دوشنبه ۷ فروردين
شعر عاشقانه
|
|
با یک گل هم
بهار می شود...
|
|
|
|
|
ا لهی که همه دل ها شود شاد اند ر این سال
بکام مردمان شیرین شود هفت سین این سال
|
|
|
|
|
هرگز نفهمیدم من عشق چه معنا دارد
به نعمات رخ است یا که زیبایی دل؟
|
|
|
|
|
ای که داری به دلت میل تماشا کردن
رو به دیدار همان خوشکلک دنیا کیش
|
|
|
|
|
قدح ام پُرکن ای ساقی !
مگذار مستی ام آرام بگیرد
|
|
|
|
|
به حدس وشکل یک چیز ،قاطعانه مرا به دام خود مکشان
|
|
|
|
|
کنار گذاشته ام
خودم را برای روز مبادا...
مثل دوستت دارم هایی
که پوسیدند
ته جیب هایت...
ونامم ک
|
|
|
|
|
✔︎ققنوس
ققنوس منم که در غم شب و روز را به هم دوخته ام
ودر اتش ناخواسته بال و پر سوخته ام
از آ
|
|
|
|
|
وقتی که خورشید دلم گم شد...
|
|
|
|
|
آخر مرا با یار وفادار چکار ؟
|
|
|
|
|
با دفتری از ترانه بر می گردم
|
|
|
|
|
در کوچهی من بعد تو طوفانِ غم است
|
|
|
|
|
تا فرصت عمر آدمی کوتاه است
|
|
|
|
|
به فدای آن گلویت بشوم که ساز باشد!
|
|
|
|
|
خاطرات کودکی در خاطرم دارم هنوز
با نوای لای و لایی مست و هشیارم هنوز
خنده های از ته دل، وقت بازی
|
|
|
|
|
سپاسگزارم پرودگار زیبا و مهربانم شکر در هرنفس و با هرنفس
|
|
|
|
|
پرواز
همیشه زیبایی پرنده نیست
ملکه ای در زندان
نگاه تو
|
|
|
|
|
نشسته ام این روزها
بودنهایت را می شمارم
انگشت زیاد می آورم...!
|
|
|
|
|
✍️ترانه
م.مدهوش♥️
🎤 دکلمه: بانو هستی احمدی🌸
|
|
|
|
|
من ز خوابی بس گران برخاستم اینجا کجاست
|
|
|
|
|
بپرسید بهار را
کی خواهد رسید از راه؟
"که اینجا سخت پاییز است"
وشب آرام وخون آلود
می چکد بر پوست
|
|
|
|
|
و من نشسته در خیال آمدنت
دوست داشتنت را هر روز !
از نو ...
شروع میکنم
|
|
|
|
|
دوش دل در هوس روی بهارین تو بود
|
|
|
|
|
کدام راز محتاج آموختن است ؟
|
|
|
|
|
جدا از من کجا می روی ای عشق
|
|
|
|
|
چون به فکرت میشوم حالم پریشان می شود....
شعر از دانیال گودرزی
|
|
|
|
|
معشوق منی چرا که بارید عشق
|
|
|
|
|
رخ ماهت ز ما پنهان نمودی
دل و قلب و نفس زندان نمودی
تو ای زیبا رُخِ خوش چهره ی شوخ
ز دوریت
|
|
|
|
|
آخرش مرگ،، علاجی ست که عشق تو به من می بخشد...
|
|
|
|
|
دلم که تَنگ میشود، به گریه میسِپارمَش
تمامِ تُنگِ کوچکم پُر است از زلالِ تو
|
|
|
|
|
خویش از خویش برانم که کجا را برسم
غصه بر غصه گذارم...
|
|
|
|
|
پلکی زده بودم ز چه مهتاب گرفت؟
|
|
|
|
|
آنگاه ،
آینه پیام آور عروج بنفشه است
در آستان تازه تازه شدن
|
|
|
|
|
منم و دفار شعری که بی تو پاییز است
و از تمام وجود تو، بی تو لبریز است
نبوده ای تو ولی، برگ برگ این
|
|
|
|
|
دست آزادی به زنجیر و زبان در کام مرگ
|
|
|
|
|
چشمم روشن شده از،
اندامِ بلورین ات
ای آبشارِ آغوش به آغوشِ منِ صخره ی پُرذوق
|
|
|
|
|
صبج بخیر 11
بیدار شو رمضان است
ببین نسیم سحر
چه دل ربایی است
آینه ی جلوه ی الهی است
صبح
|
|
|
|
|
شد فرش چمن، سفره ی گل شد همه جا باز
|
|
|
|
|
برخیز با باد سحر همراه باشیم
|
|
|
|
|
زندگی آرام باش
زندگی ساحل باش
من فرزند توام
|
|
|
|
|
قطعه ای از کتاب چاپ شده
شور میشود هر چشمی که تو را میبیند
|
|
|
|
|
ای بهار، کیست که رهایت کند
|
|
|
|
|
کاش میفهمیدم چیست...
این حس که در رگ و تنم جاریست...
|
|
|
|
|
سروشی در حال و هوای نوروز
|
|
|
|
|
در سوگ تو ای عشق! خیابان سرد است
|
|
|
|
|
تفاحه الفردوس:
آسمان عشق مردان خدا
اول و آخر تویی،تو یاعلی
بهترین یار و ولی مصطفی
بهترین یاور
|
|
|
|
|
هزار مژده که اینک بهار می آید
شمیم عشق ز هر رهگذار می آید
|
|
|
|
|
زمین از عطر گل ها مست کرده است
|
|
|
|
|
تو خوابِ ناز بودم که با
صدایی از خواب پریدم
|
|
|
|
|
بهارجان؛
از آغوش کدامین ایوان
سرک کشیدی
که خواب شکوفه هایت
در تمنای سینه سرخ ها
آبی آسمان را م
|
|
|
|
|
یا حبیبم من غریبم اندرون خویشتن... // چاره ای یاب از برایم عقل من مافات گشت...
|
|
|
|
|
کاش می شد دلبری را کم کنی
|
|
|
|
|
برای اینکه چشم نخوری
برایت دود کرده ام مُشتی اسفند
|
|
|
|
|
بگذار ماه گرد شده اصراری بر شکستن من داشته باشد
|
|
|
|
|
آرزو دارم که این نوروز و سال پیش رو
/باشد آن سالی که عمری کرده بودی آرزو
|
|
|
|
|
باز آ وقت بهار است و اکنون نوروز...
|
|
|
|
|
از عشق رمیدیم و دمیدیم و جدایی خواستیم
|
|
|
مجموع ۶۹۱۲۵ پست فعال در ۸۶۵ صفحه |