محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
جمعه 23 شهريور 1403
10 ربيع الأول 1446
Friday 13 Sep 2024
مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..
جمعه ۲۳ شهريور
اشعار دفتر شعرِ razbikasan شاعر محمد باقر انصاری دزفولی
چه شود..اجتماعی
چه شود اگر بگویی، جهتِ رهِ رهایی ؟
دل پربلای مارا بده مژده یِ خدایی
همه چشم د
ازخودگذشتن ..
از خودم گذشتم من، شادی جهان خواهم
رَستم از وجود خود، یار مهربان خواهم
عشق را خبر ب
ای دل .اجتماعی
از ما و منی ای دل حذر کن
جان پاک کن وازخود گذرکن
بر درد و غمِ مردم نظر کن
شامِ
نوید_مهتاب
شب هـا در عمق تاریکی
مهتاب می تابد
در گلوگاه تاریکی شب
با نور خود نوید می دهد
روشن
خالق..فلسفی
اين خلقت بى پايان، از جامِد و تا انسان
کِی شد همه را پیدا، کی کرده جهان بنیان
ای خا
ای انسان
نیست قدرت زان که حق ضایع کنی
راه حق رو تا که خود لایق شوی
معرفت را تو بکن در دل
راه حسین ع
راه حسین معنی اش آزادگی
در جلوی ظالمان ایستادگی
راه او باشد که درحق بی نظیر
پاک
ققنوس 3
تمام روزما شب هست وکابوس
همه چشمان مان دنبال فانوس
در این تاریکی و ظلمت بیایید
شویم
راه علم
سخت باشدره ما،مقصدودیدارکجاست
نور پیداست ولی طالبِ بیدار کجاست
جمله ذرات گواهند ، وَ م
خدایا
همون روزی که دیدُم روی ماهش
مونَ پا بند یَه عشق جُنون کُرد
مونِ عاشق بِرَفتم تا که گویُم
ببار
ای ابر
زمین از خشکسالی سیراب است
و ما از بهار
سالهاست بیخبریم
مهربانی، معرفت و عشق
ا
کمیاب.انسان شناسی..نیمایی
آن که در این زمانه کمیاب است
آن که برای ما گوهر ناب است
آن که با ما ه
روح تنی.عاشقانه .600
من و این گردش ایام که تو مال منی
من و پروانه شدن در پی باغ و چمنی
تو
نازتو.عاشقانه
دل به فرازِ نازِ تو رفته و باز آمدست
سرخیِ فکر غنچه ها، را به نیاز آمدست
حسرتِ پ
عشق در بهار.اجتماعی
همه نفع خود به خواهیم، که زدیگران جداییم
چو ز خویش ما گذشتیم . دل مان شود وفا
عالَم هستی .فلسفی
تو نظرکن تمام عالَم را
بین به هرلحظه اش چها باشد
بی هدف نیست زندگی جانا
بین
ای انسان.انسانشناسی..
غم رهاکن زدل به آزادی
تا همهِ عمردل امان باشد
عشق داند که عالم شادی
ای دریا
رودخانهی جوشان عشق
دلم را دریایی کرده
موجهای خروشان دل
مرا به سوی تو میآورند
و تما
قلب عاشقان .
قلب فرهاد گر که بشکافی
خون شیرین در عیان بینی
درحقیقت ز قلب هرعاشق
رویشِ خون د
گفت مرغ عاشقم .588
گفت مرغ عاشقم گلخانه می خواهم چه کار؟
پر ز سوز و ناله ام غمخانه می خواهم چه کا
شادان برو.اجتماعی
با اشک دنیا آمدم ، با اشک می میرم هلا
در زندگی بامعرفت، آزاده شو شادان برو
آ
عین و ذهن.دوبیتی فلسفی
عمل از پختگی در کار باشد
زهی بهتر ز قیل و قال باشد
عمل با علم چون همر
مهربانی صفت..اجتماعی
دوستی با همه کس باور و بنیان من است
همدلی با دگران در دل و ایمان من است
مهر
راه حق.اجتماعی
راه توگر وصل گردد با بشر
بی نیازت می کند ازسیم وزر
دیدگان مردمِ با معرفت
دید
مردانگی..انسان شناسی
هرکه دارد دردلش مردانگی
پاک باشد از همه آلودگی
از نیازِ مردمان دارد خ
دنیا..جهانشناسی
دنیا به نظر ز دل خیالی است
دنیا ز بقاء سویِ کمالی است
او خالقِ هم زما
زندگی ومرگ. فلسفی
مرگ خواهد جان ز تن گردد جدا
جسم می خواهد که تن با جان شود
دائما این جنگ
باران..اجتماعی
آهای مردم
صدای غُرش ابر آسمان این است
زمین خشک است
از معرفت ، مردانگی
ازعشق
راه حق. . حکیمان
هرکه راهش حق بود رنجور نیست
هرکه این ره رفت ازخود دورنیست
هم نجات ِ خود
شوردانش.اجتماعی
شور دانش گرشود بر دل روان
عشق دانش می شود برتو عیان
نوردانش کن به دل ها مرغ ع
دانش وجهل .اجتماعی
پرتو دانش دهد نور و بقاه
جهل میسازد تاریک و سیاه
دانش وعلم و تفکر ای پسر
آف
بامعرفت.انسانشناس
در عمل هر کس که دارد معرفت
هر کجا با او توباشی با صفاست
معرفت را پیشه کن در راه
فریادفرهاد
شبیه بغضم و خیال می کنم که دلشادم
صدای تیشه شکسته ی خیال فرهادم
گذشته آب از سرم که
جانشین خدا..فلسفی
نوربخشد عقل انسان برشبا ن
شور بخشد فکرانسان درتوان
سود بخشدعلم انسان هرزم
اوست.فلسفی
این کون ومکان ارادی اوست
آغاز جهان صدای يا هو ست
راهى كه جهان رود ره اوست
ا
مغز 2..انسانشناسی
قدرت علمی ز مغز آدم است
عالَمِ هستی به علم او به پاست
این جهان تسخیرعقلِ
مغز.1انسان شناسی
هست اندر مغز ما دانش نهان
با تفکر می شود دانش عیان
علم یادت می دهد هر ب
چراغ مغز..انسان شناسی
گر چراغِ مغز را روشن کنی
می شناسی علم را ای نوجوان
گر در افکارت بود علم ی
او..جهان شناسی
با امر او در جهان جمالی است
با علم او در جهان کمالی است
م_ب_انصاری_دزفولی
ای دل.4
در تب ما،سوختی ازدرد بی همتای عشق
کار دنیا ، هیچ کس از تو پرستاری نکرد
م_ب_انصاری_دزفول
حرص وطمع..جامعه شناسی
حرص است زهرمکتب خود خواهی وخود بينى
درحرص وطمع خواهی چون نیست شکوفایی
ای دل.2. عارفانه
راه را و ماه را همسایه کردی با نگاه
با نشانه راهِ تو مهتاب همراهی نکرد
م_ب_ان
ای دل .1 عارفانه
گریه کردی درزدی میخانه رابرهم زدی
در پناه مستی ات پیمانه دلداری نکرد
م_ب_ان
ای انسان.انسان شناسی
اصل ایمان این بُوَد ای جان من
تا که از تزویرتو باشی در حذر
چون نما
صبح بخیر 17
درهرطلوع
بهشت گم شده را ول کن.
سوی میخانه بیا
با آوازورقص ومستانه بیا
با خنده دوست
پرنده عاشق..عارفانه
آسمان را کرده بودی شاهد عشق و جنون
آسمان هم بر سر آشفته ات زاری نکرد
صنما ز پرده در آ
صنما ز پرده در آ، بشکن توغصهها را
بده مژدهی رهایی، دل دردمند ما را
دل ما ا
ازاوست. بیگ بنگ. فلسفی
هم قدرت و اقتدار از اوست
هم قبضه ی ابتکار از اوست
در ذات جهان صدای بیگ بن
گرداب غم
زخمی چو دلم کردی بی مرهم ودرمان ها
گرداب غمت ما را افکنده به طوفان ها
از شوق لبی گش
ای یار
چشم ماهی آبی وچشمان من هم پرزآب
او میان آب دریا من شناگر در سراب
محمد_باقر_انصاری_دز
پیام تک گل
تک گلی که ریشه داری
بمیان سنگ خارا
تو پیام به ما بدادی
زندگانی نيست آسان
تو در این
رهایی از منیت.2.روانشناسی
نباشد در رهش من، من، من و من من فنا باشد
نه من من مانده و نى دل، به کی گ
بیا ای ساقی هرشب.عارفانه
در این ماتم سرا قلبم ، ز بر دارد نشان خوش
بزن چنگی توای یارا،دلی دوستانه
فریاد دل.عارفانه.587
شبیه بغضم و خیال می کنم که پس شادم
صدای تیشه شکسته ی خیال فرهادم
گذشته آب
جهان درحرکت.فلسفی
جنبيدن ماده در مکان است
چون باعث خلق در جهان است
چون حركت ماده در مدام
رهایی از منیت..روانشناسی
نوشی بزن شرابی بگذر ز جان و هستی
من من نکن رها شو،گرخود نمی پرستی
ققنوس
پیام ققنوس این است
زنده بودن ومردن مهم نیست
ماندن ورفتن مهم نیست
مهم این است که
ازخاک
تک بیت .عارفانه
اى جادهء سرسبزِعشق، كاشانهء بنياد دل
در موقع هجران او ، ويرانه شو ويرانه شو
م
رهایی ازافکارمنفی .علمی روانشناسی
می رهانى دِل از جهان فانی
ور بتابی به نور عرفانی
جان ره
درهرطلوعی ..صبح بخیر 25
زندگی را باید ساخت:
با آهنگ امید
درجادهای که
پر از فرازو شیب
زندگی ر
از تیر تو نترسم.. عارفانه. عاشقانه .586
با تیر دیده ی تو ، قلبم شده نشانت
تیری بزن به یک دم
عرفانی علمی فلسفی
به امرش عالمی آتش فشان کرد
که ما را وارد این کهکشان کرد
تب عشقش مرا خوار
یار
گفتا که بشکنم من ، جام میِ شما را
گفتم تو بشکن این جام،من سر دهم جفا را
...
بله وقتی
پیام اسماعیل ع..عاشقانه و عارفانه
رسد روزی تنم آیا، شود مصلوب و قربانی
به قربانگاه من آیی ، بب
صبح بخیر4
اگر چشمان او هر صبح بتابد
دگر رنجی در دل ها نماند
هرپگاهی هرپگاهی
امید آنکه نماید
ای انسان
تکیه بر خودکن و
براندیشهء خویش
چون درخت تکیه بکن
برریشهء خویش
م ب انصاری دزفولی
ای خدا
دودستم می کند سوی تو پرواز
دلم را میکنم سوی تو دمساز
بیا د ستم بگیر یار دوعالم
ره
صبح بخیر 23
سلام
در روند زندگیــ برگشتیــ نیست
زندگیــ تکرار شدنیــ نیست
هر صبح آغاز زندگیــ ست
شراب کتاب
گفت :
راهى بجز تفکر هست؟
گفتمش:
دل به نادانان مفروش
گفت:
علم از چه شود حاصل ؟
گفتم
صبح بخیر..22
صبح است
نه وقتِ خواب است
عمر در گذرست
ساعتِ شتاب است
ره پر خطر و...
پر پيچ و
میسوزم در تب عشق..585
گر چه من تشنهی عشقم، شدهام غرقه به غم
قصهی هجر و فراقت غم سنگین من است
صبح بخیر21
بیا هرصبح صدایم کن
بیا خود را برایم کن
نگاهی کن به این عاشق
ز غم هایم رهایم کن
م
باورم نبست..عاشقانه
خاطرات من و تو شهره ی یک شهر شده
با همه جان و دلم , من به رهت منتظرم
آخرین
صبح بخیر 20
شب وصبح عارفانه .عاشقانه
درهرشبِ ظلمت سرا ، پروازکن مهتاب شو
گر عاشقی هر صبح دم، م
صبح بخیر..19
بیا هرصبح بغل واكن ، مرا در كنج دل جا کن
منم بى بال و پرمرغى،که آن جا لانه می خوا
ای عارفان
جرم است اگر مستی, ماییم همه مجرم
ظلم است اگر بر ما, ماییم ز مستان ها
حدی نبود اینجا ,
صبح بخیر..18
یار آمد و صبح آمد
خورشيد جهان آمد
آن دلبر زیبا رو
پیش
تک بیت ..عارفانه
باید که بشکنیم ما جام می بلارا
تادلبران بدانند احوال عشق ما را
محمد_
ای زندگی..عارفانه
تومی خواهی مرا نابود سازی
بدان این دل همیشه مست وبرپاست
تو می خواهی مرا تسل
اهوازشهر فشنگ من
برای تو
دلم تنگ است
بهر تو ای شهر عشاق
بهر گرمای وجودت
مردم خوب و عزیزت
بهر
مجموع ۲۰۴ پست فعال در ۳ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک