پنجشنبه ۲۷ دی
|
|
ناطق قرآن به جهان
آیت حق به هر زمان
علی نبی ، نبی علی
علی ولی ، ولی علی
|
|
|
|
|
*$توی سینه های ما$*(۲)
""""""""""""""""""""""
عزیزم نه تو تنها..
هیچکه وفارو ندیده .
هرسری هست
|
|
|
|
|
بر روی ردّ پای تو فوّار آسمان...
|
|
|
|
|
مستور جام کهن نقطه حرف در قلم
|
|
|
|
|
بی خبر رفتی و محسور، نگاهت کردم
به سفر رفتی و ازدور صدایت کردم
منو تو تابع ثابت، و موازات همیم
رف
|
|
|
|
|
باشد قبول ، رفتن من اشتباه بود
|
|
|
|
|
مولود به کعبه هرکس نتوان شد
جزشیر خدا درکنف رب نتوان شد
چون مادر گیتی بشود مادر حیدر
جز کعبه که
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
به یاد عطر اقاقی تو زندگانی کن
به نام نم نم باران تو شادمانی کن
اگر چه کوچه گرف
|
|
|
|
|
پدرم که جای خود
پسرم چه خواهد گفت
از روزهای پیش رو..
میدانی
ناتوانی هم
عرضه میخواست
که من ند
|
|
|
|
|
بانو قدم بگذار تا تن پوشی از نامِ وطن / بر تن بپوشد این جهان ، گمگشته ام در این حصار
|
|
|
|
|
جاجیم کوت درویش بی از سبوی سلطان...
|
|
|
|
|
نگاهم کردی و رفتی خدا پشت و پناهت ماه
|
|
|
|
|
یا خدای احوال
نزدیکترم کن
|
|
|
|
|
ای شیخ با ایمان خطر ای جمع مشتقان حضر
از جان و دل خالی کنیم اندیشه های بی ثمر
|
|
|
|
|
با پیرهن زرد و نجیب و ساده
|
|
|
|
|
یاوری بود که هم صحبت ما بود که رفت
خوب و محبوب پر از لطف و عطا بود که رفت
|
|
|
|
|
سامان دادن به موهای تو کار شانه نیست
باید از دولت تقاضای وزارتخانه کرد
|
|
|
|
|
نگاهت وعده ی عشق است چو اسفند
|
|
|
|
|
کمی باهم مدارا میکنیم ای دل
مشو غمگین ،
|
|
|
|
|
چه افزون کاخ ها ویرانه افتاد
|
|
|
|
|
دمشب بیا در خلوتم بنشین کمی دیوانه شو
|
|
|
|
|
چه زیباست شعری زیبا ، شاعرانه
|
|
|
|
|
تَکدی می کنم تکرار دیدارت پر از لذت
زگیرای چشمانت شدم خواهش تمنا در دل مدت
|
|
|
|
|
به خانم ا.پارسا شاعرهءکردکرمانشاهی همکار خوبم دردبستان داریوش بروجرد
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
$توی سی
|
|
|
|
|
چنگ فرو کرده ام
در قلب دلدارها
جنگ به صلح تاخته ام
با چنگ به این قلب ها
|
|
|
|
|
تو عاشق که بودی
هوا روشنی داشت
شب سرد و بارانیاش
چتر نیلوفری داشت
به زیر تب دستهای تو
تنم پرس
|
|
|
|
|
از یاد رفتن و بر باد رفتن
|
|
|
|
|
با دلی زخمی ز تیغِ عشق و داغِ روزگار
خاطرت در خاطرم چون کهکشانی درفرار
|
|
|
|
|
چه تنگ کردن تو را دنیا و آستین ستم
|
|
|
|
|
باورم نمی شه می گن وصله ی تنم نبودی
توی کوچه تورو دیدن که با یه غریبه بودی
|
|
|
|
|
غیر تو در این شهر کسی باب دلم نیست
غیر تو کسی صاحب و ارباب دلم نیست
|
|
|
|
|
نقاب صورت خود را بگیر و بر ننداز
که عشق بین جماعت شیوع خواهد کرد...
|
|
|
|
|
شعرکودکانه امام جواد (ع) ...
|
|
|
|
|
این شعر پیرامون غم دوری عشق است.
|
|
|
|
|
شقایق، شیرزبانم،
نمیدانم نامهام به تو خواهد رسید یا نه. باد را فرستادهام تا بوسههایم را بر گو
|
|
|
|
|
تلخ بودم که قهوه من راخورد
تلخ بودم که باورم کردند
|
|
|
|
|
آدم از امر خدا بالا نشست
کو به صدرش نام حق تدریس بود
|
|
|
|
|
خود کرده را تدبیری است...
|
|
|
|
|
چرا بر تو می تازند؟
چون نیازمندم !
نیازمند چه ؟
بر خلاف مسیر اکثریت رفتن و مورد تاخت و تاز قرار
|
|
|
|
|
یک غزل، یک ترانه و یک رباعی از مهدی ملکی الف
|
|
|
|
|
علی یک معجزه در خلقت عشق
خودش روشن ترین معجزات است
|
|
|
|
|
نفهمیدم که ما دلداده بودیم...
|
|
|
|
|
زنی صوفی صفت اندر بن چاهی عمیق ام
|
|
|
|
|
ای دریغ از روزهای رفته بر باد
|
|
|
|
|
من اگر بشنوم هر روز صدایت را جان
باز هم دلتنگم
ذوق دیدار تو را جان به دلم هر لحظه به تمنا دارم
تب
|
|
|
|
|
بنده رو سیاه تو روی به کعبه کرده است
پاک شود سپس رود کرب و بلا به پای خود
|
|
|
|
|
سرازپا ناشناخته میروم پیش
میرم بسوی نوش و گاه هم نیش
|
|
|
|
|
چون ز جانت جز خودت هست نامحرمی
|
|
|
|
|
سرود بوسه را نشکفته در دام بلا دیدم
|
|
|
|
|
اهرام چشمت را، به دست نیل دادی
بر من تو غم ها را چرا، تحمیل دادی؟
رویین تنی بودم ولی، اسفندیارم
|
|
|
|
|
گم کرده ام خود را در آن دریای پهناور
از بندر میناب تا زآنسوی پیشاور
|
|
|
|
|
به یاد شادروان حسین پناهی
|
|
|
|
|
برگه ای تازه ببین قصه ی فصلی به سرا
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
امشب که خدا نشسته بر بالینم
از یاد تو و حکایتت. غمگینم
گفتم که فراموش کنم ی
|
|
|
|
|
برای این "تنِ" خسته، پناهِ "شانه" میخواهم
درین دنیا یکی چون تو یکییکدانه میخواهم
|
|
|
|
|
عطری هنوز از نفسش در اتاق بود/
یادآور تولد یک اشتیاق بود
...
|
|
|
|
|
تقدیم به همه پدران سفر کرده
مجالس ختم و ترحیم
|
|
|
|
|
اشعار زیبا و عاشقانه مهدی سلمانی از جوانان فعال هنری ایران
|
|
|
|
|
به نام نامی و نورانی خدای وطن
که میکنیم دل و جان خود فدای وطن
|
|
|
|
|
شدی خام زبان بازی یک بازیگر دیگر؟
|
|
|
|
|
میدونی که میلم به رفتن نیست
میرم ولی میدونی از اجبار
احمدصیفوری
|
|
|
|
|
حال و هوای عاطفه را غم گرفته است
|
|
|
|
|
پرتو حق سایه ها را برکشید عالمی از خواب غفلت ها پرید
|
|
|
|
|
بین من و اشک دیده ام فاصله ای نیست
|
|
|
مجموع ۱۲۹۱۴۳ پست فعال در ۱۶۱۵ صفحه |