پنجشنبه ۱۱ خرداد
شعر خدا حافظی و جدائی
|
|
باید از ایستگاه شلوغ کلمات
یک "تو" را بر دارم
|
|
|
|
|
برای دیدن دلم، وجود تو بهانه شد
که حسرت دو دیده ام ، خنده عاشقانه شد
|
|
|
|
|
به یادت می نویسم عزیز دل، لیلای نازنینم....
|
|
|
|
|
در کف ضرورت خیابان
سبک فیلم های وسترن
دوئل عشق
|
|
|
|
|
همیشــــــــــــــــــــــــه خانه روشن بود
دل من قـــرص و محکـــــــــم بـــــود
تو بـــــــو
|
|
|
|
|
چشم خود را بست
چه آرامشی دارد
گنجشک بر زمین
|
|
|
|
|
تمام هوا را بلعیده بود
و کوهستانی روی سینه ام در برف...
|
|
|
|
|
از حالم اگر پرسیده باشی
کلاغ می خواند
بر روزگارقناری
سپید شویی گیسوانم
بی سانسور به دست باد پر
|
|
|
|
|
بی تو من، تن را نمیخواهم
بی تو من، من را نمیخواهم
|
|
|
|
|
هیچراهیجزنشستنبادلتنهانمانده
جزهمینچشمانزیباهیچچیزیجامانده
قلبپاکمهدیهدادمبیوفایی
|
|
|
|
|
دوریَت از چشمهایم میزداید خواب را
رفتنت از آسمانم میبرد مهتاب را
|
|
|
|
|
نان سیاهنور گرفت و سفره زخم هایش را در بهار نتوانست رفو کند
|
|
|
|
|
شیشهی عمر مرا عشق تو بشکست، یار
بند وجود مرا هجر تو بگسست، یار
|
|
|
|
|
نشد بمانی و رفتی
نشد بیایم و ماندم
|
|
|
|
|
بی تو،
هرلحظه در من بغضی متولد میشود
|
|
|
|
|
امروز هم مثل روزهای دیگر نبودنت،
هوای دلم ابری است
|
|
|
|
|
دلم نمیخواهد
آن هنگام که بغض زندگیام، با فریادی مرگ آلود شکست
قطرهای اشک از چشمی جاری شود
|
|
|
|
|
مو حالی دی ندارُم از تو گویُم
صفایی دی ندارُم از تو گویُم
ایَــر بــار د
|
|
|
|
|
از اون روزی که تو رفتی، دلم آروم نمیگیره
|
|
|
|
|
ای مادرم وقتی که من تنها میشم
وقتی که تو این دنیا رو نیستی پیشم
تو بمون تو بمون تو بمون بالا سرم
|
|
|
|
|
جهان ما امروز
حاصل از انفجاری بزرگ،
نظریه سنگین
نیست !
|
|
|
|
|
اگر خستم از درد، اگر بیقرارم
|
|
|
|
|
سر آمد کنون قصّهی فاطمی
چه آسان شده روز سخت و غمی
سه صد روز و یک ماه از روز نو
گذشته،
|
|
|
|
|
از دیدهام خون جگر چون روان شده
|
|
|
|
|
عشق با شوق تو دمسازتر است
|
|
|
|
|
سـر و سـامـان مـن بــودی
کنــون در بــر نــدارم مـــــن
دو بالـم بی تو میسـوزد
خـــــدایـــا پــ
|
|
|
|
|
بنگر که چه میبارم از دوری دستانت
|
|
|
|
|
هوالباقی
اِنا لِله و اِنا اِلیهِ راجعون
ای رضاجان یادِ تو کِی از دلِ بابا رود
خاطرا
|
|
|
|
|
رفتی و در دلم چیزی نمانده جز
|
|
|
|
|
رفتی و ندانستی بی تو چه غمآلودم
از دوری تو هر دم میسوزم و میسازم
|
|
|
|
|
بی تو یعنی زندهام بی زندگی
بی تو یعنی بیپناهم، بیکسم
|
|
|
|
|
شعر میخواندی شبیه موج در آغوش باد
شعر میگویم برایت، فصلِ طوفانِ من است
|
|
|
|
|
دلم آغوش میخواهد برای گریه کردنها
برای داغ در سینه سرم دیوار میخواهد
|
|
|
|
|
تـرا دســـت مــــادر خـدا میسپارم
چقدر گریه کردم تو باشی کنارم
|
|
|
|
|
اگر مستم اگر شیدا، اگر عاشق اگر تنها
اگر بیخواب افکارم، اگر خسته از این دنیا
|
|
|
|
|
خدایا داستانم را چرا با غم نوشتی تو؟
تمام تار و پودم را ز ماتمها سرشتی تو
|
|
|
|
|
زان همه خاطره بد زخمی به قلبم افتاد
|
|
|
|
|
کجا را بگردم؟
چگونه بگردم؟
برای چه بگردم؟
توکه دیگر نیستی
تورا خیلی وقت است از دست داده ام!
|
|
|
|
|
چو دندان فاسد بباید کشید
مدارا به آن هم نباشد کلید
شود پر ز چرک و همی پر ز خون
|
|
|
|
|
این شعر به سرمای هوا در روزهای منتهی به شب یلدا پرداخته است. زمستان را فصلی بی گل دانسته است که ذوق
|
|
|
|
|
هوا ابری و بارانی
من پشت پنجره
به یاد زمان های دور
فصل بهار
نگاه معصوم تو
چه خوب در ذهن مانده!!
|
|
|
|
|
به درگذشت ناگهانی مهرداد میناوند و غم بزرگ آن پرداخته شده است. لاله های سرخ همان طرفداران تیم فوتبال
|
|
|
|
|
عاشقم باش ای خدا🙏🏻
در جاده ی بی انتها
باش تویارو یاورم
تنها تو باش یه تکیه گاه
درجاده
|
|
|
|
|
پاییز آمده که مرا مبتلا کند؟!
حالا دیگر، سالهاست که کار از ابتلا گذشته.
دیگر، مسئله بغرنج تر از ای
|
|
|
|
|
من باور نمیڪنم که بازهم ندارمت اما دوستت دارم
|
|
|
|
|
جمعه ای دیگر آمد و پایان یافت و من ساعتها در خلوت دلگیرش نوشتم و ساعتها هر چه نوشتم را خط زدم
چرا
|
|
|
|
|
صبحی دگر و طلوع خورشیدی دگر
|
|
|
|
|
سوگواری پسر برای پدری که بیمار بود
|
|
|
|
|
همچو
اشکی
بی صدا
از چشم من
افتاده ای !
|
|
|
|
|
آه کشیدم، حس نکردی
....
رفتی
و حالا تنها از من مانده یک هیچ
|
|
|
|
|
شده دلتنگ کسی باشی و بی خواب شوی؟
مات و مبهوت یکی باشی و بی تاب شوی؟
|
|
|
|
|
خاطرم گر جمع باشد استراحت* میکنم
|
|
|
|
|
قصه ی ڪوچ مرا در همه جا جار زنید
بعد من ،،، نام مرا هم " به سر دار زنید
|
|
|
|
|
ارغوان!
سایه امروز پر کشید
و رفت...
|
|
|
|
|
در گلستان غزل آیهی ما بود که رفت
|
|
|
|
|
ای نازین ای نازنین،از دوری ات گشتم غمین
|
|
|
مجموع ۶۹۸ پست فعال در ۹ صفحه |