شنبه ۶ مرداد
شعر عرفانی
|
|
جورو دردی که مرا داده دل از داره فنا
ز همایی نکند شاهی از این کاره دلم
|
|
|
|
|
اَلا در راه عشق تو چه بیمی باشد از تاوان
|
|
|
|
|
گفت من بنده ی محبوب خدایم...
|
|
|
|
|
رخش عمرم میدود تا بی کران دیگری
|
|
|
|
|
چنان از غم پریشانم پریشان
|
|
|
|
|
🌸شب برفت و روز آمد، نغمه خوان شد آفتاب🌸
🌸زندگی چرخید و چرخانید در هر پیچ و تاب🌸
|
|
|
|
|
ای ساربان اُطراق نه ! پر شورِ زین جـــا رفتنم
|
|
|
|
|
سر به دار زندگی بخشیدم و گشتم عَــــــــدَم
چون به معنایی رسیدم از عَدَم تا یک قَدَم
|
|
|
|
|
خود چو پروانه ز نو آرائیـــــــــم
کان نبودیم و این چون مائیم
|
|
|
|
|
گویم دگر هر خانه گردد ز خدا منزل
آنجاست همه عالم ، دنیاست چو ویرانه
|
|
|
|
|
خوب باشیم. و خوب ببینیم. تا خوب باشند و خوب ببینند.
|
|
|
|
|
اشتياق من فراوان بود اما راه…دور
چشم هايم بى قرار ديدن درياى نور
او شفيق ناتوانان بود و در
|
|
|
|
|
او جهانش پر توهم ، پر غــرور
پر توانَست جان من پُرتر ز نـور
|
|
|
|
|
شکاندی شیشه زنگاری قلب سپیدم را
|
|
|
|
|
ور چه بودست ، ورچه چه باشد ورچه شد
جملگیست آئینه ی رفتار خود
|
|
|
|
|
عاشق شده ی زلف تو ام، دام بهانه است
بر گرد تو میگردم و این بام بهانه است
|
|
|
|
|
کارشان
جفت شیش
انداختن بود
در مصافِ با زمان
|
|
|
|
|
نور دو چشمان توست ، روشنی راه من
|
|
|
|
|
تضمین
ارنی نگفته دانم که ز دیده ام نهانی
|
|
|
|
|
🌺در این زندگانی دل مست جوی🌺
🌺به مستی دل، غصه ها رو بشوی🌺
|
|
|
|
|
🤍دل من، ای رفیق خسته، تو به خود سفارشی کن🤍
️🤍دل من، ای دل شکسته، تو به خود نوازشی کن🤍
|
|
|
|
|
سنی تاپمام اورگیمده نه گیتی ده نه عالمده
هایاندا آختاریم آخر کی حیران اولمیشام منده
|
|
|
|
|
خالق ام عضوی به انسان داد نام اش شد زبان
گوشتی جنبنده را بِنْهاد در بین دهان
|
|
|
|
|
«فرشته باز» و فرشته باور، کسی که دارد خدای باقی
|
|
|
|
|
در این دریای طوفانی پی دردانه می جویم
تهی پیمانه میگردم ره میخانه می جویم
|
|
|
|
|
میوه ی نارس،،،
من آن میوه ی نارسیده ی ناپیدا،،،،
طعم شیرین گمنام،،،
و خیال سبز بینهایت تو بود
|
|
|
|
|
این شعر در ستایش خداوند متعال سروده شده است.
|
|
|
|
|
یاد آن خوبی ز من هرگز نرفتش تا ابد
کم نهادی تا به یک بودن، کنم یک از دوصد
|
|
|
|
|
لبخند به لبِ عابدِ دیندار عیان گشت
|
|
|
|
|
بی قرارم و قرار وجود خویش در این دیار نمییابم
باز از مسیر هزار بار رفته، میروم خانه را نمییابم
|
|
|
|
|
ما را چه گریز از غم هجران تو باشد
یک جامه لمالم شده ای در نظر من
|
|
|
|
|
بس رنج برم تا کنون مسرور کوی سَرورم
هر پرده پر بینمان افتد قسم که میدرم
|
|
|
|
|
راز و سر و ارزوهای نهانم مانده مخفی پیش حق
پشت کوه ها زیر دریا روی ابرها صندوقی در پیش حق
رنج و در
|
|
|
|
|
ای که چون ماهیِ در تُنگ، گرفتارِ تنی
بِشِکن تُنگِ تنت را که به دریا برسی
|
|
|
|
|
درد میکشم هرزگاهی
یاوری نیست، بهر همراهی
برکه حتی اگر عمیق هم باشد
ماهی ام تو برای من ماه ی
ح
|
|
|
|
|
ردّ پای گُسلی بر تن تب دار دعا
|
|
|
|
|
عمو زنجیر باف زنجیرمو رها کن
زمینگیر زمینم پای منو جدا کن
عمو زنجیر باف بلههام اشتباه بود
رویاه
|
|
|
|
|
حضور تو یک معجزس گوش کن ...
|
|
|
|
|
🌸دل من پی شور و خوشحالی بود🌸
🌸جهانم شگفت و خوش و عالی بود🌸
|
|
|
|
|
درمکتب دلدادگان نام حسین دلربایی می کند....
|
|
|
|
|
دل نمیخواد آرزوها بمیره/ تا حسرت جای اونارو بگیره
|
|
|
|
|
صحبت از رجعت ما و دل و تن خسته زتو
|
|
|
|
|
من میخوام از این به بعد خلاف آب شنا کنم
|
|
|
|
|
دین راه تاریکیست سوی قله ی جاوید آرامش
|
|
|
|
|
🌹گل نازی بروییدش به گلدان🌹
🌹به او گفتم که ای زیبای خندان🌹
|
|
|
|
|
شاید این جمعه بیاید شاید...
|
|
|
|
|
زاهد ازترس جهنم گریه و زاری کند
عابد هم بر شوق جنت رو به دلداری کند
|
|
|
|
|
دیده بیناتر شود از دیدهی بینای باز،
دیدهبازی دست اگر بر چشم نابینا کشد
|
|
|
|
|
در خلوت شب،
سرمست، مدهوش،
مهمان خیالات خود بودم،
بوی شببو فضای خانه را پر کرده بود.
صدایی آشنای
|
|
|
|
|
💮آنچه من در نزد خود پنداشتم💮
💮آنچه در افکار خود من کاشتم💮
|
|
|
|
|
خیره به دنبال مهتاب بودم که ناگهان
خورشید داغم به آسمان سر فراز کرد
|
|
|
|
|
جهان باغ خداوند است
و مردم از همه رنگ و نژاد و خوی و فرهنگی
نهالانی شگفت انگیز
|
|
|
|
|
در دست ابالفضل، عَلَم بود حسین بن علی را
در دست حسین بن علی آخته امّا علم شاه
|
|
|
|
|
که دنیا فانی است فانی
در این دنیا نمی مانی
|
|
|
|
|
🌹 در پی جستن گل، خوب که عطار شوی🌹
🌹تا ز عطر گل، مبادا که تو بیمار شوی🌹
|
|
|
|
|
ای جانِ جان افزا، الا ای مستجیبِ مقتضیٰ
هستی فزا، روح القضیٰ، ای از منِ تائب رضا
|
|
|
|
|
تردید احساس عجیبی نیست
من دور موندم از خودم انگار ...
|
|
|
|
|
سنله یارانمیش هامی پیدا اولوب
سنله سو توپراقدی توانا اولوب
|
|
|
|
|
در پیش چشمهایم دنیا شده سرابی
|
|
|
|
|
دو عالم را خدا وقتی بهم دوخت
به آدم لذت قنوت
دو عالم را خدا وقتی بهم دوخت
به ادم ابجد نه مکت
|
|
|
|
|
جانم جهان آبستن رنج است
قیل است و قال است و غم و فریاد
اینجا تمام روز تاریکی است
دل در پی فانوس ب
|
|
|
|
|
×
تبلیغات
گوناگون
دل نوشته
خداوندا دست یاری به سویت دراز میکنم واز تو میخواهم مثل همیشه همراهم ب
|
|
|
|
|
بخوانبلبلکهدلسامانگرفته
|
|
|
|
|
منزل معبود را خبط و خطابم بستهست...
|
|
|
مجموع ۴۴۲۲ پست فعال در ۵۶ صفحه |