سه شنبه ۳ خرداد
شعر سالگرد و یاد بود
|
|
گذشت یکسال و بابا در برم نیست
|
|
|
|
|
جاریست از چشمانِ خودکارم
غمواژههایی از فراموشی
|
|
|
|
|
چشمانم قفل شده بود ،
به خوشه ی پروین
|
|
|
|
|
چه میدانم ،
هستی بود وگردشی
نیایشی بود و مولودی،
من بودم هم چون مسافری
|
|
|
|
|
چرا روز شب را و خورشید ماه را هرگز ندید
|
|
|
|
|
صفای زندگی، تاجِ سرِ من _ توئی دلسوز و یار و یاوَرِ من
|
|
|
|
|
فصل پاییز آمد و من در تو میسوزم هنوز
|
|
|
|
|
دوباره قدمی بردار
تا چشمها به تزویر
رفتنت را بهانه نکنند،
نمی خواهی در فراقت سکوت کنم؟
|
|
|
|
|
... تو، شهید جنگ بیولوژیک شدی و من، سوگوار مرگ خورشید...
|
|
|
|
|
عزم وجودشان را باور نکرد دشمن
شستند خون خود را با قطره های باران
|
|
|
|
|
وقتی قنوت قافیه با قصد قربت است
قد قامت قیامِ قلم هم قیامت است
|
|
|
|
|
مادر، چشمانم را ، به نورِخود شفا میداد
|
|
|
|
|
(مادر) محبت از وجودِ تو عیان گشت - ثناگویت خدای مهربان گشت
|
|
|
|
|
در جهان دیگر گل یاسی نبود
همه جا غم و بود غمخواری نبود
|
|
|
|
|
سردار چون روح تو راه جنان گرفت
شانت زمین نبود تو را آسمان گرفت
تازه مست روی سردار شدیم
سنگ
|
|
|
|
|
وه چه بی امان گشته ناله های بارانی!
|
|
|
|
|
مالک رهبر
خبر رسید که مالک رهبر آوردند
ولی مالکی بی بال وپر آوردند
رها تر از نفس صبح بانسی
|
|
|
|
|
قراربود ما زندگی کنیم تا زنده باشیم
|
|
|
|
|
ای دوست که آشیانه داری // بر بستر نرم خانه داری //
مدفون نشده است در کنارت // فرزند و سرا و غمگسارت
|
|
|
|
|
اَلا اِی ساقیِ کوثَر
کِه خونین است پَهلویَت
بیا بَرگَرد از غُربَت
کِه طِفلان ناگران هَستند
|
|
|
|
|
ای پرستـار نمونه ، آسمانی خواهرَم __
عاشق خدمت همی سرشارِ احسان و کَرَم
|
|
|
|
|
ماه آسمان
یک شب پیدا ویک شب نهان شدی
ای مهربان من ز چه نامهربان شدی
باز در حسرت آ
|
|
|
|
|
درباره حضرت زهرا سلام الله الیها...
|
|
|
|
|
منِ خاموشِ به ظاهر آرام
شهر ذهنم مثل تهرانِ دم نوروز است
بعدِ این همهمهها و تکرار
این همه هول و
|
|
|
|
|
پنجشنبه ، سنگین ترین بغض هفته است،
|
|
|
|
|
خاموش شد شمع وجود اقتداری
رفت از بر ما سوی حق با اعتباری
|
|
|
|
|
آن برگ خشکیده افتاد از درخت امّا چه سود
دیشب که مادر بزرگم رفت ، باران باریده بود
|
|
|
|
|
سرزمینی مفتخر با حاکمی بر مسند شاهانه اش
اسوه قانون دنیا شد هزاران سال بر شکرانه اش
|
|
|
|
|
به یاد شهریار
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند
مرده ام، از من سراغ زندگانی می کند
نیستم ،
|
|
|
|
|
آخرین حلقه وصل محمّد او نگین خاتم است
|
|
|
|
|
پدر
آن لحظه ی زیبای نگاهت آغازم بود
لبخند پر از مهر و وفایت نازم بود
با هزار شوق مرا در
|
|
|
|
|
یاد استاد
(منظومه کامل نغمه سیاوش)
****
"به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
|
|
|
|
|
به یاد استاد محمدرضا شجریان و به مناسبت نخستین سال عروج آسمانی اش
وه بلندآوازه مردی ، مرگ را حیرت
|
|
|
|
|
((زیباترین شب))
زیباترین شب آوای زندگی
چه دشوار گذشت
|
|
|
|
|
نام من مرجانست
دختر ایرانم
زاده کوه بلند البرز
و نوای لار مر سامانست
زنم از جنس بلور
متولد به
|
|
|
|
|
بر شانه ام غم دنیا سنگینی می کند / ذکر مصیبتی است که جگر ، پاره می کند ...
|
|
|
|
|
روزهای دشوار و نفسگیر وطن در گرداب کرونا
وطن در چنگ بیماری گرفتار
دل از عصیان مرگ و زندگی سرد
|
|
|
|
|
جان دادن پسر در روی دستان پدر
|
|
|
|
|
بی وجود مهر حیدر، دین محقر می شود
دین محقر بی وجود مهر حیدر می شود
دین بی مهر علی گر نمره ی تک
|
|
|
|
|
مادرم از رفتنت سالی گذشت و همچنان
|
|
|
|
|
بر مزارم گر می آیید از وفا کاری کنید!
|
|
|
|
|
تا لبان تو به گلخندطرب وا میگشت
|
|
|
|
|
در میان خون وخاکستر .در هیاهوی جیغ وشیون وزاری
|
|
|
|
|
از میله ها آزادی را
گدایی نکن
|
|
|
|
|
هیهات که دیو تن برهنه منفور شب پرست
|
|
|
|
|
بذر شعری را درون مرده خاکی کاشتند...
|
|
|
|
|
بـهار خوبست ،که با ترانه آید
بهار آهـنگ به لب مستانه آید
|
|
|
|
|
شیرین تر از آنی که شکر ناز فروشد
در پیش رخت مه زادب،روی بپوشد
...
|
|
|
|
|
مرغ سحر کو که تا ، ناله سر کند
قلب من آتش زند ؛ پر شرر کند
|
|
|
|
|
روزهای آخرسال است و بهار زمین در چند قدمی آمدنش ...
همه هستی به شادمانه نشستهاست و من غرق زیبایی آ
|
|
|
|
|
عجب سال نحسی بود این سال نحس
که جز نحسی ندیدم از این سال نحس
|
|
|
|
|
سلام بابای من ،گل یاس(عج)
سلام ای منجی عالم ،نبض هستی
سلام آخرین ذخیره خدا بر زمین ،صاحب الزمان
|
|
|
|
|
محمد...امین...راستگویی ودرستکاری ...
رسول الله صلوات الله علیه
مبعث است ،عید بزرگ مومنان ...مومن
|
|
|
|
|
شبی به غار خفته بود که شد
چنان بزرگ رسولی ز سوی آن اکبر
هنوز مکه بخواب است که این رسول
رسالت خو
|
|
|
|
|
نور هفتم ....و شهادت ....
لقب کاظم ،یعنی صبر ،یعنی تحمل
یعنی کسی که خشمش ،مثل ابی در گلو بود./
|
|
|
|
|
روحت شاد خانم معلم، مهرت پایان نداشت . . .
|
|
|
|
|
سلام ای زینب کبری(س)
، دخت امیرالمومنین(ع)،زینت بابا/
سلام ای زینب کبری(س)،عمه جان مهدی زهرا(س)
|
|
|
|
|
پدرجان
ایا صدایم رامیشنوی ...
احساسم را درک میکنی...اشکهایم را میبنی ؟!
|
|
|
|
|
قیمت و قدرِ افسرم بودی
سایۀ جود بر سرم بودی
حجتِ بی بدیل مهر ومرام
مثل یک کوه
|
|
|
|
|
به جانم آتشی رخنه نموده از درون خویش
مرادرد از درون اما چنان اندر نهان سوزد
|
|
|
|
|
خاطراتِ خُفته یِ دورانِ دور /
طعمِ شیرین و گَسِ آلویِ شور /
مادرِ خوبم بیا من را بِبَر
پیشِ آ
|
|
|
|
|
یاسِ پرپر
به چاه برده دوباره، علی سرِ خود را
گرفته ماتمِ پروازِِ شهپرِ خود را
به غیرِ
|
|
|
|
|
آن که می داند چرا بستند بازوی علی
دختر پیغمبر و اُمِّ امامت فاطمه است
|
|
|
|
|
چشم بشر زِ سـِير1 جهان، كي سير شود
وقتي شود ، كه از اجل خود خبر شود
گفت
|
|
|
|
|
انتهای شب
در حصار یک حقیقت محال
ابری گریه کرد و گفت
ماه را شعله ای میانِ درد کشیده است
ستاره ه
|
|
|
|
|
سلیمانی مسیحای زمانه
چرا گشتی جدا از آشیانه
|
|
|
|
|
یکسال از شهادت سردارمان گذشت...
|
|
|
|
|
ای ذوالفقار علی، ای تو، فخر شیعه
|
|
|
|
|
نگاهت ماند باقی در دل قاب
دو چشمت خیره در چشمان مهتاب
|
|
|
|
|
پهلو به پهلوي هم
در ژرفناكي عميق
در كنار يكديگر آراميده اند
|
|
|
|
|
من
برایت جزء غم ،رنج و محنت چیزی ندارم
برایت جزء افسوس و اندوه
جزء حسرت دیدارچیزی ندارم
|
|
|
مجموع ۴۵۹ پست فعال در ۶ صفحه |