سه شنبه ۲۵ دی
اشعار دفتر شعرِ پروانه شاعر معصومه داداش بهمنی
|
|
زیر باران بنشین،
کوزه ات را بردار.
ابرها بار دگر آبستن عشق شدند،
زاییدند ،همه ی امید را.
کوزه
|
|
|
|
|
در نهایت این حیات است ،که در قلب حیاط
آخرین لبخندش، ته آن حوض، ماسید و شکست.
معصومه داداش بهمن
|
|
|
|
|
شکوفههای ماندگار
.به یاد استاد محمد علی بهمنی.
|
|
|
|
|
قاب پروانه ها
جان وتن پروار از نان حرام،
چشمشان بستند و راه بیراهه شد.
|
|
|
|
|
متأثر گشته ام ،می اندیشم
به چه می اندیشم.
|
|
|
|
|
شیار 143
شدم گریان در آغوشم تورا،
بوسیده ام.
لاله ام را بر خدای دشت ها،
بخشیده ام.
|
|
|
|
|
بام فقر
بناگاه فلک نظری کرد
بر زمین.
تنگسالی در کمین است،
مردمانش هم غمین.
|
|
|
|
|
کودک سرکش
تا که از گور برآیم تن و روحم همه اش،
نور باشد ....نور باشد ...همه نور.
|
|
|
|
|
اولین حسد
بهترین را خلق کرد در این جهان
بر خودش احسنت گفت، در آسمان
|
|
|
|
|
گام اهریمن
گرچه پای یأس بسته ست ولیکن،
گام اهریمن.
در پس روح کسل ،
کرده پیوسته کمین......
|
|
|
|
|
مزار خورشید
دید خورشید آرمیده در مزار.....
مادرش آغوش خورشید و بهار.
|
|
|
|
|
رویای سپید
خوشا حالی که پیوسته روانش مست و هوشیاراست..
|
|
|
|
|
؛قلب شاعران؛
شعرها در دیگ قلب شاعران،
چه قل قل میکنند....
|
|
|
|
|
پروانه شدن
هرکه پیله پرواز و پریدن را تنید،بر دور خود....
پرواز کند روزی ،لذت پروانه شدن خواهد ب
|
|
|