چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت
پرندوش فکر ز خواب داشتم که سنگ بودم... شعری از آرمان مشایخ
از دفتر ۱۴۰۳ نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ ۰۳:۳۰ شماره ثبت ۱۳۵۶۸۰
بازدید : ۶۹ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب آرمان مشایخ
|
پرندوش فکر ز خواب داشتم که سنگ بودم
و دی بیدار و یافتم ریگِ دنگ بودم
دریغ نیستم وحید اینجا به دریابار
بُوم یک از بَسا دانها درین دیار
مباد اینجا مایوس جانم که این نقشهست
و نیز نقش است اَبَر هر دان که ما خوشهست
و یک روز من به خیزاب ها بُوَم یکتا
که من با آن زُو باشم چون زُو با گیتا
|
نقدها و نظرات
|
درود جناب صادقی و متشکرم برای خواندنت. دقیقا در راجع به چه میپرسی؟ به جهت وزنی٬ دنبال آهنگ فَاعِلَاتُن فَاعِلَاتُن فَاعِلَاتُن است. سپس اگر کلمات چون «زُو» استفاده شود بجای «دریا» یا «بحر»٬ روان و نوشتار شعر میتوان آزادتر باشد. سوالت در مورد این موضوع بود؟ اگر نبود، لطفا تصحیح بدهید. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.