سه شنبه ۱۸ مرداد
شعر متن ادبی
|
|
پروانه اما ز شوق عشق 🌿 .....
|
|
|
|
|
روزی رسد که مدام دلت برای من تنگ می شود
|
|
|
|
|
راست و دروغ مشرک نا معلوم و اعمالش بر ضد مظلوم
|
|
|
|
|
تو در این باغ چگونه خندیدی ☉🌿......
|
|
|
|
|
تقدیم به پیشگاه مقدس پیامبر اسلام (ص)
|
|
|
|
|
رهاترین ذره بعددیدار روی تو
|
|
|
|
|
آنکس که زچشم افتاد دگر رفت از دست
|
|
|
|
|
سلام.میدونم از تمام نامه هایی که داخل بطری گذاشته شد
|
|
|
|
|
برای حضور لحظه ای هم کافیست
|
|
|
|
|
تو را سپاس که منت نهادی بر چشم دل
که کردی در این بیتوته منزل
|
|
|
|
|
به نام او
آغاز شد مشکل در میان
|
|
|
|
|
گفتم که بدانی نه من آنم که تو دیدی
نه تو آنی که ز من اینگونه رمیدی
|
|
|
|
|
بوسه سرخ بده تا که مرالاله کنی
من اگر پیر شوم طفلک ده ساله کنی
شب یلدای سر زلف برویم بشگایی
تا به شوخی بکشم موی تورا ناله کنی
|
|
|
|
|
خدا را کُشتیدیاکاشتید،...
استغفرالله
کسی هم نبود چرا به من نگاه می کرد
|
|
|
|
|
چیست سهمم زان همه رنج و تلاش
ای دریغ از آن همه حسرت و کاش
|
|
|
|
|
گاهی اوقات آدم زندگی را به رنگ بیمعنایی میبیند، لذت و سختیهایی که تا به حال چشیده و کشیده، هیچ می
|
|
|
|
|
شایداینبارنامِ مراصدابزند...خدا!!!!
|
|
|
|
|
مرگ وجود ندارد، و هیچ شدن نهایت کمال،.
هیچ مرگی نیست،
انجا که در تسلسل خالق هیچ درکی نشد
و انجا
|
|
|
|
|
دروجودم دو حوالی،
دونگاه از دو جدائی،
سفت و دگیرِکمندی زعنادش
برهوایی خوش مستانه و طوفان وجود
|
|
|
|
|
اردیبهشت منی و غزل به مهر
غرق شکوفهی نارنجِ عاشقیست...
|
|
|
|
|
ماه مهربانی ، تو را نفس می کشم
و حسرت می خورم
برای کودکی ام
که چه ساده با تو حرف می زدم .
|
|
|
|
|
همه ی روزها فراموش می شوند
جز همان روزی که باید
جز همان چشمی که با من غزل می سراید
|
|
|
|
|
همه زندگیم خلاصه شده تو دوست داشتن تو
|
|
|
|
|
تاک وجودم خشک وبی روح است
|
|
|
|
|
من خشک تر از آنم که سیرابت کنم
|
|
|
|
|
کسی که خودش را قبول داشته باشه
|
|
|
|
|
هشتم مارس شد ؟ بیا به میان
جیغ و داد و هوار برپا کن
|
|
|
|
|
هنوزم منتظر هستم
بگویی دوستت دارم
|
|
|
|
|
بُرشی ازداستانِ کوتاهم_______درحالِ تایپ وویرایش
|
|
|
|
|
دوباره بازمیگردم به خویشتن
|
|
|
|
|
شنیده ام دیدن رویا محال نیست
یا به دل، داشتنت خیال نیست
|
|
|
|
|
اما صفحه تقویم چیز دیگری گوید.....
شاید امروز بهترین فرصت باشد برای مرور آنچه که گذشته ....
گاه
|
|
|
|
|
چند خطی در خصوص فضای خارج از ما...
|
|
|
|
|
سلامتی مردی که غیرتو درست فهمیده
نه مردی که سر زنشو تو خیابون دور میده
|
|
|
|
|
تقدیم به آواهای درونی که موسیقیِ بیدارِ احساسِ جوشانِ دخترکی عاشق را فریاد می زند...نویسنده :سامره
|
|
|
|
|
من درکنارِ سخت کوشانی قدکشیده ام که واژه ها به رقص می آیندبرایِ برکتِ نام وقوتِ جانشان...تقدیم به تم
|
|
|
|
|
زیتون
برحذردارقیامت بردیگری
|
|
|
|
|
می نویسم از کیهان....
که زیباترین منشا الهام است....
|
|
|
|
|
گیریم که قفس هم بشکنه
وقتی پروبالم شکسته....
پرواز معنایی نداره
|
|
|
|
|
در ره عشق و صداقت جان و سر ها داده ایم
آنچنان که.........
|
|
|
|
|
می ارزید واسه از رو بردن یه ضرب المثل
کوه بشیم و به هم برسیم ؟
|
|
|
|
|
قراربود ما زندگی کنیم تا زنده باشیم
|
|
|
|
|
همیشه می خواستم قهرمان باشم...
|
|
|
|
|
من علم را در راه رسیدن به..
|
|
|
|
|
چقدر سخته در برابر تمام چیز های با ارزشت ناتوان باشی
اری این است رسم زندگی
|
|
|
مجموع ۱۳۴ پست فعال در ۲ صفحه |