پنجشنبه ۱۸ بهمن
اشعار دفتر شعرِ razbikasan شاعر محمد باقر انصاری دزفولی
|
|
کن تفکر .علمی فلسفی
راه دنیا چون پر از پیچ و خم است
کن تفکر راه دانش رو به راست
تو ،به کوشش راه
|
|
|
|
|
چراغ دانش
با تفکر داد مردم را نجات
با کتابت داد آنان را حيات
گرنبودی این چراغِ دانشت
ازميان مير
|
|
|
|
|
رهایی از منیت.خودشناسی
زن لاف توازمن ومن، هربار مى گويی سخن
اندر مقام من و من، درخواب شودرخواب
|
|
|
|
|
قفس
انبوه از پرندگانی است.
که پرواز را از یاد بردهاند.
درقفسند.
پوزخند به خیالات پرستو میز
|
|
|
|
|
دل ما
سوزِ دلِ ما که بی شمار ست
.داغ دل ما که بی عیار ست
آه دل ما توفان صحر ا ست
.درسینهء
|
|
|
|
|
تفصیل شعر
علت تنهایی. روانشناسی
هر کس که دلی رنج دهد او
گرگ است؛ دگربنی بشرنیست
تنهایی ما
|
|
|
|
|
سرگردان 561
شوم تنها و سرگردان نگیرم تا در آغوشت
فراموشم شود جانم، کنم گر من فراموشت
خدایا فرصتی
|
|
|
|
|
صبح بخیر24
صبح این چنین پیامی، آمد زکوی جانان
هرجاست یارجانان، كانجاست صبح تابان
مردم خبر نمائيد
|
|
|
|
|
استحکام و پایداری فردی
ای انسان
تکیه بر خود کن و براندیشهء خویش
چون درخت تکیه بکن برریشهء خویش
|
|
|
|
|
گله از فرشتگان
باید رفت از این زمین هیاهووپچ پچ
باید رفت از این زمین پر فریب
باید از این کابوس گ
|
|
|
|
|
راه تفکر
گفتم :
راهى بجز تفکر هست؟
گفت.
دل به نادانان مفروش
گفتم:
علم از چه شود حاصل ؟
گفت:
|
|
|
|
|
رفته ای کجایی
دل من سیاه گشته،تو که رفته ای کجایی؟
به کجا روم که شاید، برسم به آشنایی؟
غم دل به
|
|
|
|
|
تضاد بین واقعیت وخیال
ای یار
چشم ماهی آبی وچشمان من هم پرزآب
او میان آب دریا من شناگر در سرا
|
|
|
|
|
مقابله باسختیهای زندگی
ای که در دنیا تو داری زندگی بسیار سخت
سختی ات سازد تو را، درفکر آسانی چرا؟
|
|
|
|
|
شعرکتاب چه میگوید؟
کتاب
کتاب روح دانش هست و چون صبح پگاه
کتاب هادی راهست در شب همچو ماه
کتاب
|
|
|
|
|
تضاد .مرگ وزندگی
مرگ خواهد جان ز تن گردد جدا
جسم می خواهد که تن با جان شود
دائما این جنگ درجان
|
|
|
|
|
چگونه زندگی کنیم ...شعر و تفصیل
پتانسیل زندگی
در این عالم بود بالقوه هر بار
در آن عالم بود با لف
|
|
|
|
|
جان فرهاد
جان فرهادت اگر در این جدایی رفت رفت
همچو بستانی بکنده سنگ هایی رفت رفت
اشک و آه و گریه
|
|
|
|
|
تفکر.علمی فلسفی
چون تفکر را خدا برپا نمود
همره آن خلق انسان ها نمود
چون که انسانها همه غرق نیا
|
|
|
|
|
زندگی.
جان ما را تو گرفتی ای که دوری از برم
صبر کردم تا که آمد آنچه آید بر سرم
زندگی افسانه ی ام
|
|
|
|
|
چه شود..اجتماعی
چه شود اگر بگویی، جهتِ رهِ رهایی ؟
دل پربلای مارا بده مژده یِ خدایی
همه چشم د
|
|
|
|
|
ازخودگذشتن ..
از خودم گذشتم من، شادی جهان خواهم
رَستم از وجود خود، یار مهربان خواهم
عشق را خبر ب
|
|
|
|
|
ای دل .اجتماعی
از ما و منی ای دل حذر کن
جان پاک کن وازخود گذرکن
بر درد و غمِ مردم نظر کن
شامِ
|
|
|
|
|
نوید_مهتاب
شب هـا در عمق تاریکی
مهتاب می تابد
در گلوگاه تاریکی شب
با نور خود نوید می دهد
روشن
|
|
|
|
|
خالق..فلسفی
اين خلقت بى پايان، از جامِد و تا انسان
کِی شد همه را پیدا، کی کرده جهان بنیان
ای خا
|
|
|
|
|
ای انسان
نیست قدرت زان که حق ضایع کنی
راه حق رو تا که خود لایق شوی
معرفت را تو بکن در دل
|
|
|
|
|
راه حسین ع
راه حسین معنی اش آزادگی
در جلوی ظالمان ایستادگی
راه او باشد که درحق بی نظیر
پاک
|
|
|
|
|
ققنوس 3
تمام روزما شب هست وکابوس
همه چشمان مان دنبال فانوس
در این تاریکی و ظلمت بیایید
شویم
|
|
|
|
|
راه علم
سخت باشدره ما،مقصدودیدارکجاست
نور پیداست ولی طالبِ بیدار کجاست
جمله ذرات گواهند ، وَ م
|
|
|
|
|
خدایا
همون روزی که دیدُم روی ماهش
مونَ پا بند یَه عشق جُنون کُرد
مونِ عاشق بِرَفتم تا که گویُم
|
|
|
|
|
ببار
ای ابر
زمین از خشکسالی سیراب است
و ما از بهار
سالهاست بیخبریم
مهربانی، معرفت و عشق
ا
|
|
|
|
|
کمیاب.انسان شناسی..نیمایی
آن که در این زمانه کمیاب است
آن که برای ما گوهر ناب است
آن که با ما ه
|
|
|
|
|
روح تنی.عاشقانه .600
من و این گردش ایام که تو مال منی
من و پروانه شدن در پی باغ و چمنی
تو
|
|
|
|
|
نازتو.عاشقانه
دل به فرازِ نازِ تو رفته و باز آمدست
سرخیِ فکر غنچه ها، را به نیاز آمدست
حسرتِ پ
|
|
|
|
|
عشق در بهار.اجتماعی
همه نفع خود به خواهیم، که زدیگران جداییم
چو ز خویش ما گذشتیم . دل مان شود وفا
|
|
|
|
|
عالَم هستی .فلسفی
تو نظرکن تمام عالَم را
بین به هرلحظه اش چها باشد
بی هدف نیست زندگی جانا
بین
|
|
|
|
|
ای انسان.انسانشناسی..
غم رهاکن زدل به آزادی
تا همهِ عمردل امان باشد
عشق داند که عالم شادی
|
|
|
|
|
ای دریا
رودخانهی جوشان عشق
دلم را دریایی کرده
موجهای خروشان دل
مرا به سوی تو میآورند
و تما
|
|
|
|
|
قلب عاشقان .
قلب فرهاد گر که بشکافی
خون شیرین در عیان بینی
درحقیقت ز قلب هرعاشق
رویشِ خون د
|
|
|
|
|
گفت مرغ عاشقم .588
گفت مرغ عاشقم گلخانه می خواهم چه کار؟
پر ز سوز و ناله ام غمخانه می خواهم چه کا
|
|
|
|
|
شادان برو.اجتماعی
با اشک دنیا آمدم ، با اشک می میرم هلا
در زندگی بامعرفت، آزاده شو شادان برو
آ
|
|
|
|
|
عین و ذهن.دوبیتی فلسفی
عمل از پختگی در کار باشد
زهی بهتر ز قیل و قال باشد
عمل با علم چون همر
|
|
|
|
|
مهربانی صفت..اجتماعی
دوستی با همه کس باور و بنیان من است
همدلی با دگران در دل و ایمان من است
مهر
|
|
|
|
|
راه حق.اجتماعی
راه توگر وصل گردد با بشر
بی نیازت می کند ازسیم وزر
دیدگان مردمِ با معرفت
دید
|
|
|
|
|
مردانگی..انسان شناسی
هرکه دارد دردلش مردانگی
پاک باشد از همه آلودگی
از نیازِ مردمان دارد خ
|
|
|
|
|
دنیا..جهانشناسی
دنیا به نظر ز دل خیالی است
دنیا ز بقاء سویِ کمالی است
او خالقِ هم زما
|
|
|
|
|
زندگی ومرگ. فلسفی
مرگ خواهد جان ز تن گردد جدا
جسم می خواهد که تن با جان شود
دائما این جنگ
|
|
|
|
|
باران..اجتماعی
آهای مردم
صدای غُرش ابر آسمان این است
زمین خشک است
از معرفت ، مردانگی
ازعشق
|
|
|
|
|
راه حق. . حکیمان
هرکه راهش حق بود رنجور نیست
هرکه این ره رفت ازخود دورنیست
هم نجات ِ خود
|
|
|
|
|
شوردانش.اجتماعی
شور دانش گرشود بر دل روان
عشق دانش می شود برتو عیان
نوردانش کن به دل ها مرغ ع
|
|
|
|
|
دانش وجهل .اجتماعی
پرتو دانش دهد نور و بقاه
جهل میسازد تاریک و سیاه
دانش وعلم و تفکر ای پسر
آف
|
|
|
|
|
بامعرفت.انسانشناس
در عمل هر کس که دارد معرفت
هر کجا با او توباشی با صفاست
معرفت را پیشه کن در راه
|
|
|
|
|
فریادفرهاد
شبیه بغضم و خیال می کنم که دلشادم
صدای تیشه شکسته ی خیال فرهادم
گذشته آب از سرم که
|
|
|
|
|
جانشین خدا..فلسفی
نوربخشد عقل انسان برشبا ن
شور بخشد فکرانسان درتوان
سود بخشدعلم انسان هرزم
|
|
|
|
|
اوست.فلسفی
این کون ومکان ارادی اوست
آغاز جهان صدای يا هو ست
راهى كه جهان رود ره اوست
ا
|
|
|
|
|
مغز 2..انسانشناسی
قدرت علمی ز مغز آدم است
عالَمِ هستی به علم او به پاست
این جهان تسخیرعقلِ
|
|
|
|
|
مغز.1انسان شناسی
هست اندر مغز ما دانش نهان
با تفکر می شود دانش عیان
علم یادت می دهد هر ب
|
|
|
|
|
چراغ مغز..انسان شناسی
گر چراغِ مغز را روشن کنی
می شناسی علم را ای نوجوان
گر در افکارت بود علم ی
|
|
|
|
|
او..جهان شناسی
با امر او در جهان جمالی است
با علم او در جهان کمالی است
م_ب_انصاری_دزفولی
|
|
|
|
|
ای دل.4
در تب ما،سوختی ازدرد بی همتای عشق
کار دنیا ، هیچ کس از تو پرستاری نکرد
م_ب_انصاری_دزفول
|
|
|
|
|
حرص وطمع..جامعه شناسی
حرص است زهرمکتب خود خواهی وخود بينى
درحرص وطمع خواهی چون نیست شکوفایی
|
|
|
|
|
ای دل.2. عارفانه
راه را و ماه را همسایه کردی با نگاه
با نشانه راهِ تو مهتاب همراهی نکرد
م_ب_ان
|
|
|
|
|
ای دل .1 عارفانه
گریه کردی درزدی میخانه رابرهم زدی
در پناه مستی ات پیمانه دلداری نکرد
م_ب_ان
|
|
|
|
|
ای انسان.انسان شناسی
اصل ایمان این بُوَد ای جان من
تا که از تزویرتو باشی در حذر
چون نما
|
|
|
|
|
صبح بخیر 17
درهرطلوع
بهشت گم شده را ول کن.
سوی میخانه بیا
با آوازورقص ومستانه بیا
با خنده دوست
|
|
|
|
|
پرنده عاشق..عارفانه
آسمان را کرده بودی شاهد عشق و جنون
آسمان هم بر سر آشفته ات زاری نکرد
|
|
|
|
|
صنما ز پرده در آ
صنما ز پرده در آ، بشکن توغصهها را
بده مژدهی رهایی، دل دردمند ما را
دل ما ا
|
|
|
|
|
ازاوست. بیگ بنگ. فلسفی
هم قدرت و اقتدار از اوست
هم قبضه ی ابتکار از اوست
در ذات جهان صدای بیگ بن
|
|
|
|
|
گرداب غم
زخمی چو دلم کردی بی مرهم ودرمان ها
گرداب غمت ما را افکنده به طوفان ها
از شوق لبی گش
|
|
|
|
|
ای یار
چشم ماهی آبی وچشمان من هم پرزآب
او میان آب دریا من شناگر در سراب
محمد_باقر_انصاری_دز
|
|
|
|
|
پیام تک گل
تک گلی که ریشه داری
بمیان سنگ خارا
تو پیام به ما بدادی
زندگانی نيست آسان
تو در این
|
|
|
|
|
رهایی از منیت.2.روانشناسی
نباشد در رهش من، من، من و من من فنا باشد
نه من من مانده و نى دل، به کی گ
|
|
|
|
|
بیا ای ساقی هرشب.عارفانه
در این ماتم سرا قلبم ، ز بر دارد نشان خوش
بزن چنگی توای یارا،دلی دوستانه
|
|
|
|
|
فریاد دل.عارفانه.587
شبیه بغضم و خیال می کنم که پس شادم
صدای تیشه شکسته ی خیال فرهادم
گذشته آب
|
|
|
|
|
جهان درحرکت.فلسفی
جنبيدن ماده در مکان است
چون باعث خلق در جهان است
چون حركت ماده در مدام
|
|
|
|
|
رهایی از منیت..روانشناسی
نوشی بزن شرابی بگذر ز جان و هستی
من من نکن رها شو،گرخود نمی پرستی
|
|
|
|
|
ققنوس
پیام ققنوس این است
زنده بودن ومردن مهم نیست
ماندن ورفتن مهم نیست
مهم این است که
ازخاک
|
|
|
|
|
تک بیت .عارفانه
اى جادهء سرسبزِعشق، كاشانهء بنياد دل
در موقع هجران او ، ويرانه شو ويرانه شو
م
|
|
|
|
|
رهایی ازافکارمنفی .علمی روانشناسی
می رهانى دِل از جهان فانی
ور بتابی به نور عرفانی
جان ره
|
|
|
|
|
درهرطلوعی ..صبح بخیر 25
زندگی را باید ساخت:
با آهنگ امید
درجادهای که
پر از فرازو شیب
زندگی ر
|
|
|
مجموع ۲۲۴ پست فعال در ۳ صفحه |