سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 16 آذر 1403
  • روز دانشجو
6 جمادى الثانية 1446
    Friday 6 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۱۶ آذر

      اشعار دفتر شعرِ خورشید_خان اسد شاعر افسانه نجفی

      افسانه نجفی

      بگذار یکبار هم من نباشم
      ۸۵ بازدید     ۱۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      دست و پا می زند نفس...
      ۱۲۱ بازدید     ۱۴ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      کاش من روبه روی خودم بودم تا به ضرب نیزه ی خشم...
      ۸۵ بازدید     ۹ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      به روی شانه ی بی عاری انداخته زندگی نعشم را...
      ۳۰۰ بازدید     ۴۱ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      هزار نفر بوسه به روی گونه هایت در انتظار...
      ۱۲۳ بازدید     ۱۱ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      ببخش اگر نیستم سرگرم خاکسپاری خویشم...
      ۱۶۳ بازدید     ۲۴ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      از وقتی تو گفته ای که: " هیچ دوستم نداری!"
      ۱۲۷ بازدید     ۱۷ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      از وقتی تو رفته ای همه جای این خانه را به دنبال خودم گشته ام
      ۱۴۸ بازدید     ۲۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      خور خوره های نفرت می دَرند تنم را از هم
      ۱۱۹ بازدید     ۱۲ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      از برکت ِزنان فاحشه ...
      ۱۷۵ بازدید     ۱۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      آرام‌تر بخند...
      ۱۶۰ بازدید     ۳۱ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      خواب ها! مرا ببرید به آن سوی ناکجا...
      ۱۰۸ بازدید     ۱۱ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      گویی مرده ام همه آمده اند به بدرقه ی تابوتم...
      ۱۵۹ بازدید     ۲۳ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      می ترسم تو را خدا بنامم!!!
      ۱۷۲ بازدید     ۱۸ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      بهشت را بگذار برای وعده ی آخر...
      ۱۸۶ بازدید     ۲۶ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      آتر و آتشک؛جنگ میان ایزد و آتر ؛بر سر تصاحب کردن عشق...
      ۳۰۱ بازدید     ۳۲ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      در؛ شیهه کشان می کشد کنار...
      ۱۳۳ بازدید     ۲۱ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      تو مرا از این جهنم! برهان...
      ۱۱۰ بازدید     ۱۲ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      گفته بودم که بی تو هم دوام می آورم...
      ۱۵۳ بازدید     ۱۸ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      تو را کجای دلم بگذارم؟!
      ۱۵۳ بازدید     ۱۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      در شهری که "عشق" بازیچه ی مردمان ِ بغال است!
      ۱۳۳ بازدید     ۱۶ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      هنوز سرانگشتانم تو را به خاطر دارند...
      ۱۸۸ بازدید     ۲۲ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      بر بلندای دار ققنوس می شود بیدار...
      ۱۲۷ بازدید     ۱۳ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      بوی تن تو پَر می کشد به آغوش سرد خواب هایم
      ۱۲۷ بازدید     ۱۱ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      می شویم در حوض ِ اتفاق اطلس ظریف باورم را
      ۱۸۶ بازدید     ۱۴ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      گلوبند اشک هایم صدپاره شده!
      ۱۵۸ بازدید     ۱۶ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      دارد روی دستانِ واژه جان می سپارد سکوت
      ۲۶۴ بازدید     ۳۹ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      کلاغ ها شاخه ها را بُریده اند...
      ۱۱۱ بازدید     ۱۲ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _آخ! حکم قاصدک تیر است... روزنه همدست ِزنجیر است!
      ۱۷۴ بازدید     ۱۶ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _در این قحطی شوم مرثیه خوانان خود تشنه به خون عیارانند!
      ۱۵۶ بازدید     ۱۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      دریا چه می‌فهمد غم ِ ندیدن ِ باران را
      ۱۹۲ بازدید     ۳۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      تمام لحظه هایی که دلتنگ تو بودم تو را از برگ برگ خاطره می بوییدم
      ۱۴۵ بازدید     ۱۲ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _کر و لالم! با ایما و اشاره بگو چند تا دوست داری مرا؟!
      ۱۹۶ بازدید     ۱۵ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      لای کاشی های دفترم به جا می ماند لمس ماهی های پُر احساس...
      ۱۴۲ بازدید     ۱۹ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _قهر خورشید و آفتابگردان؟! _عشق؛ تمام معادلات را به سُخره می گیرد...
      ۱۴۷ بازدید     ۲۲ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      به هر کجا که رفته ای؛ بر می گردی!
      ۱۲۹ بازدید     ۱۴ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _چشم هایت را به کجای قلبم؛ دوخته ای؟!
      ۱۳۳ بازدید     ۱۹ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      ما را به جرم عاشقی از بهشت راندند !
      ۱۰۱ بازدید     ۸ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      عشق را باطل می کند؛ شک...
      ۱۴۴ بازدید     ۶ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      کلید در باغ را خودم دیدم؛ خدا..‌.
      ۱۱۸ بازدید     ۸ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      باز بر تن کرده کهنه پیراهن عشق
      ۱۳۳ بازدید     ۱۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _فراموشی گرفته ام انگار! تمام اداها و خنده های تو را؛ تک تک برده ام از یاد...
      ۱۷۳ بازدید     ۲۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _آسمان اَبر شد در خیالم کوچه ی محرم؛ با دلم همدرد شد!
      ۲۳۴ بازدید     ۲۱ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      من مس نویسم؛ تا تو بخوانی ام!
      ۱۳۹ بازدید     ۱۲ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      عاقبت از دلتنگی تو خواهم مُرد...
      ۱۲۹ بازدید     ۱۸ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _به پای درخت کُنار اگر می ریختم؛ آن همه عشق را!!!
      ۱۱۷ بازدید     ۱۹ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      شهر دارد از درد به خود می پیچد بدجور
      ۱۰۴ بازدید     ۴ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _خنده خیلی قشنگه؛ وقتی رو لب های تو باشه...
      ۱۵۷ بازدید     ۱۲ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      دست هایت را به من بده!
      ۱۲۷ بازدید     ۱۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      سال هاست؛ سفره ها پُر از بغض است!!!
      ۱۲۷ بازدید     ۱۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      ای کاش جرعه ای از تو را می دزدیدم!
      ۱۵۶ بازدید     ۱۷ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      تو که می آیی؛ بهار هم سراسیمه
      ۱۳۶ بازدید     ۱۲ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      در این دور ِ پُر تکرار؛ _هما؛ تویی! _افسانه؛ منم!
      ۱۳۶ بازدید     ۸ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _گُل برنجک! آخرین زمستان را دوام بیاور؛
      ۱۵۱ بازدید     ۲۳ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _تمام راه را دویده بودم؛ گویی که سیب را...
      ۱۹۱ بازدید     ۱۳ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      برای قامت بی قواره ی زندگی...
      ۱۸۸ بازدید     ۱۹ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _سال هاست نشسته ام بر سر دوراهی...
      ۱۵۱ بازدید     ۹ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _هربار که نبودنت را می بینم...
      ۱۶۶ بازدید     ۲۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _بگو چند بهار دیگر باید از راه برسد؟!
      ۱۵۳ بازدید     ۱۳ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      دیشب در اوج مستی با پای لرزان خودم را به پشت بام رساندم ...
      ۲۱۷ بازدید     ۱۹ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _برهنه ام! _قحطی زده ای دل به دریا زده
      ۱۳۹ بازدید     ۱۷ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      تو مثل یک افسانه ی هزار شب در خاطره ها جاوید گرفتار می مانی هرچند پیکرت این روزها پاره ی پریشا
      ۱۶۶ بازدید     ۱۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      برای خاطرم که غمگین است دیدار او نوشداروی شیرین است
      ۱۷۳ بازدید     ۱۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      بکوب باران! بکوب باران بر خسته ی شانه های این شهر
      ۱۱۴ بازدید     ۱۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      خنده های تو به تن مُرده ی بیابان می دهد بی شک تن پوشی از جنس بهار ..‌.
      ۱۴۹ بازدید     ۸ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _آی عشق! تو روشن ترین آیه ای پاک ترین سوره ی ناب!
      ۱۹۵ بازدید     ۱۷ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      جوانه زدن؛ همه آرزویم! چه وقت زمستان توست؟!
      ۱۵۲ بازدید     ۹ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _برای گرم شدن؛ به یک لیوان چای هم قانع می شوند اشک هایم...
      ۱۷۴ بازدید     ۱۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      فرقی ندارد؛ غبار باشد یا مه!
      ۲۲۷ بازدید     ۱۳ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _روی تمام زخم هایم کتاب خواهم گذاشت...
      ۱۵۷ بازدید     ۱۸ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      خودت را کنار من کتمان کن
      ۱۷۷ بازدید     ۱۴ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      گویی دستان ِ خدا؛ چشمان تو را به پس زمینه ی خاطرم میخ کرده!
      ۲۶۵ بازدید     ۲۴ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      تو اگر خودت را هر شب مثل خون! در رگ هایم تزریق کنی؛
      ۱۷۱ بازدید     ۲۰ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      چشم هایش تمام زخم هایش را در نگاهم قلمه زد...
      ۱۸۴ بازدید     ۲۲ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      به بهشت رسیدم؛درها را می بندم...
      ۲۴۴ بازدید     ۲۳ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _پدر؛ این ناجی مهر و عشق! غارت زده ی حرامزاده ی اقتصاد شد..‌.
      ۱۹۴ بازدید     ۱۴ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      _هیچ کس نمی داند؛ من تمام شعرهایم را دزدیده ام!!! واژه به واژه از چشمان تو...
      ۱۶۶ بازدید     ۱۸ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      امشب از دلتنگی به خدا خواهم رسید
      ۱۶۴ بازدید     ۲۱ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      در آغوشم کشید؛ و من بی اراده؛ چشم هایم را بستم...
      ۱۸۶ بازدید     ۱۹ نظر

      ادامه شعر

      افسانه نجفی

      بی هوا عاشق شدم اما...
      ۱۶۳ بازدید     ۱۹ نظر

      ادامه شعر

      مجموع ۹۷ پست فعال در ۲ صفحه

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      9