دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
|
|
نامم را بخوان یار دور قشنگم
|
|
|
|
|
در سوگ هوشنگ ابتهاج (سایه)
|
|
|
|
|
این کتابِ شعرِ خوش روزی به دستت می رسد
بر رُخت هر بیتِ آن یک اشکِ زیبا می شود
|
|
|
|
|
آز بگذار و پادشاهی کن
زطمع رو به قصر شاهی کن
|
|
|
|
|
آنکه میدرَّد نگاه در چشمهء تابان هور
کرده زندانی خودش ، در انفرادیِّ غــرور
|
|
|
|
|
داری سکوت سرد مرا می تراشی و
با هر تراشه باز ، زبان باز می کنی
رد می شود نگاه تو از جیغ اره تا
|
|
|
|
|
غزلِ زندگی ام را ، سراینده تویی
|
|
|
|
|
کودکی در غمزهٔ معروفِ غم!
|
|
|
|
|
چشم بر
پنجره ای دارم من
که تو را
از دور نشانم می دهد...
|
|
|
|
|
فلک مطلا گشت از صیحه و نور
شب میلاد مَهی زیباست، چو حور
|
|
|
|
|
گنهم چه باشد ای دل شده ام چو شمع در باد
|
|
|
|
|
شهری بود که درآن ،
فقط زنان و کودکان ،
میگریستند ، اثری نبود درآن
ز گریه های مردانه
|
|
|
|
|
گینده گلدی گجه گوزلریمین وای حالینا 😓
|
|
|
|
|
.... زلیخایی که نوبردانهء بکر وجودم را
به فصل اشتیاق خویش میخوانی
ولی غافل از این هنجار عاشق سوز
|
|
|
|
|
آسمان کوتاه
شب پُرستاره
با ماه سخن میگویم
آنکه نیمیاش روشن
نیمیاش تاریک
|
|
|
|
|
اي خدا رزق من واين عمركه ازخوان توبود
خاك زاري سـرم بـر دَم ايوان تو بود
جم
|
|
|
|
|
بهر دل گویم سخن ای مستمع
وای بر این سلسله کردار ما
وای براین صندوق اسرار ما
کیست که گوید ز
|
|
|
|
|
چشم دوست گر باز شود
با یاد خاطرات زنده شود میان مان گفتگو شود،درد مان گفته شودو اگر با مادیات مبتل
|
|
|
|
|
راهِ در شب رفته ام را روز کس نتوان که رفت ..
|
|
|
|
|
هرگز نگویید هرگز
که هر گز به ما چه کرد
|
|
|
|
|
...........................
|
|
|
|
|
گفتی ببرم دل ز علایق که بریدم
|
|
|
|
|
در سرزمین شیران، دردی فرا گرفته
در بین مردمانش، آغاز خود کشی بود
از تیره ابر نا بار ، بر قلب ها ن
|
|
|
|
|
چشمی که بر هم بستم از چشمان دریایی ست
عمری که می رفت و بدنبالش شکیبایی ست
|
|
|
|
|
به اندیشه هایی که در ذهن پاک تو هر شب شرک میکشند
|
|
|
|
|
به شعر تو نمی رسم ، هر چه کنم نگاه تو
|
|
|
|
|
برای هیچ خیابانی
فرقی ندارد گامهای آدمها روی آنها
برای رفتن است
یا آمدن...
|
|
|
|
|
نه اینکه در چندان غزل کلامی نیست
|
|
|
|
|
بخش نوشته شده قسمتی ازشعر ..به صورت دوبیتی
|
|
|
|
|
دائم مرا گریان نکن بی چشمهایت
|
|
|
|
|
آنـقــدر پـریـشـان و مـلــول و خـسـتـم
" یک ثـانیـه دنبـال دلِ خـوش هستـم "
|
|
|
|
|
مکتب ادبی نورگرایی
شعر پیشرو
شعر سروش
|
|
|
|
|
والیا خلوت نشینی تا به کی
|
|
|
|
|
همان شویی درید او را دو تا گرگی پسان سالان
یکی روزان
و آن دیگر
تهی دستان
|
|
|
|
|
شد سیل سه قطره خون هدایت نشدیم ...
|
|
|
|
|
میان چشم ما چه حاصلی ، مگر به غیر دیدن است
به چشم جان مرا ببین ، تمام ما به کوری و ندیدن است
|
|
|
|
|
هر که آرد روشنی در جای تار
در نهایت میرود بالای دار
|
|
|
|
|
این دل یه دریاست.دوبیتی شعر عارفان
تومی خواهی مرا نابود سازی
بدان این دل همیشه مست وبرپا
|
|
|
|
|
دیشب شب او بود و امروز از او
روزم از او باشد و شبهم از او
آینده از او باشد و انجام ازاو
|
|
|
|
|
هنـر و علـم و ادب قـابل ارشاد بُـوَد
هركس اينها به ظهور آورَد استاد ب
|
|
|
|
|
صدای چک چک باران چرا آوای غم دارد
|
|
|
|
|
بی تو مجموعه ی این حال و هوا ،
حیرانی ست
|
|
|
|
|
ارغوان!
سایه امروز پر کشید
و رفت...
|
|
|
|
|
بركشتي نوح سوارم و
غرقه در تلاتم خویش...
|
|
|
|
|
ای مهربان ترین کس در بین دوستانم
|
|
|
|
|
ارغوان۱ سایه را نشانه توئی
|
|
|
|
|
درپیچ آخرین رسیدن ها
نشسته ام . . .
|
|
|
|
|
مرا هم درد و هم درمان علی بود
|
|
|
|
|
قلوه سنگ شدن آن دلبرک ها!
دِگَر نمی شِکَنَند،این شهامت را...
|
|
|
|
|
گوردوم سنی دیوانَلَنیب قلبیمی اسدی
طاقت نقدر آخر ادیم صبریمی کسدی
|
|
|
|
|
خدا دنیا را
به شادی انداخته..
|
|
|
|
|
فيض خـدا ، نصيحـت بر آدمـي بُـوَد
هر كس شنيـد ،نـزد خـدا آدمـي بُـوَد
|
|
|
|
|
من که دانم خیمه ی عدل تو بر پا می شود
دیده ای دارم که هر شب بی تو دریا می شود
چون که می ترسم
|
|
|
|
|
ما را به داغ حضرت زهرا نشانده اند
|
|
|
|
|
به نام خالق مالین و باخرز
|
|
|
|
|
زخم ما را تو به حدّی نمکش دِه که درآید شورش؛
تا بِبینَند جماعت که چه من میکِشَم، حتی کورَش!
ع.موسو
|
|
|
|
|
مؤمن شدم من با اذانِ هر نگاهِ او...
از چشمهای کافرش خیر العمل می ریخت...
|
|
|
|
|
درمن...؟
درمن صدای خوش آهنگ زندگی مرده
اعضای تن همه از نامیدی افسرده
میلی نمانده برای نفس کشی
|
|
|
|
|
جهان گذر گه است و ما در انتظار سایه ها
که جای هر تنفسی نفس نفس کشیده آه
|
|
|
|
|
هجوم تمامِ خاطره هایت
مرا میکشاند به اتاقِ امنِ نِگاهت،
آرام ترین نقطه ی پرگار
|
|
|
|
|
میدونم کار دله دارم میام سمت حرم
|
|
|
مجموع ۱۲۳۷۲۴ پست فعال در ۱۵۴۷ صفحه |