سه شنبه ۱۱ بهمن
اشعار دفتر شعرِ شعرهای آئینی شاعر سید علی کهنگی (واسع)
|
|
نگین خلقت پروردگار فاطمه است
|
|
|
|
|
نگین خلقت پروردگار ، فاطمه است
|
|
|
|
|
شور هستی عشق را کم داشت زهرا خلق شد
|
|
|
|
|
گر چه در قاموس مولا هست بی معنا،شکست
|
|
|
|
|
قرآن به روی سر چه فراوان گرفته اند
|
|
|
|
|
ما را به سوگ حضرت زهرا نشانده اند
|
|
|
|
|
چه پایان تلخی سفر داشت با خود
|
|
|
|
|
شاید برایت سخت باشد باورش ،امّا
|
|
|
|
|
از چشم خمار و تیغ ابرو گفتیم
|
|
|
|
|
کاروان رفت ولی صاحب و سالار نداشت
|
|
|
|
|
عرش از غم مرتضی سیه پوش شده
|
|
|
|
|
با عشقت ای حسین ز رضوان گذشته اند
|
|
|
|
|
سپاس از خداوند حیّ قدیر
که مولای ما شد علی در غدیر
|
|
|
|
|
ما غریبان می شناسیم آشنا را خوب خوب
|
|
|
|
|
ما غلام آل طاها بوده ایم از ابتدا
|
|
|
|
|
چه پایان تلخی سفر داشت با خود
|
|
|
|
|
کاروان رفت ولی صاحب و سالار نداشت
|
|
|
|
|
یا علی گرچه لوای تو برافراخته ایم
|
|
|
|
|
همه ی حجتم از مکتب قرآن حسن است
|
|
|
|
|
عاشقان موسم سرود آمد
فصل آواز و بانگ رود آمد
|
|
|
|
|
ما را به داغ حضرت زهرا نشانده اند
|
|
|
|
|
با عشقت ای حسین ز رضوان گذشته اند
آنان که در رکاب تو از جان گذشته اند
|
|
|
|
|
عشق یعنی ساختن تا سوختن
روز و شب خورشید وش افروختن
|
|
|
|
|
سپاس از خداوند حیّ قدیر
که مولای ما شد علی در غدیر
|
|
|
|
|
به غیر از علی عشق معنا ندارد
غزال سخن نقش زیبا ندارد
|
|
|
|
|
خانه ی موسی بن جعفر را معطّر کرده ای
عرشیان را میهمان پور حیدر کرده ای
|
|
|
|
|
از خاطر کوفه حق فراموش شدست
|
|
|
|
|
ما غریبان می شناسیم آشنا را خوب خوب
زاده ی خیرالنسا یعنی رضا را خوب خوب
|
|
|
|
|
ما غلام آل طاها بوده ایم از ابتدا
در رکاب عشق بودیم از نجف تا کربلا
|
|
|
|
|
خدایا بجز تو پناهی ندارم
بجز کوی تو هیچ راهی ندارم
|
|
|
|
|
خورشید زیر سایه ی خود ماه دارد
منظومه ی عشّاق خاطر خواه دارد
|
|
|
|
|
یا علی گرچه لوای تو برافراخته ایم
شب قدر است ولی قدر تو نشناخته ایم
|
|
|
|
|
همه ی حجتم از مکتب قرآن حسن است
پیشوای ادب و مظهر ایمان حسن است
|
|
|
|
|
مژده ای عاشقان که یار آمد
فصل پایان انتظار آمد
|
|
|
|
|
عاشقان موسم سرود آمد
فصل آواز و بانگ رود آمد
|
|
|
|
|
ای علی ای آفتاب بی بدیل
ای حقیقت را دلیل اندر دلیل
|
|
|
|
|
شور هستی عشق را کم داشت،زهرا خلق شد
چهره ی مولای ما غم داشت ،زهرا خلق شد
|
|
|
|
|
ما را به سوگ حضرت زهرا نشانده اند
آنان که در سکوت ، علی را نشانده اند
|
|
|
|
|
دنیا به سوی ظلمتی دلگیر می رفت
وقتی که مولا در غل و زنجیر می رفت
|
|
|
|
|
آفتاب بی غروب صبر و ایمان زینب است
جلوه ی عشف الهی زین گلستان زینب است
|
|
|
|
|
ای اهل جهان وقت سرور آمده است
ایّام غزل خوانی و شور آمده است
|
|
|
|
|
الا ای عاشقان امشب من آوای حزین دارم
درون سینه غوغایی به پاس اربعین دارم
|
|
|
|
|
کهکشان تا کهکشان عشق و صفا داری رضا
آسمانها مهربانی از خدا داری رضا
|
|
|
|
|
ساغری گر از شراب حبّ مولایت دهند
در حریم امن انوار خدا جایت دهند
|
|
|
|
|
عاشقان را در عزایت پیر کردی یا حسین
عشق را در کوی خود زنجیر کردی یا حسین
|
|
|
|
|
عرش و کرسی در عزای زاده ی زهرا گریست
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی گریست
|
|
|
|
|
ما به پابوسی سلطان سخا آمده ایم
بی کسانیم و به رضوان رضا آمده ایم
|
|
|
|
|
به غیر از علی عشق معنا ندارد
غزال سخن نقش زیبا ندارد
|
|
|
|
|
ای علی ای آفتاب بی بدیل
ای حقیقت را دلیل اندر دلیل
|
|
|
|
|
خانه ی موسی بن جعفر را معطّر کرده ای
عرشیان را میهمان پور حیدر کرده ای
|
|
|
|
|
از ان روزي كه نور حق جلي بود
تمام هستي حق منجلي بود
|
|
|
|
|
خاطره ی دشت شقایق سلام
آینه ی کلّ حقایق سلام
|
|
|
|
|
علی مقصود یزدان در زمین است
|
|
|
|
|
به سوی خاک نور عشق از افلاک می آید
عجایب شاهکاری از پی لولاک می آید
|
|
|
|
|
ای اهل ولا روز نشاط است و سرور
|
|
|
|
|
هرگز روا نبود زندانی ات کنند
در دخمه های تنگ قربانی ات کنند
|
|
|
|
|
زاده ی زهرای اطهر را ز کنعان می برند
حضرت موسی بن جعفر را به زندان می برند
|
|
|
|
|
علی تفسیر یاسین است و والطّور
به نام او بنا شد بیت معمور
|
|
|
|
|
خاطره ی دشت شقایق سلام
آینه ی کلّ حقایق سلام
|
|
|
|
|
به سوی خاک نور عشق از افلاک می آید
|
|
|
|
|
علی مقصود یزدان در زمین است
علی تفسیر قران مبین است
|
|
|
|
|
با آدم از ابتدا بلا بوده و هست
بر غصّه همیشه مبتلابوده و هست
|
|
|
|
|
سرمنشا ٕ هر بود و نبود است علی
دیباچه ی آغاز وجود است علی
|
|
|
|
|
از آن روزی که نور حق جلی بود
تمام هستی حق منجلی بود
|
|
|
|
|
آتش به دل ساقی کوثر کردند
زان جور که با علی اصغر کردند
|
|
|
|
|
می آید از سما این ذکر منجلی
حیَّ علی العلی ، حیَّ علی العلی
|
|
|
|
|
دیباچه ی مهر و مهربانیست رضا
سر چشمه ی فیض آسمانیست رضا
|
|
|
|
|
قوّت و قلب سپاه کربلا،عبّاس بود
در رکاب پادشاه کربلا ، عبّاس بود
|
|
|
|
|
حضرت جود و کرم،مولای عشق
قامتت شایسته ی شولای عشق
|
|
|
|
|
شده عید غدیر آغاز مستی
علی ای سرور و مولای هستی
|
|
|
|
|
الا ای عاشقان امشب من آوای حزین دارم
درون سینه غوغایی به پاس اربعین دارم
|
|
|
|
|
ذکر رضا رضا،نورالفواد ماست
مهمان او شدن زادالمعاد ماست
|
|
|
|
|
کربلا دشت غم و اندوه بود
دشمن آنجا بی حد و انبوه بود
|
|
|
|
|
زینب که عقیله ی بنی هاشم بود
سر لوحه ی صبر ،بر بنی آدم بود
|
|
|
|
|
از کوفی و شامی که مرامش ستم است
پیمانه ی تاریخ پر از اشک و غم است
|
|
|
|
|
راه حسین فاطمه را چون عدو گرفت
عالم سیاه گشت و به اندوه خو گرفت
|
|
|
|
|
شرح محرّمت همه جا مو به مو کنند
این قوم سینه چاک تو چون گفتگو کنند
|
|
|
|
|
در سوگ حسین بن علی،هر باری
از دیده رواست،گر شود خون جاری
|
|
|
|
|
از حصار ظلم بی داد غم انگیز حجاز
دل شکسته زادهٔ زهرا نمود عزم عراق
|
|
|
مجموع ۱۱۰ پست فعال در ۲ صفحه |