جمعه ۲۳ شهريور
شعر شعر حجم
|
|
آنا جانم ! فاطیما ! ...
من خستوی_ بی توماندنم...
|
|
|
|
|
مثل این دامن کوتاه
که به آن پاهای بلند نمی آید
|
|
|
|
|
شاپرک های لرزان قلبم ....
|
|
|
|
|
شکستم
هم
شنیدنی
بود
هم
دیدنی
.
.
.
ای عشق
تو فرمان ده
کدام یک را
در قافیه شعرم
بگذا
|
|
|
|
|
صدایت که می ریزد به خانه
جنگهای زیادی اتفاق می افتد!
|
|
|
|
|
ای اتفاق نیمه راه
جنازه ای دیوانه است
اغتشاشی که بر شانه میبری!
چنگ زنان
در تودرتوهای لزج
شی
|
|
|
|
|
عاشقم از چه زنی طعنه که دیوانه تویی
محو آن صورت ماهت من و دردانه تویی
چشم نرگس همه جا محو تو با
|
|
|
|
|
در عصر موسی تاجری بود نیکخواه
|
|
|
|
|
شبانه روز خودم را از دیگران پنهان میکردم
|
|
|
|
|
گاهی
رنج کوچکی به نام عشق...
|
|
|
|
|
آنگاه که مینوازند نسترن ها...
|
|
|
|
|
فرشی از گس ترین شیرین
در گروتسک تلخ هر...
|
|
|
|
|
تنت زیباترین قسمت هستی است
و آغوشت امن ترین مخفیگاه عالم
|
|
|