دوشنبه ۱۰ مهر
شعر خدا حافظی و جدائی
|
|
کجا فڪر میڪردم خاطرات دیروزت را امروز زندگی میڪنم؟!
|
|
|
|
|
نامه ها برایت می نویسم
می دانم که نمی خوانی
|
|
|
|
|
چهل روزه که بی مادر شدم من
چهل روزه که بی همدم شدم من
|
|
|
|
|
نی بزن مطرب مرا جز تو نباشد همدمی
شایدم امشب براین زخمم گذاری مرهمی
نی بزن مطرب دلم آکنده ی در
|
|
|
|
|
پنجشنبه و دلتنگی های بیشمار
پنجشنبه و نبود عزیزان سفر کرده
|
|
|
|
|
پریشان کرده تابستان مرا پاییز می خواهم
گل و برگ پریشان گشته آویز می خواهم
بیا ای ابرو ای باران پای
|
|
|
|
|
مرا رنج است در فاصله ها و دردیست بی پایان از سهم نبودن در میان ...!
|
|
|
|
|
پنجشنبه
زمستانی است
که بر گیسوان ِ زنی می بارد
|
|
|
|
|
مثنوی رحلت امام خمینی
اگر قلم به دست من .............
به روی دفتر سخن .............
|
|
|
|
|
همیشه عادت داشت؛
پاهایش را در کفش ها، جا بگذارد!
|
|
|
|
|
تاریخِ منفیِ هزاران سال و اَندی بود ...
|
|
|
|
|
در پی ادامه فیلترینگ بسیاری از نرم افزارهای ارتباطی
|
|
|
|
|
مرا کشتی
از آن روزی که رفتی غِبطه ام دادی، مرا کُشتی
همان لحظه که محنت کوله ام دادی، مرا کشتی
|
|
|
|
|
چه میشود که قلبِ بزرگِ نهنگی
خیالِ سفر به خشکی میکند؟
خانهی بدون تو برایم زیادی بزرگ است
اگر چ
|
|
|
|
|
رفتی و تا بیکران آرامشم از دست رفت
|
|
|
|
|
دنیای من
پر از صندلی های خالیست
که هر کدام
آواز دلتنگی خودش را می خواند
|
|
|
|
|
بی تو چشمان من از دوری تو باریدند
|
|
|
|
|
باید از ایستگاه شلوغ کلمات
یک "تو" را بر دارم
|
|
|
|
|
برای دیدن دلم، وجود تو بهانه شد
که حسرت دو دیده ام ، خنده عاشقانه شد
|
|
|
|
|
به یادت می نویسم عزیز دل، لیلای نازنینم....
|
|
|
|
|
در کف ضرورت خیابان
سبک فیلم های وسترن
دوئل عشق
|
|
|
|
|
همیشــــــــــــــــــــــــه خانه روشن بود
دل من قـــرص و محکـــــــــم بـــــود
تو بـــــــو
|
|
|
|
|
چشم خود را بست
چه آرامشی دارد
گنجشک بر زمین
|
|
|
|
|
تمام هوا را بلعیده بود
و کوهستانی روی سینه ام در برف...
|
|
|
|
|
از حالم اگر پرسیده باشی
کلاغ می خواند
بر روزگارقناری
سپید شویی گیسوانم
بی سانسور به دست باد پر
|
|
|
|
|
بی تو من، تن را نمیخواهم
بی تو من، من را نمیخواهم
|
|
|
|
|
هیچراهیجزنشستنبادلتنهانمانده
جزهمینچشمانزیباهیچچیزیجامانده
قلبپاکمهدیهدادمبیوفایی
|
|
|
|
|
دوریَت از چشمهایم میزداید خواب را
رفتنت از آسمانم میبرد مهتاب را
|
|
|
|
|
نان سیاهنور گرفت و سفره زخم هایش را در بهار نتوانست رفو کند
|
|
|
|
|
شیشهی عمر مرا عشق تو بشکست، یار
بند وجود مرا هجر تو بگسست، یار
|
|
|
|
|
نشد بمانی و رفتی
نشد بیایم و ماندم
|
|
|
|
|
بی تو،
هرلحظه در من بغضی متولد میشود
|
|
|
|
|
امروز هم مثل روزهای دیگر نبودنت،
هوای دلم ابری است
|
|
|
|
|
مو حالی دی ندارُم از تو گویُم
صفایی دی ندارُم از تو گویُم
ایَــر بــار د
|
|
|
|
|
ای مادرم وقتی که من تنها میشم
وقتی که تو این دنیا رو نیستی پیشم
تو بمون تو بمون تو بمون بالا سرم
|
|
|
|
|
جهان ما امروز
حاصل از انفجاری بزرگ،
نظریه سنگین
نیست !
|
|
|
|
|
اگر خستم از درد، اگر بیقرارم
|
|
|
|
|
سر آمد کنون قصّهی فاطمی
چه آسان شده روز سخت و غمی
سه صد روز و یک ماه از روز نو
گذشته،
|
|
|
|
|
از دیدهام خون جگر چون روان شده
|
|
|
|
|
عشق با شوق تو دمسازتر است
|
|
|
|
|
سـر و سـامـان مـن بــودی
کنــون در بــر نــدارم مـــــن
دو بالـم بی تو میسـوزد
خـــــدایـــا پــ
|
|
|
|
|
بنگر که چه میبارم از دوری دستانت
|
|
|
|
|
هوالباقی
اِنا لِله و اِنا اِلیهِ راجعون
ای رضاجان یادِ تو کِی از دلِ بابا رود
خاطرا
|
|
|
|
|
رفتی و در دلم چیزی نمانده جز
|
|
|
|
|
رفتی و ندانستی بی تو چه غمآلودم
از دوری تو هر دم میسوزم و میسازم
|
|
|
|
|
بی تو یعنی زندهام بی زندگی
بی تو یعنی بیپناهم، بیکسم
|
|
|
|
|
شعر میخواندی شبیه موج در آغوش باد
شعر میگویم برایت، فصلِ طوفانِ من است
|
|
|
|
|
دلم آغوش میخواهد برای گریه کردنها
برای داغ در سینه سرم دیوار میخواهد
|
|
|
|
|
تـرا دســـت مــــادر خـدا میسپارم
چقدر گریه کردم تو باشی کنارم
|
|
|
|
|
اگر مستم اگر شیدا، اگر عاشق اگر تنها
اگر بیخواب افکارم، اگر خسته از این دنیا
|
|
|
|
|
خدایا داستانم را چرا با غم نوشتی تو؟
تمام تار و پودم را ز ماتمها سرشتی تو
|
|
|
|
|
زان همه خاطره بد زخمی به قلبم افتاد
|
|
|
|
|
کجا را بگردم؟
چگونه بگردم؟
برای چه بگردم؟
توکه دیگر نیستی
تورا خیلی وقت است از دست داده ام!
|
|
|
|
|
چو دندان فاسد بباید کشید
مدارا به آن هم نباشد کلید
شود پر ز چرک و همی پر ز خون
|
|
|
مجموع ۷۱۷ پست فعال در ۹ صفحه |