سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 22 مهر 1403
    10 ربيع الثاني 1446
    • وفات حضرت معصومه سلام الله عليها، 201 هـ ق
    Sunday 13 Oct 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      يکشنبه ۲۲ مهر

      اشعار دفتر شعرِ غوغای آرامش شاعر عظیمه ایرانپور

      عظیمه ایرانپور

      یک امشب دور خواهم شد از اينجا هرچه بادا باد رها خواهم شد از تن پوش دنيا هرچه بادا باد يك ا
      ۵۵ بازدید     ۲۱ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      بارالها بزند ماه در خانه ى او مرغ آمين بنشيند به سر شانه ى او آسمان نور بپاشد به سراپاى تن
      ۷۹ بازدید     ۱۸ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      تكه اى از ابر سرخ كوچكى بر آسمان ساحلى آرام بود و موج دریا و غروب با نگاهى خيس از باران بى پرو
      ۹۲ بازدید     ۳۴ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      اشتياق من فراوان بود اما راه…دور چشم هايم بى قرار ديدن درياى نور او شفيق ناتوانان بود و در
      ۹۷ بازدید     ۴۰ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      سنگ تنهايى به سرعت آمد و بر دل نشست روز سختى بود آن روزى كه جام دل شكست ساحل آرام و آبى وس
      ۱۳۲ بازدید     ۳۷ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      باز باران كاش مى باريد بر سقف كلاس در خيالم مى سپردم دل به جنگل هاى گيلان حجمى از آرامش
      ۱۷۶ بازدید     ۴۷ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      بر  گل نشست قايق بى بادبان من ناگاه تيره شد همه جاى جهان من ماندم ميان ورطه اى از انتظار و ترس
      ۲۵۸ بازدید     ۵۶ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      وسعت آبى آرامت مرا مسحور كرد از خودم،از مرزهاى بسته ى تن دور كرد بر تماشاى بلنداى تو ابرى
      ۲۲۰ بازدید     ۵۷ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      نوعى از غم در نگاه هر كسى پنهان شده هركسى كه واقعا مصداق يك انسان شده آدم از غم ها به شادى
      ۲۰۰ بازدید     ۳۵ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      خاموش مانده ام كه خودت را رها كنى شايد بگويى آن همه حرف نگفته را همواره حرف هاى مرا گوش كرده ا
      ۲۱۰ بازدید     ۳۰ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      دلم درياى خون اما نگاهم آسمان است ميان آسمان و موج خون رنگين كمان است سكون، مرداب بى رحم ت
      ۳۹۵ بازدید     ۴۸ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      آغاز مى كنم سفرم را ، تو هم بيا شايد رها شويم از اين حال و اين هوا حال دلم سياه شده در هوا
      ۲۷۵ بازدید     ۳۲ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      خاطرم نيست كجا روى زمين افتادم رفته انگار همه خاطره ها از يادم ميل برخاستنم هست بپرسيد از
      ۳۰۳ بازدید     ۵۰ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      در سفرها گاه گاهى راه را گم مى كنم مقصدم را هم مسير حرف مردم مى كنم مى روم هر لحظه پايين تر
      ۲۶۵ بازدید     ۶۴ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      تا سفرهايم به دنياى درون آغاز شد  راه سبزى در زمستان وجودم باز شد گام هايى را كه با ترديد
      ۲۸۰ بازدید     ۵۳ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      آواى خوشى مى شنوم، نام شماست؟ يا موج صداى نرم و آرام شماست؟ انگار نواى زندگى خورده به گوش
      ۳۴۹ بازدید     ۳۲ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      ناگهان اندوه با كل سپاهش حمله كرد شهر دل تسليم شد در التهاب اين نبرد از غبار غم تمام كوچه ه
      ۲۴۴ بازدید     ۳۴ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      از ميان هاى و هوى تند طوفان هاى سرد دست در دستان هم رد مى شويم از اين نبرد لشكر طوفان هجومش
      ۱۷۳ بازدید     ۱۵ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      هوا، هواى غريب غروب پاييز است نگاه مردم شهر از شراره لبريز است رسيده شعله ى آذر به دامن آبا
      ۴۲۷ بازدید     ۴۲ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      نگاه ابری دنیا خزیده در جانم سکوت مبهم قبل از شروع طوفانم فشرده پنجه ی بغضی گلوی تلخم را
      ۲۴۴ بازدید     ۲۷ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      مدم دنيا براى چه؟! نمى فهمم چرا؟! بارها پرسيدم از خود: من كجا؟! اين جا كجا ؟! روز و شب دنبال
      ۲۸۶ بازدید     ۵۱ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      بزن كنار پرده را بيا كمى نگاه كن نگاه پشت كرده را دوباره رو به راه كن اگرچه پشت پنجره هميشه
      ۳۳۵ بازدید     ۴۱ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      در عبور از سايه هاى وهم ناك ديدمت آرام، روشن، سبز و پاك مى گذشتى با سكوتى سازگار فارغ از
      ۲۹۲ بازدید     ۳۴ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      روزها مى روند و مى آيند در كنار سياهى شب ها من در اين رفت و آمد بسيار مى نشينم كنار اين دني
      ۸۶۷ بازدید     ۷۵ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      افتاده اى در دام صياد تباهى برده تو را گرد سپيدى تا سياهى اى جانشين آسمان بر پهنه ى خاك گم ك
      ۲۳۴ بازدید     ۳۰ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      مهرى كه باريد از نگاهت بر جهانم رفت و نشست آرام بر اعماق جانم دل مى ربود از هر كسى هر واژه ى
      ۴۷۱ بازدید     ۲۷ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      پر از آرامش سبز بهار است وجودى كه هم آغوش قرار است گذشتن از كنار او برايم وراى حس ناب افت
      ۳۱۲ بازدید     ۲۶ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      دنيا كمى آرام تر آخر كجا با اين شتاب افتاده زير پاى تو دل هاى بى حد و حساب
      ۲۳۷ بازدید     ۲۹ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      آتشفشان خفته را فعال كردى ناگهان پرتاب شد خاكسترم بر پهنه هاى آسمان بعد از سكوت سال ها با
      ۲۶۵ بازدید     ۳۴ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      در ميان آب هاي راكد مرداب ها می توان مى توان امواج نورى ديد از مهتاب ها مى شود از ازدحام ش
      ۲۷۷ بازدید     ۲۸ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      بهار چشم هاى تو مرا به سمت "مهر" برد فريب سيب را دلم از آن "بهشت واره" خورد روانه شد به سم
      ۲۹۹ بازدید     ۳۶ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      برای من که همزاد غروبم غروب احساس دل تنگى ندارد غم سرخى كه اطرافش نشسته  به عمق چشم هايم مى
      ۳۲۷ بازدید     ۵۱ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      هربار مى نويسم از آن حس آشنا پرواز مى كنم به فراسوى ادعا حسي شبيه معجزه از چشم شاعرش  باريد بر
      ۲۷۶ بازدید     ۴۵ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      آرامش آغوش ساحل در كنار غوغاى غرش هاى دريا ماندگار است یک تابلو از عشقى شگفت انگيز اينجاست
      ۳۰۸ بازدید     ۳۵ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      از حجم سياهى زمين غمگينم دلتنگ نگاه سبز فروردينم اى كاش بهار اجازه مى داد كه باز نزديك نگاه ناب
      ۳۹۴ بازدید     ۳۵ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      از پای نمی افتم، از دست نخواهم رفت بررویم اگر صدبار در بست نخواهم رفت دلبسته ی بارانم، واب
      ۵۶۱ بازدید     ۲۳ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      صداى گام هاى آسمان بر خاك مى آمد همان شب كه نگاهم سمت تو بى باك مى آمد
      ۳۳۴ بازدید     ۲۵ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      گاهی هوای عشق هوایی مکدر است چیزی شبیه پنجره های مشجر است انگار در مسیر پر از مه رها شدی  برخور
      ۳۹۲ بازدید     ۳۴ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      ماه پشت ابر مانده، بادها یاری کنید شهر دارد غرق در شب می شود، کاری کنید آبروی خاک رفته پیش
      ۵۱۸ بازدید     ۲۹ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      گاه دریا با تمام بخشش و آرامشش  مهد طوفانی مهیب و بی محابا می شود  بستر روزی رسان مردم ساحل نشین 
      ۳۳۹ بازدید     ۲۹ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      آتش زده خونسردی تو بال و پرم را دربند کشیده شب چشمت سحرم را یک لحظه به من خیره شدی...خوب ندیدی!!
      ۴۹۰ بازدید     ۲۴ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      ستاره در هوای تو شبیه ماه می شود  سپیده یار غار با ‌‌شب سیاه می شود  دوباره زنده می شود زمین به
      ۲۳۹ بازدید     ۲۱ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      مثل ياس كبود شده اى در لباسى به رنگ پاك سپيد چشم هامان غم تو را ديدند قلب هامان ولى نمى فهميد كو
      ۱۲۰۱ بازدید     ۱۷ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      حس مرموز و عجیب شب چرا درد را چندین برابر می کند ؟! روز اگر بر دل خراش افتاده است  شب همان را زخم
      ۷۶۱ بازدید     ۲۲ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      کاش می شد آسمان یک بار می آمد به خاک  می نشست و حرف می زد با زمین سینه چاک می نشست و با نگاه آبی
      ۵۲۵ بازدید     ۲۷ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      می خواهم از مسیر زمستان سفر کنم برشانه های برف شبی را سحر کنم از مرزهای کشور خورشید و شهر نور ب
      ۷۶۸ بازدید     ۲۴ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      رفتم میان خاطره ها زندگی کنم  بی تو چگونه... آه... چرا زندگی کنم؟!  از دست های سرخ زمین زخم خورد
      ۶۱۳ بازدید     ۲۲ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      سبز بودم، سبز هستی، سبز می مانیم ما ساکن کوی خزان اما بهارانیم ما باوجود تندباد وحشیِ گستاخ و سر
      ۹۱۱ بازدید     ۱۰۰ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      رنگ می پاشم به روی لحظه های زندگی  این سیاهی را نمی خواهم برای زندگی  آنقدر در خواب دنیا همنشین
      ۴۳۹ بازدید     ۴۰ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      برف می بارید و باران گلوله بر سرش خون و آتش بود و یاد بغض داغ مادرش  درهجوم تیر و ترکش، توی ذهنش
      ۱۰۶۵ بازدید     ۲۶ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      سایه هایی از توهم های پوشالی تو را با خودش برده به سمت انفجار ادعا مست امواج جوانی می خروشی سهمگ
      ۶۰۵ بازدید     ۳۹ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      در بازی بی منطق احساس؛ دلم باخت  آن شب که مرا زندگی از چشم تو انداخت  هرکس که دلش باخته در معرکه
      ۵۳۶ بازدید     ۳۰ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      سال ها از قهر من با آینه رد می شود  دارد این دلتنگی امشب خارج از حد می شود  باز دنبال خودم می گر
      ۶۰۷ بازدید     ۲۵ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      دلم را سخت لرزانده هوای سرد دلتنگی چرا با حس سرمای زمستانی نمی جنگی!؟ برایت بافتم از واژه هایم ش
      ۸۶۱ بازدید     ۳۰ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      تن دنیا پر از آشوب و درد است زمین با ساکنانش در نبرد است زمستان برف پاشیده به دل ها پریده رنگها
      ۴۵۰ بازدید     ۱۰ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      در انتهای جاده ی تاریک تنهایی در کلبه ای بی پنجره بی همسفر بودم از چشمه های آسمان اندوه می بار
      ۸۲۴ بازدید     ۲۹ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      بر مزارم بنویسید: پریشان بودم دوره گردی که در این قافله مهمان بودم در هجوم شب و شوریدگی و
      ۱۵۸۰ بازدید     ۶۲ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      کمی وحشی تر از طوفان و با آرامش باران خودت را می رسانی تا شب و خواب پریشانم تو رویای منی هرشب ولی
      ۷۴۵ بازدید     ۲۲ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      جاری شده بودم که به دریا برسم شب همسفرم شد که به فردا برسم بی راهه فراوان شده و می ترسم
      ۷۶۵ بازدید     ۳۶ نظر

      ادامه شعر

      عظیمه ایرانپور

      سایه ات برسر من نقش عجیبی دارد رنگ فیروزه ای و حس نجیبی دارد کوه آتش شده ام، کاش بمانم آرا
      ۵۱۶ بازدید     ۳۹ نظر

      ادامه شعر

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      8