جمعه ۱۶ آذر
شعر ادبیات کودک
|
|
مدیرِ با درایت
تجربه بی نهایت
|
|
|
|
|
شعری کودکانه در وصف عید نوروز و عیدی گرفتن
|
|
|
|
|
شعر کودکانه دهه فجر و ۲۲ بهمن
|
|
|
|
|
ما شهروندهای شعر و شعور هستیم
|
|
|
|
|
شعری با زبان کودکانه به مناسبت شهادت حضرت زهرا (س) و دهه فاطمیه
|
|
|
|
|
شعر لیلة المبیت به زبان کودکانه ...
|
|
|
|
|
پرچم.به مناسبت دهه ی فجر.شعرکودک.ترانه.سپیده اسدی .مهربان
|
|
|
|
|
سلام سلام بچه ها
منم کنار شما
آرمینا موسوی ام
سفیر بهداشتی ام
|
|
|
|
|
شیر بخوریم سیر میشیم
قوی مثل شیر میشیم...
|
|
|
|
|
بخند عزیز جونم
دنیا به روت بخنده
|
|
|
|
|
سلام من به بچه های شیعه
که دنبال حقیقتن همیشه
|
|
|
|
|
شُکر تو رو خدا
که دادی به ما
ای خدا جونم
ای مهربونم...
|
|
|
|
|
شکر ای پروردگارم تنکیو مای گاد
|
|
|
|
|
شبها که ماه میاد توی اسمون
خواب میاد توی چشمای نازمون
میرم تو تخت صورتیم که نازه
خرسی دارم باهام
|
|
|
|
|
یه روزی با مامان جون
رفته بودیم به بیرون
اسبابِ بازی دیدم
دلم خواست که بگیرم
گفتم میشه مامانی
ا
|
|
|
|
|
پروانه ها قشنگن
خوشگل و رنگارنگن
وقتی که تخم میذارن
اونو تنها میذارن
بعد یه چند مدتی
که خوابید
|
|
|
|
|
تو خیابون شلوغه
پراز ماشین و دوده
خطر پُره میدونم
پیش مامان میمونم
اگه یه وقت گم بشم
از مامانم
|
|
|
|
|
خانوم معلم دیگه/ قلقلی رو راه نداد/قلقلی رو تحویلِ/ دفترِ مدرسه داد...!
|
|
|
|
|
تو سفره عیدمون
کنار شمع و گلدون
ماهیه قرمزی هست
توتنگ شیشه ای هست
درون تنگ کوچیک
خوشگل و خیلی ه
|
|
|
|
|
توو خونه ی عزیزجون
خوشحال و شاد و خندون
با حیوونای نازی
مدام به فکر بازی
بالا پایین میپریم
توپ
|
|
|
|
|
خدای مهربونم
ما رو سپرد به دستش
فرشته ی مهربون
کم میاره کنارش
مامان بابای خوبم
هر جا میرم باهام
|
|
|
|
|
اتل متل پری بود
یه کفش تق تقی بود
|
|
|
|
|
عسل میشه تهیه
با زحمتای بنده
من یه مدل زنبورم
..
|
|
|
|
|
زباله توی کوچه ها نریزیم
نظافت شهرو بهم نریزیم
..
|
|
|
|
|
از مامانم میپرسم
مگس چه شکلی هستش
برام کشید شکلشو
گفت که سه تیکه هستش
|
|
|
|
|
صبح ها میرم به مهدم
با شوق و اشتیاقم
خاله مهربونم
منتظره میدونم
...
|
|
|
|
|
در کویر خشک و پر بی آب و برگ بر تَنَش لباس قهوه ای ، به رنگ
|
|
|
|
|
کلاغی مرده در آغوش جاده
نگاهش میکند یک جفت ماده
دهانش پر زه خونابست مردم
گذر کردن از آن میبود
|
|
|
|
|
کودکی که حتی جرئت گریه هم نداره😭چه برسه به اعتراض...
|
|
|
|
|
در این هزاره اشک و آه
عاشقی آقا، یعنی
یک چمدان حرف مفت !
|
|
|
|
|
امروز با یک کارِ قشنگ و زیبا
من از زمین زَدم به آسمون پل
وقتی به مادرِ عزیز و خوبم
دادم با عشق
|
|
|
|
|
یه روزی روزگاری ، مامان تو نی نی بود
|
|
|
|
|
باز هم ترانه ای اجتماعی
یکی هست میونه ماها. که ازش فرا
|
|
|