يکشنبه ۲۶ اسفند
|
|
آری بانو! صدایتان زیبا است
|
|
|
|
|
کوچه پس کوچه های کوفه . .
به شبگردی کوچه های کوفه میرم
تا راه تو را یاد بگیرم
از عابر و شی و ه
|
|
|
|
|
امیدوارم، که بعد از من
دلش از غصه خالی شه
|
|
|
|
|
به من چه مربوط که آغازنکرده دیرمیشوم
به ابتدای جوانی ام نارسیده پیرمی شوم
شیرم ولی ازقضای روزگار
|
|
|
|
|
یه امشب بیا بی خیالی کنیم
|
|
|
|
|
بر لب دیوار خام
پا به پای خشت ها
فریاد می کشید/ دندان های ش
او دیگر نمی خواست
صفحه گردانی باشد
|
|
|
|
|
بی خبر ازهمه جا ، در را بازکرد
گفتم هیس ! پام خوابیده
|
|
|
|
|
اگر دانم ز خون من بارور گردد درختی
حاضرم تا قطره آخر بریزم پای رختی
درخت گر بارور گردد گل و میوه
|
|
|
|
|
باصفا..اخلاقی .اجتماعی
کینه از دل در بکن ای جان ما
تا که باشی درجهان تو با صفا
تو محبت را ب
|
|
|
|
|
آرایه ی رخسار تـو از بس که فصیح است
جایی که تـو باشی دگری حشو قبیـح است
|
|
|
|
|
باید که آشیان کرد در زلف چون کمندت
|
|
|
|
|
شهریوری هستم ولی از نسل آبانم
سوزنده و سرخم چرا همرنگ یارانم
من آتشم داغم پر از درد و پر از دودم
|
|
|
|
|
جای خالی ات
حرف میزند بامن
تنها وقتی که دلم
پرچانگی می خواهد.
|
|
|
|
|
آدمی چیست ؟ به جز توده ی درد
|
|
|
|
|
*(گفتگوی دو دلداده در کلاس)*(۱)
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن/
اندرین بحراست زیباعش
|
|
|
|
|
دنیا قرارش سخت محکم بود ، خاکم کرد
از هر چه خوشحالی و خوبی بود ، پاکم کرد
|
|
|
|
|
عمروعاص از روسیاهی ها ننال
این جماعت روسپیدت کرده اند
بر سر هر نیزه ای در هر کجا
آیه هایی نو پدید
|
|
|
|
|
تضمین غزل شماره ۴۲۶- دیوان حافظ شیرازی
|
|
|
|
|
حتی نشد که با تو خداحافظی کنم!
دیر آمدم کمی...نرسیدم....قطار رفت...
|
|
|
|
|
سخت دل دادی به ما و ساده دل برداشتی
دل بریدن هات حکمت داشت،دلبر داشتی
|
|
|
|
|
از تولد خوانده در گوشم ز اسرار نهان
|
|
|
|
|
شب است و سکوت، من و تنهایی
دلم می لرزد،
|
|
|
|
|
شود از عشق چو هُشیارانْ به تو پیچید!
زِ عشقْ گفتگو بر لبْ نامِ تو را پیچید!
|
|
|
|
|
" عشق واقعـۀ دغدغه و جانسوزیست "
|
|
|
|
|
عقل می خواهد که عاقل باشد و اقبال جوست/دل مسیر عاشقی گیرد شود با هر که دوست
|
|
|
|
|
سفره روزی مردم از «تهی سرشار» شد
|
|
|
|
|
بر جایْ جایْ این حصار لبهایِ خون آلودِ تو / بوسه زده اما ندید چشمی بهارانِ تو را
|
|
|
|
|
بگردان جام را افسانه ای خرسند باز آور
|
|
|
|
|
گره زندگی
افتاده دست
سیستم اجیرشده
|
|
|
|
|
زمان، زمان نوشتن از عاشقانه ی توست
|
|
|
|
|
شب دلم یخ زده بود توی دلم آب شدی
یار دیوانه ی من از شب و آغوش بگو
عشق ای نامه ی سربسته ی خاموش بگو
|
|
|
|
|
ساحل به من هشدار داد، اما دیر بود…
|
|
|
|
|
در روزگاری بی مِهر
میان آدمهایی بی تفاوت
تندیسهایی بی چهر،
|
|
|
|
|
همان پک اول
دود شد و به آسمان رفت
و تو هنوز بو می کشی
حلقم را
اما نگران نباش
به ماه نمایش نامه
|
|
|
|
|
تا نداری به سرت حوصله چندی را
چه دهم نزد تو ای راحت جان پندی را؟
ننمودی به من ای حضرت ارباب رخی
|
|
|
|
|
در دیار غربت، نالهها کشیدم
کس نمیشناسد، حالِ دل، بریدم
|
|
|
|
|
شنیده های من از تو گر چه رویائیست
همیشه صورت زیبای گل تماشائیست
هراس من نه این است که گل نبیند خا
|
|
|
|
|
لبخند زدی و با خدا خندیدم🥰
|
|
|
|
|
وقتی که قلب پاک تو با من تماس داشت
در چشمهای تو غم من انعکاس داشت
...
|
|
|
|
|
شد قرین فصل بهار و رمضان
می کنم خانه و دل هر دو جوان
|
|
|
|
|
طالع بخت بلندم یار میخواهد چکار
عمر کوتاه بشر تکرار میخواهد چکار
|
|
|
|
|
نگارینم نگارینم نگارم
بیا یک دم نشین یارم کنارم
|
|
|
|
|
.
بیا جدی نگیر رفته عشق از جان ما
عشق را پیوند نزن بر خاطرات بد بگیرد حال ما
می را منسوخ کردند شد
|
|
|
|
|
این شعر را به روح تمامی عزیزانی که از بین ما رفتند و سفر کرده اند تقدیم می کنم ، به امید افزایش طول
|
|
|
|
|
مردم همه گفتند که ما باطله گردیم
|
|
|
|
|
با لنگه کفشی خسته و تنها
مقصد بعیده دیدنی باشه
|
|
|
|
|
روزی قدیسی دیدم
ناکار بود فکرش
|
|
|
|
|
..احساسی می دهد
نرم تر از باران
|
|
|
|
|
پایان خوشی کاش از این قصه بر آید
|
|
|
|
|
فکرم جایی در تپیدن داشت !
جایی در ورود وحشیانه ی من به پیله ی ظریف زندگی..
|
|
|
|
|
از دلم ای همه ی زندگی ام ساده نرو
|
|
|
|
|
با تو بودن تا ابد در این جهان شد آرزو
سهمِ من از چشمِ تو ابروکمان شد آرزو
|
|
|
|
|
دلم غرق تمنا
جان که تسلیمی محضت تا ابد گشته خدای جان
|
|
|
|
|
میخوام از سرم فکرتو دور کنم
میدونم باید روزها بگذره
|
|
|
|
|
از چال دو گونه ات بده پنهان، می
با روی گشاده و لب خندان ،می
|
|
|
مجموع ۱۳۰۳۰۱ پست فعال در ۱۶۲۹ صفحه |