شنبه ۸ ارديبهشت
|
|
چون شانه برای سر مویت شده ام۲
سرمستم اگر، زگفت وگویت شده ام
گر رفته مرا سر به گریبان چه کنم؟
شرمن
|
|
|
|
|
چه زندان بی دردسریست
این زندگی
یکی دو متر...
|
|
|
|
|
هر لحظه به من گوش کنی میشنوی:
در تاب و تبم... تاب و تبم.... تاب و تبم
احمدصیفوری
|
|
|
|
|
ماتاقیامت در "عزایِ" ماتمِ تو_در سوگ بنشینیم به هیئت، در غمِ تو
|
|
|
|
|
تا زبانی بگشایی ز سر و وضعِ خودَت ، دو قِران رویش یارانه خَرَت خواهد کرد
|
|
|
|
|
مستیِ ذکر و عطر دعا و شمیم عشق
دل ، مبتلای آن مهِ گیسو کمند شد
|
|
|
|
|
چای
باز با قند لبانت چای می خواهم
من خودت را دخت زیبا، های می خواهم
سال های سال دنبال تو می گشتم
|
|
|
|
|
تو را به قامت بلند روزهایت می شناسند
|
|
|
|
|
تمام بودنهایت جمع میشود گُر میگیرد
در بغض شکسته بعد از این همه دوندگی
یاد میگیرد به مرور پا می
|
|
|
|
|
در باغ لحظه ها،
برای دست های کودک عشق،
چشم های سیاه تو،
به گیلاس های سیاه رسیده می ماند...
|
|
|
|
|
پس چرا در انتظار مرگ در همین لحظه ها نمردیم ؟
|
|
|
|
|
گل ابریشمی ام باز بگو بلبل را
گذران است بهار و شب یلدایی هست
|
|
|
|
|
- خواب بد دیده اَم ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدم که تو رفتی بدنم جان دارد ..
|
|
|
|
|
گردبادی از کلماتِ زیبا و پر جنب وجوش
به سراغم آمد...!
|
|
|
|
|
اندر حکایت انهدام پله های برقی
|
|
|
|
|
نقد و تحلیلی از مریم گمار بر شعر مرضیه رشید پور(کیمیا)
|
|
|
|
|
مست!
چون پیکِ پر از باده ی تلخ,
و سنگین!
مثل یک کام به تنباکوی برگ،
سست و منگ، بی حرکت،
عاری و
|
|
|
|
|
سر به بالین میگذارم ، فکر تو آمد سرم
|
|
|
|
|
گاهی من عاشقم و تو معشوق
گاه! نه، باز من عاشقم و تو معشوق
|
|
|
|
|
ای نامت دهم غربت، کان جام جان ما نوشیدی
هر چند جان و لب جانان همش خرافاتی ست
|
|
|
|
|
جهنم بوسهی لبانت را خریدارم
ای آغوش تو بهشت من
طعم خدایی چشمانت را خریدارم
ای مه خفته در سینه
|
|
|
|
|
دیوانه هایِ عاقل و بیدار شهر را
|
|
|
|
|
گر قَدَر بوده چنین، گو تو چه باید می کرد؟
|
|
|
|
|
قلبم بدجور درونِ سینه میکوبه
|
|
|
|
|
✍️ترانه
م.مدهوش❤️🔥
🎤خواننده: بانو رعنا سیاوشی⭐
|
|
|
|
|
ما رهگذران تن تنیده ، لولیده شمایل ،
آبستن باد.
تا حین غروب هر غرور ، دشت آزادیِ گَرد
وآن مرثیه
|
|
|
|
|
آخرین بار که از دیدن یار غافل شد
|
|
|
|
|
در این کنج نهادم رازی، از شهره بیدادی تو
ور دیدم اگر رب القیام تا گوییم از فتنهی تو
|
|
|
|
|
حوصله ی به تاراج رفته ام را بر بگردان
درگرمای روزهای مرداد
روزنه ی امیدم رو به تاریکیست
هوا
|
|
|
|
|
کوی محبت روم از بی خبری
تو ز من گاه گاه هم خبری
زان پس وجود عشق تنهایی
فدایت حسین که سراسر خبری
|
|
|
|
|
چشم دنیاطاقت لبخندشاعررانداشت!
|
|
|
|
|
لطفا با فاز متر وارد شوید
|
|
|
|
|
هزاران چشم می بیند تو را...
|
|
|
|
|
افسانهٔ هرکس به سرم نیست دگر
کاشانهٔ کرکس به سرم نیست دگر
با کس ننشستیم و چو بی کس به سما
از بس ک
|
|
|
|
|
به برگ ارغوان سوگند
به آن یاسی که هر صبح بهاری با شمیم آکند
|
|
|
|
|
غروب تلخ خاطره ز فاصله به فاصله
کنار خود نشسته ام ز خاطره به خاطره
|
|
|
|
|
با یاد تو بیدارم با ساز تو دمسازم
با تو لحظه هایم تا بلندای آسمان است
|
|
|
|
|
ازغم
پناه بر تو
از تو
پناه بر شعر
|
|
|
|
|
عشق تو زد آتش به برم کاش بدانی
بشکست فراغت کمرم کاش بدانی
تا زلف سیاه و رخ چون ماه تو دیدم
دیوانه
|
|
|
|
|
از خودم عبور کردم
چند ساله بودم
که خانه
آستین کوتاه میپوشید؟
|
|
|
|
|
در خلیج رقص موهایت خزر بانوی من/ ای آناهیتای باران رنگی از ایمان بریز
|
|
|
|
|
تو دلربای عزیزی میان دل زده ها
|
|
|
|
|
شب و بیداری شانهء مردانه
عشق دیروزم تو نمی خواهی
|
|
|
|
|
دلیل با تو بودن، دیگری را بردن از یاد است
|
|
|
|
|
سرودهای عشق
به لب های پر از عشق می آیند
سوختن را
|
|
|
|
|
ما رو قایق های کاغذی می نوشتیم عشق است
|
|
|
|
|
سلام ای اظهر زهرای اطهر
سلام بانوی بانوهای محشر
سلام نورالوجود اصل هستی
|
|
|
|
|
ای به رقص آمده با صد دف و نی در جانم
دف و نی چیست که من کف زده میرقصانم
|
|
|
|
|
دلم دیروز را هر روز می خواهد
|
|
|
|
|
وَ بمآند به یادگار
هرچه هست از
حزنِ سختِ حرف،
اندوهِ محنتِ حسرتِ سال،
حسِ بغرنجِ غمِ قرن،
هر
|
|
|
|
|
" یاد باد آنکه ز ما وقت سحر یاد نکرد "
|
|
|
|
|
این چه دنیایی ست که ستاره م ،
همچو شمع ، با فووتی میمیرد ؟
|
|
|
|
|
در پسِ این سال هایِ بی باران
سرابِ نیلوفرِ
شعرِ من نیز خشکید
من شعر را
من تاریخ را
در شکوهِ بیس
|
|
|
|
|
همچو طفلی در فراغت گریه و زاری کنم
|
|
|
|
|
رُخسار و کمان از بر طنّاز گرفت
|
|
|
|
|
اخر ای ماه تمام جرم ّبه گنا هان چه شود
قوم ما دور ز ما ظلم سلطان چه شود
خفقان ستم جنگ
|
|
|
|
|
نه مرا توان که بیان کنم کمی از وقار تو یا علی
نه مرا توان که زنم دم از خم ذوالفقار تو یا علی
|
|
|
|
|
من از دنیا تمام عمر پوچم را طلبکارم
|
|
|
|
|
وابستگی ها کم کنیم
دنیا فریبست و خیال
آنسوی حقیقت دیدنیست
چون چشمه ی آبِ زلال
|
|
|
مجموع ۱۲۳۶۹۷ پست فعال در ۱۵۴۷ صفحه |