پنجشنبه ۷ فروردين
|
|
تضمین غزل شماره ۴۲۶- دیوان حافظ شیرازی
|
|
|
|
|
حتی نشد که با تو خداحافظی کنم!
دیر آمدم کمی...نرسیدم....قطار رفت...
|
|
|
|
|
سخت دل دادی به ما و ساده دل برداشتی
دل بریدن هات حکمت داشت،دلبر داشتی
|
|
|
|
|
از تولد خوانده در گوشم ز اسرار نهان
|
|
|
|
|
شب است و سکوت، من و تنهایی
دلم می لرزد،
|
|
|
|
|
شود از عشق چو هُشیارانْ به تو پیچید!
زِ عشقْ گفتگو بر لبْ نامِ تو را پیچید!
|
|
|
|
|
" عشق واقعـۀ دغدغه و جانسوزیست "
|
|
|
|
|
عقل می خواهد که عاقل باشد و اقبال جوست/دل مسیر عاشقی گیرد شود با هر که دوست
|
|
|
|
|
سفره روزی مردم از «تهی سرشار» شد
|
|
|
|
|
بر جایْ جایْ این حصار لبهایِ خون آلودِ تو / بوسه زده اما ندید چشمی بهارانِ تو را
|
|
|
|
|
بگردان جام را افسانه ای خرسند باز آور
|
|
|
|
|
گره زندگی
افتاده دست
سیستم اجیرشده
|
|
|
|
|
زمان، زمان نوشتن از عاشقانه ی توست
|
|
|
|
|
شب دلم یخ زده بود توی دلم آب شدی
یار دیوانه ی من از شب و آغوش بگو
عشق ای نامه ی سربسته ی خاموش بگو
|
|
|
|
|
ساحل به من هشدار داد، اما دیر بود…
|
|
|
|
|
در روزگاری بی مِهر
میان آدمهایی بی تفاوت
تندیسهایی بی چهر،
|
|
|
|
|
همان پک اول
دود شد و به آسمان رفت
و تو هنوز بو می کشی
حلقم را
اما نگران نباش
به ماه نمایش نامه
|
|
|
|
|
تا نداری به سرت حوصله چندی را
چه دهم نزد تو ای راحت جان پندی را؟
ننمودی به من ای حضرت ارباب رخی
|
|
|
|
|
در دیار غربت، نالهها کشیدم
کس نمیشناسد، حالِ دل، بریدم
|
|
|
|
|
شنیده های من از تو گر چه رویائیست
همیشه صورت زیبای گل تماشائیست
هراس من نه این است که گل نبیند خا
|
|
|
|
|
لبخند زدی و با خدا خندیدم🥰
|
|
|
|
|
وقتی که قلب پاک تو با من تماس داشت
در چشمهای تو غم من انعکاس داشت
...
|
|
|
|
|
شد قرین فصل بهار و رمضان
می کنم خانه و دل هر دو جوان
|
|
|
|
|
طالع بخت بلندم یار میخواهد چکار
عمر کوتاه بشر تکرار میخواهد چکار
|
|
|
|
|
نگارینم نگارینم نگارم
بیا یک دم نشین یارم کنارم
|
|
|
|
|
.
بیا جدی نگیر رفته عشق از جان ما
عشق را پیوند نزن بر خاطرات بد بگیرد حال ما
می را منسوخ کردند شد
|
|
|
|
|
این شعر را به روح تمامی عزیزانی که از بین ما رفتند و سفر کرده اند تقدیم می کنم ، به امید افزایش طول
|
|
|
|
|
مردم همه گفتند که ما باطله گردیم
|
|
|
|
|
با لنگه کفشی خسته و تنها
مقصد بعیده دیدنی باشه
|
|
|
|
|
روزی قدیسی دیدم
ناکار بود فکرش
|
|
|
|
|
..احساسی می دهد
نرم تر از باران
|
|
|
|
|
پایان خوشی کاش از این قصه بر آید
|
|
|
|
|
فکرم جایی در تپیدن داشت !
جایی در ورود وحشیانه ی من به پیله ی ظریف زندگی..
|
|
|
|
|
از دلم ای همه ی زندگی ام ساده نرو
|
|
|
|
|
با تو بودن تا ابد در این جهان شد آرزو
سهمِ من از چشمِ تو ابروکمان شد آرزو
|
|
|
|
|
دلم غرق تمنا
جان که تسلیمی محضت تا ابد گشته خدای جان
|
|
|
|
|
میخوام از سرم فکرتو دور کنم
میدونم باید روزها بگذره
|
|
|
|
|
از چال دو گونه ات بده پنهان، می
با روی گشاده و لب خندان ،می
|
|
|
|
|
چشم در چشمِ شب و آهسته خوابم می برَد
هوش از سر، بویِ معنایِ کتابم می بَرد
باد می آید کمی آرام، ا
|
|
|
|
|
بس که اغیار شکستند دل حساسم را
|
|
|
|
|
*(دیبلم افتخار ..)*
^^^^^^^^^^^^^^^^
خلق شد دنیا وهستی از برای فاطمه س/
شدطفیل ش
|
|
|
|
|
تو را دوست دارم چو بوی بهار!
|
|
|
|
|
چه کسی در مذهب غرض
گاماگام امر تمنای توست ؟
|
|
|
|
|
مهیا کن از شوکران جرعهای
که در جان خود شعله ها سر کشم
|
|
|
|
|
فکرم امشب هم اسیر آن حوالی می شود
|
|
|
|
|
فاصله بگیر دل دیوونه م ازهرکی میگه عاشقت شدم
|
|
|
|
|
هجران تو افکندم ، در کنج قفس یارا
|
|
|
|
|
درپایان نماز به سه جا روکنید
آوای سلام بر گوهران شور کنید
|
|
|
|
|
در خواب خرگوشی زمستان
طرح سیب می زند/ شاخه ی سمج
حالا رد قلم ش بوم به بوم
نقل مجلس می شود
|
|
|
|
|
منو از دنیا ببر
دیگه طاقت ندارم
|
|
|
|
|
این چه سبزی است
که میبالد و
هی میبالد
این چه ابریست
که میبارد و
هی میبارد
این چه پوشیده
|
|
|
|
|
درون میوه های ترش و شیرین
نهفته خالقت راز عظیمی
|
|
|
|
|
💥💕اشعار حسین گودرزی"تشنه":
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈
|
|
|
|
|
*(سخنان حمیدبه اشرف درکلاس درس)*
"""""""""""""""""""
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن/
کار دنیاراکنون بشنو ز
|
|
|
|
|
جز خاکستری...
رنگی نمیبینم!
|
|
|
|
|
هنوزم واسه ی تو
شبا گریه میکنم
|
|
|
مجموع ۱۳۰۴۷۰ پست فعال در ۱۶۳۱ صفحه |