چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
|
|
محبت مرحمی دارد خدا داند نمی دانی
غمم هم عالمی دارد خدا داند نمی دانی
تمام شب که بیدارم ز سوز ع
|
|
|
|
|
باران زده چشم های من بارانی است..
|
|
|
|
|
تو بگو بهر من غمزده دلتنگ شدی؟
یا چو من عاشق و دیوانه ی پا بست شدی؟
|
|
|
|
|
دل و یاد تو و سودای رفتن...
|
|
|
|
|
رها گشته بغض و سپس سیل اشک
|
|
|
|
|
تنهاجزیزه رنگارنگ خلیج فارس هرمز
|
|
|
|
|
راه و رسم عشقبازی را نداند مدعی
نشنوی از عاقلی، بر عشق گوید آفرین
|
|
|
|
|
آتشفشان عشق تو از هر دهانه رفت
|
|
|
|
|
چه کردی با دلم ساقی که خود از خود گریزانم
نه می بخشم خودم را و نه از بی خود پشیمانم
|
|
|
|
|
واژهها در من پا میگیرند
وقتی تو مرا میخوانی
شعر میشوم
سپید و کوتاه
به شوق مروری هزارانه
|
|
|
|
|
زمین نه جای رسیدن که جای دلتنگی است
|
|
|
|
|
سرزمینی زیبا در دل سرزمین دیلمان.
با درختان فندوق و گردو اش چشمها را نوازش می دهد.
|
|
|
|
|
خیلی وقت است که خودم را در یک تنهایی تلخ قنداق کرده ام
|
|
|
|
|
مست رخ مه گون تو شد هشیارم
قربانی چشمان تو شد چشمانم
|
|
|
|
|
ازتو میگم و میخونم از تموم خاطره های خوب
|
|
|
|
|
حالا میفهمم آرزوی مرگ داشتن یعنی چه
|
|
|
|
|
میان خاطراتت جستجو کن
مرا حتما به خاطر خواهی آورد
|
|
|
|
|
نسیمی جان فضا می آید بوی کرب و بلا می آید
بی تابی این نوکر در دیدار ارباب به سر آمد
و این بنده گن
|
|
|
|
|
دیشب که خسته در خواب خود بود / در نیمه ی شب آسوده فرسود
|
|
|
|
|
آنــکـس کــه لـبـاس ادعــا را پــوشــیــد :
مـادام ز نــکـردههـای خــود ، لاف مـیزد !!
|
|
|
|
|
کبوتران
در افق پرواز می کنند.
ماجرای عجیبی ست پرواز کبوتران.
وقتی که ماجرا
|
|
|
|
|
میروم تا نرود شرم ز اعماق دلم
|
|
|
|
|
با دردهای بی شماری که به من دادی
|
|
|
|
|
تا که در ایران زمین، زاده شده "فرزاد"ها
بی امان بر خاک افتاده سر جلّادها
هر که در ایمان قوی
|
|
|
|
|
می خانه شدم بیا تو ساغر بزنی
باغ ام که تو پرانه صفت پر بزنی
در بسته ام از هر کس و آسوده شدم
|
|
|
|
|
ای دوست ز درد دوریَ بیمارم
|
|
|
|
|
✍️ترانه
م.مدهوش❤️🔥
🎧دکلمه: بانو هستی احمدی💥
|
|
|
|
|
سنگ می زنم
به کتاب تاریخ مان
|
|
|
|
|
میون اینهمه ستاره ، منهم ،
ستارهای داشتم ولی ، ستاره م خاموش شده
|
|
|
|
|
جا نماز ها
آب کشیدند و رفتند
آنهایی که خونشان از ما رنگین تر بود
|
|
|
|
|
من صبح خماری شرابم
من عابد دریای سجودم
|
|
|
|
|
سرآغازم چنین شد لحظه پایان چه خواهی کرد
بگو آخر تو با دل خستهای ویلان چه خواهی کرد
|
|
|
|
|
عشق را باید نه در دل خانه جاویدان بود
|
|
|
|
|
شب شب مستی ست بیا رو سوی هستی ست بیا
یار بغل کرده تو را چه مِی پرستی ست بیا
رقص شد آغاز کار م
|
|
|
|
|
عشق را هرکس کند معنا، معما می شود
صد هزاران نکته در این واژه پیدا می شود
|
|
|
|
|
درد،درک است وخیال ازچه شدن بودچرا
زانکه زین حاصل ودرکی که عبث راگویم
|
|
|
|
|
در این دنیای دون و پست و فانی
چو ابری می شود روح جوانی
|
|
|
|
|
گاهی فقط دیوانه بودن راه بهتری ست
|
|
|
|
|
امروز هم حال دلم بسیار طوفانیست
ماندم گرفتار واسیر واژه های گنگ
|
|
|
|
|
مهدی آمد هزاران دفعه از راه آمد
ما به راه دگری مهدی خود را جوییم
یوسف از مصر به کنعان پریشان پیوس
|
|
|
|
|
سجده بر حق میکند توحید را اثبات ، اگر
سجده کردی رو به ایوان طلایی بهتر است
|
|
|
|
|
تا بر زبانش نام من را اشتباها برد مُردم
|
|
|
|
|
به عشق او اسیرم من، مرا زین بند مَگْشایید
|
|
|
|
|
دلم صفا گرفته از صفای مرتضی علی
|
|
|
|
|
ای دردِ غمِ عشقِ تو درمان و دوایم...
|
|
|
|
|
از آن روز که چشمان تو دیدم
|
|
|
|
|
آینهام پر از تصویر و ترانه
پر از آرایش زنانه
پر از وقار مردانه
|
|
|
|
|
جانم فدای تو که تکرار نمی شوی
|
|
|
|
|
تو این خونه، تو این خونه
کسی هس که غزلخونه
....
|
|
|
|
|
گفتند شکست مقدمه پیروزی است
گاهی شکست مقدمه خود سوزی است
|
|
|
|
|
اگر دریا بود زیبا
اگر دشتش بود رعنا
|
|
|
|
|
احساس میکنم طعم تازه یی
از میوه های نارس تو
در باغ وجودم
جوانه کرده
و من در اینجا سخت گله م
|
|
|
|
|
پشتمان چونکه سوارندبگوییم ای ول
قالمان هم بگذارندبگوییم ای ول
ما به شکرانه ی انبوهِ جهالت مستیم
|
|
|
مجموع ۱۲۳۷۸۱ پست فعال در ۱۵۴۸ صفحه |