سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        اشعار دفتر شعرِ ترنم عشق شاعر سحر کرمی

        سحر کرمی

        باز از کوچه ما بگذر ای نور دو دیده باز بگذر و کوچه را چراغان کن یادم هست... هر بار که تو رد می ش
        ۷۳ بازدید     ۲۰ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        شمشیر از نیام بر کشید زره ای از جنس پولاد بر تن کشید بر اسب پر اصالت رو به سوی جنگ با احساس کرد
        ۶۸ بازدید     ۱۵ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        داره کم کم بوی سبزه ها میاد داره کم کم بوی سنبلا میاد داره کم کم رخ زیبای بهار از میان کوه پر ز ب
        ۷۳ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        آسمان که نشد چرا درخت نباشم . وقتی تو برایم این همه پرنده ای. بگذار آشیانت باشم تا در شاخه های
        ۸۳ بازدید     ۵ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        سرد شد هوای سرزمینم پر از برف و یخ و کوران در میان کوچه ها سکوت راه می رود پنجره ها از سردی برف ق
        ۷۸ بازدید     ۲۰ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        مرا ببر به دشت پر ز لاله ها مرا ببر به جنگل پر از بلوط مرا ببر به عمق خاطره مرا ببر به سوی رود پر
        ۸۰ بازدید     ۱۰ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        در میان کدامین جاده افسار گسیخته عشق شدیم در میان کدامین ره با شمن ها دم خور شدیم در میان رمل ها
        ۸۸ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        شاخه های بید می رقصند بی امان در هزار توی گذر سالیان باد که می وزد در میان برگ ها بید مجنون تر می
        ۱۴۳ بازدید     ۲۱ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        باران که بارید در کوچه بودم بدون چتر من دلداده بودم به باران بی وقفه به صدای دلنوازش بر سنگ فرش
        ۷۹ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        دیدگان محجورم در همه آفاق دنبال توست در همه اوقات در همه احوال بوی عطر تنت جا مانده در تن من چو
        ۱۰۴ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        در باتلاق پوشیده از نیلوفران در مرداب های تیره و نهان آوای مرگ کلاغ های سیاه پوش ندای کم سوت وزغ
        ۱۳۴ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        گمیم در ژرفای بی انتهای زمهریر گمیم در انبوه اوهام گمیم در هزار توی غلیان انابت گمیم در جاده توا
        ۹۵ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        زن بودن هنریست رئالیست در بوم بزرگ هستی ریز به ریز خطوطش با عشق نگاشته شده رنگ هایش از دل طبیعت ا
        ۱۱۸ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        زمستان ،آغاز روزهای سپید پر از شوق روزهایی که آدم بی مهابا به دل جاده میزنه جاده ایی پر از درختان
        ۹۲ بازدید     ۲۴ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        من از پرستش ماه گفتم از رنج بیشمار سالیان من از اقلیم ها گفتم از قرون وسطی تا عهد ترکمن چای او
        ۲۰۶ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        پاییز فصل بی رغیب رنگها فصل دیوانگی های لحظه ای فصل عشاق بی پروا ،فصل برهنگی پاییز هزار رنگ ،هزا
        ۲۵۳ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        بر گردنت گردن آویزی نامرئی انداختم روحت بر تن مرده ام زنده و سیال است روزم را درهم شکستی شب نیز ر
        ۷۴ بازدید     ۲۰ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        دور شو از بند پلیدی رهسپار ایمان شو از دیار نا اهلان بگذر رو به سوی باده مهتاب کن از گزند تیغ اغ
        ۹۴ بازدید     ۲۴ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        در نا کجا آباد بی مقصد در انتهای جاده ها در برزخ ماندن و رفتن در غربت وهم انگیز پاییز در فراسوی
        ۱۰۰ بازدید     ۱۳ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        لباس هایی را دیدم در حال قدم زدن از همه رنگ و همه جنس می خندیدن ،می دویدن،خرید می کردن دروغ می گف
        ۱۱۹ بازدید     ۲۴ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        شاه شطرنج دلم بنگر که فوج فوج سربازان دلیر احساسم بر قلعه قلبت پاسبانی می کنند بیت بیت غزل هایم ب
        ۱۱۱ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        وصف تو نتوان گفت در هیچ سطری شیوه کردار تو نمی گنجد در هیچ فکری نالش مرغان سحر از پی دیدار تو پس
        ۶۷ بازدید     ۱۵ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        به تو اعتیاد پیدا کرده ام. تمام وجودم در خماریست دیگر هیچ مورفینی آرامم نمی کند اگر خونم را آزمای
        ۱۳۳ بازدید     ۹ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        رقصی کن از سر شوق رقصی پر ریتم و حرکات وزین آهنگی پر از قر پلی کن اندام ظریفت را در معرض دید بگذا
        ۱۴۲ بازدید     ۲۲ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        شادی را ،لبخند،را عشق را گره ی کور بزن به لحظاتت امید را، وفا را سنجاق کن به سینه ات در دورانی که
        ۹۱ بازدید     ۲۴ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        پر از خشمم پر از حرص غصه از وجودم زبانه میکشد تمام تنم از ناملایمت ها گر گرفته است چشمانم دیگر تو
        ۱۷۴ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        حجم بزرگی از اندوه بر سقف دلم سنگینی می کند باید پارویی از جنس امید باشد تا بروبد اندوه را از سق
        ۱۳۴ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        طبیعت و آرامش بی وصفش صدای پرندگان سرمست در دور دست آوای سارها،چکاوک ها،مرغ مینا جنگل مه گر
        ۹۶ بازدید     ۱۷ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        تازیانه دوری بر بدن نحیفم نشست رد آن بر پیکرم همچون رز گلگون شدس میخورد سیلی دلتنگی بر صورتم گیسو
        ۱۱۶ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        من چلچله ی باغ توام در میان درخت تنومند دلت آشیان ساخته ام سرما که بیاید من در دل تو گرم ش
        ۸۰ بازدید     ۱۳ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        در میان جنگل انبوه افکار در پیچش بوی کلافگی میان امواج سهمگین بی حوصلگی کنار تخته سنگ عظیم
        ۸۷ بازدید     ۱۳ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        بند بند گیسوانت تار گیتار من است طنین خوش صدایت نت های موسیقی است چشمانت جام شراب ارغوانی عطر
        ۹۹ بازدید     ۱۵ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        دیر زمانیست که همه گوش شدم همه چشم شدم خیره به اطراف شدم همه زبان شدم پرسیدم و فریاد زدم همه پ
        ۱۸۷ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        در میانه مهر وقتی که غروب آفتاب نزدیک تر است وقتی پرستوهای مهاجر به سوی جنوب رهسپارند و آوا
        ۱۱۸ بازدید     ۹ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        غروب که می شود نسیم ملایمی می وزد در دشت خاطره ها می نشینم علف های دشت که در دست باد می رقصند و
        ۱۴۳ بازدید     ۳۱ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        شب ،سکوت ،افکار، وهم خیال و رویا هجوم بی امان دلتنگی در کشاکش زمان و تو در میان این همه فقط خی
        ۱۴۸ بازدید     ۲۹ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        عصر بود و خنکای نسیمی وزین صدای خش خش برگ های نارنجی هوای ابری و غروب پر از وهم خورشید عابران سر
        ۲۳۸ بازدید     ۲۰ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        سرگذشتت را به آسمان بگو به ابر سفید گسترده شده در آبی بیکران به نور تابیده از میان ابرها بر زم
        ۱۳۹ بازدید     ۲۵ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        از پوستم نام تو می ترواد از چشمانم عشقت سرازیر است نبضم با یادت میزند با پاهای تو راه می روم در
        ۱۳۳ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        سحر کرمی

        من پناهنده ام به حصار امن بازوانت من تنهاترین باز مانده جنگ احساسم در پایانی ترین نقطه مرزی
        ۱۲۷ بازدید     ۲۲ نظر

        ادامه شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1