يکشنبه ۲۰ خرداد
|
|
آنکس که دلش سنگ و وجودش گِلِ زرد
از عنصر خاک است و فلزش مس سرد
با آن خود خصمانه ی خود آمد و گفت:
|
|
|
|
|
ای همسرِ زیبای من
ای اُسوه ی رویای من
|
|
|
|
|
طوفان و شمعی نیمه جان ، ابهام هجران و وصال/ نازار به مویت بوسه زن آنجا دلم جا مانده است
|
|
|
|
|
پرواز
در آسمان تو
چقدر هزینه دارد
|
|
|
|
|
❤️ یار دل خواه و وفادار و دلاویزم، تویی❤️
❤️ دلکشی و دل ربا، یار دل انگیزم، تویی❤️
|
|
|
|
|
حتی تصور کردنت زیباست می دانی ؟
از دور نگاه کردنت رویاست می دانی؟
|
|
|
|
|
زمانگمبودعالمبیصدابود
صداگربود.....
|
|
|
|
|
موج و ساحل دیدنی دارد دریا را زآب
گر نه هر گودال پر باشد زآب دریا نیست
برخیز و ببین این همه دردی ک
|
|
|
|
|
گفته بودی صبر کن ، یک روز میآیم ز راه
|
|
|
|
|
من واحساس دلتنگی ،براین احساس تو میخندی
درون سینه ام غوغاست،از این احساس چه میفهمی
|
|
|
|
|
تو کجایی ، ای روح شناور !
|
|
|
|
|
من از دنیا و این زندگی بیزارم
زندگی نیست فرق بین من و یک جنازه در چیست؟
آرزوهایم بر باد شدند
موها
|
|
|
|
|
تخته سنگِ یکّه ، تنهام ...
|
|
|
|
|
او میکِشد از آنکه درونش دمیده است
|
|
|
|
|
درمحفل ما شعرو شعورو غزل است
با لطف خدا صبح و شب ماعسل است
|
|
|
|
|
باز هم صبحی دگر با امتحان
|
|
|
|
|
بزن بر دَف تو ای مُطرب که شاهی سرنگون آمد
|
|
|
|
|
ای که در رویای خود مهتاب پنهان کردهای
|
|
|
|
|
برخیز که گویا غم عالم بسر امد
|
|
|
|
|
در ذهن بدمی
شاه شوم
در خرابات دلم
مشتاق دیدار شوم
یک جا
|
|
|
|
|
در عالم پیچیدگی ها سادگی زیبا است..
|
|
|
|
|
.....قیام و قعود.....
رو گرده چینه
نشستیم
و
میل به میل
رو به قبله
نه توان قیام داریم
نه دل
|
|
|
|
|
یکباره طوفان میشود با عطر عشقت
|
|
|
|
|
در جوار نو رسان ماییم فقط کال مانده ایم
|
|
|
|
|
✔️ماهی من از اول عید۱۴۰۲ تنها شد
تنها درون تُنک در اتاقم هر روز منتظر من هست.
تا لامپ اتاق را
|
|
|
|
|
چه حس عجیبیست ،ز عشقه تو پر بار
هر شاخه ز من افتاد،سمت تو هر بار
چیدی ز درخت منم،میوه ز من را
گفت
|
|
|
|
|
شیشه هر چه شکند تیز تر است
|
|
|
|
|
تعریف من از عشق یک لذتِ جانکاه است
هم خانه شدن با غم هم حسرت و هم آه است
|
|
|
|
|
خاک پای قدمت ، خوب در آبش کردم
|
|
|
|
|
شعرِ داستانیِ « اُسوه های ایثار » ، برگرفته از داستان ایثار حضرت زهرا (س) و خانواده محترمشان در بخشش
|
|
|
|
|
خزان عشق را هر دم بهار است..
|
|
|
|
|
حکم دل تحت فشار چشم تو، گشنیز شد
آی خانم دکتر! این نسخه، چرا تجویز شد
بعد یک فصل التماس صادقانه
|
|
|
|
|
در شهر صفاهان و در مهد دلیرانم
همشهری مشتاق و سهراب و صغیرم من
|
|
|
|
|
من،
قطرهی تنهای ابر فراق،
باریدهی جفا.
نه آنقدر آرام
که بشوم مروارید،
نه آنقدر آشفته
که بشو
|
|
|
|
|
دختر زیتون برایت می فرستم شعر ناب
|
|
|
|
|
غروبی سرد و دلگیر از لب ساحل گذر کردم
|
|
|
|
|
فریادفرهاد
شبیه بغضم و خیال می کنم که دلشادم
صدای تیشه شکسته ی خیال فرهادم
گذشته آب از سرم که
|
|
|
|
|
مرا به روزنهای از امید، دعوت کن
|
|
|
|
|
مهر خاموشی بزن ، گنجینه ی اسرار باش ..
|
|
|
|
|
❤️دلت رنگین کمان هر بهشت است❤️
❤️وجودت خانه ها را مثل خشت است❤️
|
|
|
|
|
روز و شب کندر میان هر آنچه را دادم ز کف
گوسفند آن داند و من دانم و مشتی علف
آرزو ها خسته بود و پش
|
|
|
|
|
باید به حضور آفتابت بروم
بی عشق، جهان حادثه ای موهوم است
|
|
|
|
|
وصف تو نتوان گفت در هیچ سطری
شیوه کردار تو نمی گنجد در هیچ فکری
نالش مرغان سحر از پی دیدار تو
پس
|
|
|
|
|
دختر پانزده ساله همسایه مان...
|
|
|
|
|
انسانم و رستنده ز خاکم
دلخوش به گل و سوسن و قند و نباتم
از خاک بر آمدم و از غیر ندانم
این
|
|
|
|
|
اگر که رسم مسلمانی شما ایناست
شوم ز دست شما بر طریقت تاتار
|
|
|
|
|
ایزننمادفضلزنانست حجابتو
آرامجسموروحوروانستحجابتو
دراینزمانهتاریکوسردوپُرریا
ر
|
|
|
|
|
زندگی ام را گرفتی و،
زنده ترم کردی
|
|
|
|
|
گنبکی،گنبد سرسبز خرم به دامان کویر
زادگاه شیر مردان و زنانی بس دلیر
گنبکی،نام تو چون نگین
|
|
|
|
|
بیا کمی کنارم حوصله کن..!؟
|
|
|
|
|
هر چقدر خواهی بگرد من که نیستم
در زمانی بودم کنارت اصلا ندیدی
اسرار مرا وقتی که رفتی چرا ندیدی؟
|
|
|
|
|
یک شبی درخواب خوش هم جاده بارؤیا شدم
مثل صیدی پای دربند دل شیدا شدم
|
|
|
|
|
رویابافی بس است
آسمانِ پاییز برف میبارد
کجایی گرمایِ آغوشت
را میخواهم خیالَت دیگر
مرا گرم نمیکن
|
|
|
مجموع ۱۲۴۶۲۱ پست فعال در ۱۵۵۸ صفحه |