جمعه ۱۶ آذر
اشعار دفتر شعرِ امروز دلتنگت شدم شاعر فاطمه معینی فرد (معین)
|
|
آمدی خزانِ من را تو زمستانی کنی
چَشمهای خستهام را، خیس و بارانی کنی
|
|
|
|
|
من و روزمرگی هایم
برای من کافی بود
میان این همه زخمم
غم عشقت اضافی بود
|
|
|
|
|
این بیت را هک میکنم
روی بخار شیشه ها
که تا ابد دروغ بود
همیشه و همیشه ها
|
|
|
|
|
مرا از این سکوتِ شب
از این باران رهایی نیست
مرا با حالِ خوبِ دل
دِگَر هیچ آشنایی نیست
|
|
|
|
|
سرنوشتَت قهوه های فالِ فنجانم نبود ...
|
|
|
|
|
حالا که شکست این دلم, ٱسوده خاطر میشوم
با این پاهای خسته ام, امشب مسافر میشوم
|
|
|
|
|
امروز دلتنگت شدم, شاید تو حالت خوب نیست ...
|
|
|
|
|
یه خراش کهنه انگار
مونده چند وقتی رو قلبم
|
|
|
|
|
من از آوارِ تو و خانه ی پوشالی تو
من از وعده های شیرینِ پر از خالی تو
که سلامِ گرگِ من، بی طمع بود
|
|
|
|
|
تو که رفتی از دل من، آسمان هم درد من بود
آن زمانی که شکستم، از تو ام رها شدن بود
|
|
|
|
|
رسید آدم به آدم کوه بودی ...
|
|
|
|
|
دلگیر میشوم من از این من که خسته ام
صد بار دلم را به هوایت شکسته ام
دل خسته و تنها و جوانیم که پ
|
|
|
|
|
غمِ عالم را درونِ دلِ من جا میکنی
تا کمی گویم که خستم، زود غوغا میکنی
|
|
|
|
|
من دلخوش بودم، به اندک دقایقی
تَوَهُم خوبی است، اینکه تو عاشقی
|
|
|