شنبه ۴ بهمن
شعر سالگرد و یاد بود
|
|
خاطراتِ خُفته یِ دورانِ دور /
طعمِ شیرین و گَسِ آلویِ شور /
مادرِ خوبم بیا من را بِبَر
پیشِ آ
|
|
|
|
|
یاسِ پرپر
به چاه برده دوباره، علی سرِ خود را
گرفته ماتمِ پروازِِ شهپرِ خود را
به غیرِ
|
|
|
|
|
آن که می داند چرا بستند بازوی علی
دختر پیغمبر و اُمِّ امامت فاطمه است
|
|
|
|
|
چشم بشر زِ سـِير1 جهان، كي سير شود
وقتي شود ، كه از اجل خود خبر شود
گفت
|
|
|
|
|
انتهای شب
در حصار یک حقیقت محال
ابری گریه کرد و گفت
ماه را شعله ای میانِ درد کشیده است
ستاره ه
|
|
|
|
|
سلیمانی مسیحای زمانه
چرا گشتی جدا از آشیانه
|
|
|
|
|
یکسال از شهادت سردارمان گذشت...
|
|
|
|
|
ای ذوالفقار علی، ای تو، فخر شیعه
|
|
|
|
|
نگاهت ماند باقی در دل قاب
دو چشمت خیره در چشمان مهتاب
|
|
|
|
|
پهلو به پهلوي هم
در ژرفناكي عميق
در كنار يكديگر آراميده اند
|
|
|
|
|
من
برایت جزء غم ،رنج و محنت چیزی ندارم
برایت جزء افسوس و اندوه
جزء حسرت دیدارچیزی ندارم
|
|
|
|
|
هدیه به روح سردار سلیمانی
|
|
|
|
|
سوگ تو سوگ صنوبرهاست
و من در آن ماتم جانفرسا
غم را به زانو در آمدم
و هزاران بار جان از کالبد تهی
|
|
|
|
|
ایستاده ام ولی
از من مپرس چرا
خسته ام از صدای طبل و دهل
می خواهم با سکوت
عکس یادگاری بگیرم
|
|
|
|
|
🖤🖤🖤
از آن خزانِ رفتنت ، چهل غروب هم گذشت
|
|
|
|
|
چشمم نگران است به ایوان طلوع
ناهید نتابید و زمین بیمار است
|
|
|
|
|
ای دلت آکنده ی حقّ الیقین
ناب تر از پیش خدا را ببین
|
|
|
|
|
بس که دارد در دلم ماتم درنگ این روزها
با خودم دارم فقط یکریز جنگ این روزها
|
|
|
|
|
نمیرد مرد شاعر؛ مردی از مهر
که نامش با نکوییهاست جاری
|
|
|
|
|
گل پونه ها زلزلهء نای تو کو؟
ترک ما گفتی و رفتی ازچه رو؟
|
|
|
|
|
گل پونه ها زلزلهء نای تو کو؟
ترک ما گفتی و رفتی ازچه رو؟
آن طنین زلزله افکن کجاست
ترک ما گفتن در
|
|
|
|
|
.....
قهرمان زندگیم بوده ای
تکیه گاه بچگی ام بوده ای
پای کوچک؛ تو توانم بوده ای
در بغل آرام جانم
|
|
|
|
|
اواز ربانیت امشب چرا خموش است
برخیز ناله سر کن اواز تو خروش است
|
|
|
|
|
خسرو آواز ایران رفت، اما ماندگار
مثل ابر و آسمان مثل بهاران در بهار
مردی اهل عاشقی، عشق و هنرمندی
|
|
|
|
|
مرغ سحر ناله سر کن که
آوای خوشی این جا خاموش شده
مردم شهر زیر لب ربنا میخوانند
|
|
|
|
|
دلم آشـــوبه، غمگینــم
از این نامـــردی دنیـــــا
هنوزم می تپــــه قلبم
واسه چشم عسل بابا
|
|
|
|
|
ابر ها هم خفته ،
بدازای خیال
سینه ام پر راز است
|
|
|
|
|
به دریا رفتی ای دریا دل من
|
|
|
|
|
ببویم تورا سر نهم دامنت
کنار تو ارام گیرم دمی
بگویم برایت همی قصه ها
|
|
|
|
|
ای قمر بانو، ای سلطان دل
ای تو ماه قلب من، ای خوش سرشت
|
|
|
|
|
یادش به خیر و جایش خالی !!
|
|
|
|
|
ومن هر سالُ، هرروزُ،هر لحظه در محکمه ی عقل،باور سرد ومخوف همیشه نبودنت را به صلابه می کشم...
|
|
|
|
|
آدینه را کمی
مهمان نواز شویم
امروز اسیری از خاک
آزاد می شود
امروز برای من
فردا برای تو
همین حل
|
|
|
|
|
بر در خانه ات چه غوغایی است
ضجه ها ناله ها
چه بلوایی است
این همه کودک وبیوه ومسکین
|
|
|
|
|
تاج سر بودی مرا قدر ترا نشناختم
|
|
|
|
|
دو دستت بشکند ای ابن ملجم
|
|
|
|
|
روح همه ی پدران آسمانی شاد، یادشان گرامی🌹
|
|
|
|
|
چنان بهم گره بگرفت این رشادت ایثار
که جملگی بیکباره ودر زمانی نچندان دور
بنهادن از هر گوشه پا ب
|
|
|
|
|
نیستی آقا؟!
براي امام زمان(عج)
..............
نیستی آقا
بازهم فقیران گرسنهاند
غنیزادگان سیر
|
|
|
|
|
بر آرزوی مرگ هر دم غبطه میخورد
مردی که دنیا را طناب دار می دید
|
|
|
|
|
گیسوی بی تاب را
داده ایی دست دریا ببافد!
نمی گویی باغ خواهد گریست؟
|
|
|
|
|
ایل من هم کم ندارد از شهیدان خاطرات
دفترم زرین شده با نام مردان فرات
|
|
|
|
|
آن باغ بهشتی پدرم هست مرا
ای زینت جانم تو نشاطی به سرا
|
|
|
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم
بـاغِ انـار دلبـرِ یـار یـاسِ بهـار آمده است
یار و نگار مادرِ یـار چه با وق
|
|
|
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم
بـاغِ انـار دلبـرِ یـار یـاسِ بهـار آمده است
مارا نگار مادرِ یـار چه با وقـ
|
|
|
|
|
دلدادگانِ خانه یِ عشق آتش اُفتاده به در
اُفتاده دلبر پشتِ در،بشکسته گوییْ بال و
پر
آشیانِ مرغِ
|
|
|
|
|
دل ما از سفر مرد ره عشق چرا می سوزد...
|
|
|
|
|
تقدیم به جانباختگان مظلوم کشتی ایرانی سانچی
|
|
|
|
|
بی تو، گم شده دنیای من
پر نمی کند هیچ چیز حفره قلبم را
|
|
|
|
|
به ایران و ز شاهان از کهن روزگاران
|
|
|
|
|
امروز که ناشاد شدم از رفتن تو
خبر عشق شهادت برسید از رفتن تو
این همه اجماع به کردن بارفتن ت
|
|
|
|
|
درد (1)
چه درد آور است این خبر
می رسد هنگام مرگ سردار سفر
بر سینه می زنند مردانه با این
|
|
|
|
|
آتش که گرفت خشک و تر می سوزد ...
|
|
|
|
|
دل به غربت سپردید تا زندگی را زندگی کنید
|
|
|
|
|
سال هزار و سیصد ِمبهم
صبح چندمین ماه جهنم
|
|
|
|
|
فرهاد تمام قصه ها کول بر است ...
|
|
|
|
|
سالگردت شده هرسال کمی گریه و آه
میشود باز بتابی به شبم خنده ی ماه؟
|
|
|
|
|
. سکوت اش بس نفسگیر است و بی ساحل
|
|
|
|
|
این بیابان که تو بینی همه باغی بودست
اندرش باغ گل و نقش و نگاری بودست
ابلهی آمده و وارد این باغ شد
|
|
|
|
|
سرگرد خلبان علی خسروی؛ در بین خلبان های هم دوره ی خود از جمله سرلشکر شهید عباس بابایی و شهید عباس دو
|
|
|
|
|
اشعار مجالس ختم و ترحیم ، خاکسپاری ، تشییع جنازه
|
|
|
|
|
قسم به آن روز در نیمه پاییزان
که برف نمی بارید
اما سرد بود....
|
|
|
|
|
شاید حسرتش سالهاست بر دلم مانده است
حسرت یکبار گفتن مادر
|
|
|
|
|
بر چهره جوان ایرانی گاهی نظرکن
ما بازتاب چهره مردان اردشیریم
چون شمس در دل یار خانه داریم
|
|
|
|
|
من زاده ی مهرم
ماه مهربانی ها
|
|
|
|
|
سخت است که شب به سوی فردا نرود
یک لحظه به چشم خواب و رویا نرود
|
|
|
|
|
سادگی دلنشینی داشت ، به مانند گل مریم
در تمامیه عمر زناشوئی ، هیچوقت ندیدم او دورو باشد
چیزی که
|
|
|
|
|
زندگی بی روح و سرد است بعدِ تو مادر
مُردنیست فرسایشی، پُر غم
|
|
|
|
|
یک آسمان به نام تو باید نه کوچه ای
این کوچه گوشه ای است از آن آسمان تو
|
|
|
|
|
لالایی شبهایی ، میخوانی و می خوابم
|
|
|
مجموع ۳۹۴ پست فعال در ۵ صفحه |