چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت
چشم مرکب... شعری از دانیال فریادی
از دفتر طلوعی دیگر نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ ۴ روز پیش شماره ثبت ۱۳۷۲۹۱
بازدید : ۱۳۰ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب دانیال فریادی
|
زمین
خانه ی من است
فضیلت
برادرم
چشم مرکبم
شخم می زند
افکارم را
در زمین بایر مغزم
باران
میبارد بر گیجگاهم
مرگ
می کوبد بر پاشنه آشیل م
عشق
پرواز می کند
از
دايره ی وجودم
جام شوکران را
در همه رنگ ها می پسندم
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام ودورد خدمت شما استاد بزرگوارم ممنون از نظر لطف شما سپاس | |
|
نه دوست نن لینرقصاوت نیست واقعیته ما آمدی اینا چیز یاد بگیرم و شعر زیبا بشنویم...طرف ده کلمه دو قسمت کده کنار هم نوشته به خیالرخودش شعره. با صد ها بهبه چه چه...اصلا ابن کار مشمئز کننده است.پنجرهای باز شد کلافی بیرون پرید روباه ای از برکه ای پرید مشه ای سر گیجه گرفت و افتاد وامثال هم موفق باشید | |
|
یا قفسی تنها ماند زیرا پرنده ای فرار کرد از فقس...کلوچه ای در پشقاب به تنهايي خود اشگ ریخت..کمتری شانه چپش درد می کرد حیف طبیب نرسید در نالین ش جواد بوسه می فرستد آن هم برای مواد  و امثالهم با تشکر مجدد پایان جلسه اول آموزش شعر | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
در هر صورت از جناب عالی پوزش می طلبم
با تشکر مجدد