يکشنبه ۹ ارديبهشت
|
|
پریشان کرده تابستان مرا پاییز می خواهم
گل و برگ پریشان گشته آویز می خواهم
بیا ای ابرو ای باران پای
|
|
|
|
|
عاشق نبوده ای و حماقت ندیده ای
|
|
|
|
|
قلمِ خود را به تبر سپردم ، تا چیزی بنویسد
|
|
|
|
|
حنا بر دست عاشق ، کوچه در دالان نمی بیند
|
|
|
|
|
✍🏻از کفر من تا دین تو
یک بند انگشت مانده است،،
یا دل به قلبم میدهی یا خانه را
|
|
|
|
|
کنار لحظه هایم جای تو خالیست...
|
|
|
|
|
بدم آن مرغ غریب
نغمه خوان
بر سر کوچه ی تنهایی دل
تهی از عشق و غزل
می سرودم هر دم
زخمه
|
|
|
|
|
اگر که پند نگیری ز صحبت جانان
به ضربه چوب زمان سر به راه خواهی گشت
|
|
|
|
|
آزادی، زیباترین دختر باکره ای ست، که مشتاقانه با تو از عشق می گوید...
|
|
|
|
|
در هوای گیسوانت تا کجاها رفتهام
خالِ لبها را که دیدم درد من درمان گرفت
آسمان خاطرم را نور باران
|
|
|
|
|
عسل می خواهم چیزی را به توبگویم
من نه تاجیکم، نه پشتون
من نه هزاره، نه زی ترکم
من نه ازبک، نه ب
|
|
|
|
|
آتش بکش بر تن هوس در مرگ هر غزل برقص /با موج عمان تنت در ساحل شعرم برقص
|
|
|
|
|
باید که مرزهای دلم جابجا شود
|
|
|
|
|
دلتنگ خودم بی تاب تو که می شوم.....
|
|
|
|
|
"بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
ای غرق شده به بحر آمال
آخر چه رسد به تو از این حال
گر عاقبت تو ه
|
|
|
|
|
هشدار به بادت ندهد زیور دنیا
رویای فریبنده سیم و زر دنیا
|
|
|
|
|
از حرم تا به حرم بود صفای عجبی
|
|
|
|
|
شاعرم شعرهایم به لطف حق گر بماند، راز بقای من است
منتی نیست ، این لطف ایزدی و فیض خدای من است
|
|
|
|
|
خدا ماشه را کشید
ما خون های بودیم
که از سینه گنجشکی
به پیراهن شب پاشیدیم
|
|
|
|
|
روزگارم در سیاه چاله کاخ می گذرد....
|
|
|
|
|
اسکله ها
از ایستگاه های عاشقانه
جدا افتاده اند
|
|
|
|
|
نگاهم بسته ام با اشکها ، جلّاد میخواهم
|
|
|
|
|
بیا ای ساقی هرشب.عارفانه
در این ماتم سرا قلبم ، ز بر دارد نشان خوش
بزن چنگی توای یارا،دلی دوستانه
|
|
|
|
|
حیف نیست که بخوابیم و نبینیم
قدح باده نوشین صبا را
شب فرو بسته و در خواب
میزند خواب، جام رویا
|
|
|
|
|
تو
آنی ...
پيامبر آواز گنجشگ ها
و درخت و سنگ و رود ...
از تو موج مى گيرند
زمزمه ی آرام كرانه ها
|
|
|
|
|
بی بی دلم گرفته از همه / میخوام برم کنار علقمه ...
|
|
|
|
|
ای عشق خدایی ،همسر من
ای یار و رفیق و همدم من
|
|
|
|
|
درختان،
در میان هرز علف ها،
در حصارند
امان از هرز علف ها!
|
|
|
|
|
بعد از تو من گمراه شدم کسی دردم دوا نکرد
یوسف شدم که در رفتم ولی کسی در وا نکرد
|
|
|
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم
دوبیتی چشم زخم با دیدگاه طنز به روایت مادران پرداخته و از گروهی اندک و عده ا
|
|
|
|
|
تاکه چشمم را گشودم اخم یار آمد مرا
|
|
|
|
|
فقط خواهم که بیتاب تو باشم 2بار تکرار
بشویی روی خود آب تو باشم
حسادت میکنم برقاب عکس ات
برا
|
|
|
|
|
آه و افسوس امروز دین را به بیراهه کشانده اند.
آیا خداوند انسان را غمگین می خواهد دور از عدالت خداس
|
|
|
|
|
انیشتین علم را دیدی بلای جانمان گشته
اتمها را که کاویدیم به جای درک هستی، آتش از ذرات آن جُستیم
خ
|
|
|
|
|
بعد از کفش ،
بیشترین چیزی که
زیر پا گذاشته می شود ،
انسانیت است…وای قیامت برخیز رستاخیزلبالب ازخش
|
|
|
|
|
قلب تو تا ابد به نام من است
|
|
|
|
|
پاریس هم که باشم
بی تو،
اکبرآباد سفلیست!
|
|
|
|
|
شب را پارو زدیم
و تمام دریا را
به آفتاب دادیم ...
|
|
|
|
|
در چشمهای مهربانت حسِ عشق است
|
|
|
|
|
کلاغ قصه اش هیچ وقت
به خانه نرسید.
نقطه سرخط.
|
|
|
|
|
ازگلستان من ببر ورقی
پیاده ای سروپابرهنه با کاروان حجاز از کوفه بدر آمد وهمراه ماشد
|
|
|
|
|
مرغِ اندیشه اگر سیرِ فلک بر گیرد
|
|
|
|
|
میلاد من آن روزیست که ،
تو شدی سکاندارِ این جان
|
|
|
|
|
تلاش عاشق درتوصیف معشوق و حسرتش به جهت عنایت معشوق به او می باشد.
|
|
|
|
|
سرو خوش قامت تراشیده
ماه افسونگر سماواتی
ملک شعرم فدای چشمانت
وارث آیه های توراتی
|
|
|
|
|
متن تئاتر زندگیست ،
برف و بوران و گلهای سرخ
|
|
|
|
|
سلام خدا جونم
منم مزاحم همیشکی، ببخشید که وقتی دلم میگیره و نیازت دارم میام سراغت😞خدا جونم دلم گرفت
|
|
|
|
|
خداوندا دلم اعجاز میخواهد
دلم یک جرعه شعر ناب می خواهد
|
|
|
|
|
در دل شادی همی، من زندگانی میکنم...
|
|
|
|
|
خدایا هرچه دل آشوبی ،تشویش و خرابیست
از آرامش من دور.
خدایا از فضل خودت به من ببخش هر آنچه خیر
|
|
|
|
|
گذر ایام است ره خوبان تقدیم گل ،رسم دلیران
|
|
|
|
|
می شود روی دلت سنجاق باشم تا ابد
|
|
|
|
|
جانا به سر وعده و پیمان که بودی
|
|
|
|
|
والله که تو خواهر دریا....
|
|
|
|
|
نور از پشت پنجره می تابید
|
|
|
|
|
سلام بر آمنه امن و امینم
سلام بر حوریِّ هودج نشینم
سلام بر شهپر عشق پیمبر
سلام بر «ها»
|
|
|
|
|
افکار من تا انتها لیز است
|
|
|
|
|
مرگْ یعنی دیدن چشمان تو
خودکشی کردن فقط با یک نگاه
مرگْ یعنی حال من با دیدنت
تا جهنم رفتنم با ا
|
|
|
|
|
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
شراب زهر آگین سر کشیدن
به روی سینه در آتش خَزیدن
شنا کردن میان چند کو
|
|
|
مجموع ۱۲۳۷۲۴ پست فعال در ۱۵۴۷ صفحه |