السلام علیک یاابا عبد الله
خورشید بی غروب
خورشید تشنه
|
|
|
|
|
آقاجان! (یا صاحب الزمان) بیا، به این درد دیرینه ی فراق پایان ده!
|
|
|
|
|
من بَدَم ؛ آری! ولی مولا ، به جانِ مادرم
از تَهِ دل دوستت دارم! بکن باور ، مرا
|
|
|
|
|
یک روز درد قلب ما آرام خواهد شد..
|
|
|
|
|
هزارتکه شد وقتی نگاهم ،
ز پل طبیعت ،
پرت شد پائین
|
|
|
|
|
حَک شده بر لوح دل مهر و ولای علی
نیست رضای خدا جز به رضای علی
|
|
|
مجموع ۴۰۸۹ پست فعال در ۵۲ صفحه |