جمعه ۱۶ آذر
|
|
در غم صادق (ع)، امام شیعیان_ ناله خیزد از زمین و آسمان
|
|
|
|
|
جهان باغ خداوند است
و مردم از همه رنگ و نژاد و خوی و فرهنگی
نهالانی شگفت انگیز
|
|
|
|
|
دوست دارم زندگی را با تو و عطر بهاری
|
|
|
|
|
✍️ تصنیف
م.مدهوش🍃
🎧 دکلمه: بانو هستی احمدی✨
|
|
|
|
|
درآن سکوت یکریز
درآن سیاه دهلیز
|
|
|
|
|
عشق در بهار.اجتماعی
همه نفع خود به خواهیم، که زدیگران جداییم
چو ز خویش ما گذشتیم . دل مان شود وفا
|
|
|
|
|
عقل یارم بود اگر ، میکرد ترکِ عشقِ یار؟
اختیار اَر بود ، راحت من نمیکرد اختیار؟
|
|
|
|
|
زمستان راغافلگیرکرده اند
شکوفه هایی که.....
|
|
|
|
|
به آینده مینگرم که همچون آینهای
پیش رویم ایستاده
و گذشتهام را بازمینماید
که قطره قطره قطره
ا
|
|
|
|
|
زیر نور ماه،
پلاک خانهی تو،
--چهاردهست!
لیلا_طیبی (صحرا)
|
|
|
|
|
ظلم در روز ازل مانند یک قابیل شد
|
|
|
|
|
گفته بودم
که بی تو هم
دوام می آورم...
|
|
|
|
|
🌹جان من قربان چشم خسته ات ای پدرم......
|
|
|
|
|
چشمهایت خلاف انصاف است
و من ضعیف تر از برگ زرد پاییزم
به روی شاخه درخت
|
|
|
|
|
چه کسی می داند؟
چه کسی می ماند؟
|
|
|
|
|
حضرت معشوق ممنوع بدان سهم منی
|
|
|
|
|
شنیدم نغمهای از دور، با آشفته حالیها
نشسته صوتِ گُل بر جان و دل، درخشکسالیها
تو گویی نیمههای گ
|
|
|
|
|
وقتی یتیمی نیمه شب در انتظار است
دلواپسی های علی در کوله بار است
تا حال مظلوم غریبی آه و زاریست
د
|
|
|
|
|
فاصله ها ...
این فاصله هایی که میان من و من هاست
انگیزۀ در ماندگی مهین تنهاست
این کهنه دیار
|
|
|
|
|
با من ز فرداها بگو، از آرزوهای لطیف!
کمکم دلیلِ بودنت را نزد من، ابراز کن
|
|
|
|
|
این شعر را به همه معلمان و استادان بزرگوار تقدیم عرض میکنم.
|
|
|
|
|
هستی معلم است و جهان از معلم است
|
|
|
|
|
خسته از مهر مادری از لطف پدری
خسته از همه گشته ایم حتی یارمان
|
|
|
|
|
از نور عشق تو
ای اشتیاق سبز
سنگ صبور دلهره هایم شکوفه داد
|
|
|
|
|
نه ماه در بطن ِ رحِم گفتم :
« من نطفه ام باید پسر باشد »
گفتند : « ساکت .. هیس .. شرمت باد
دختر
|
|
|
|
|
فکرهایت را برهنه کن، در آغوش نگاهم...
|
|
|
|
|
هنگام رفتن تو جان از بدن درآید
دستم بگیر و میمان تا درد من سرآید
|
|
|
|
|
« بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم
... خواجه حافظ...»
( شاید این بغض فرو خورده زم
|
|
|
|
|
ای علمــــدارِ بــا وفـــا عباس
|
|
|
|
|
Find my heart with your breath, with the scent of spring flowers
|
|
|
|
|
فریادِ کشتهیِ خفقان ، لال نیست هست ؟
|
|
|
|
|
لباسِ هومدلی دِ وَر نَکِردی
|
|
|
|
|
به بختِ خودم قانعم گر نشد !!!
|
|
|
|
|
یوسف شدی تا پس زنم شاه و زلیخایت شوم
|
|
|
|
|
آینه از دستم افتاد و شکست
جمع کردم آنهمه آئینه را
|
|
|
|
|
اهل دل را جز رخ یار هم رهی نیست
جز ز عطرش در سر از او آگهی نیست
دل به دل رازش عیان گشته به عال
|
|
|
|
|
جامانده ز بستانم به باران نرسیدم
زنهار زان مرحله بازان به یاران نرسیدم
از اشارت عش
|
|
|
|
|
این قلب خستم انگار دیگه توان نداره
|
|
|
|
|
جوانی رفته و نایی نمانده.....
|
|
|
|
|
در نگاهت گُلِ من حسِّ خوشایندی است
|
|
|
|
|
کبر دانی ایدل از بیماری است
حیله ورزی آفت هوشیاری است
|
|
|
|
|
بند غم بر خود تنیدن راه آزادی نبود
از همان اول کسی دلواپس شادی نبود
دشت ما با نغمه های بلبلان سرزن
|
|
|
|
|
الا ای پیر فرزانه
منم بد مست سر نشناس و پا نشناس و دیوانه
منم بر آن کلید کعبه عشق تو دندانه
خدا ر
|
|
|
|
|
داره کم کم عطر موهات روی شونم می میره
|
|
|
|
|
تقدیم به همه ی پدران نازنین
|
|
|
|
|
در شهری
که "عشق"
بازیچه ی
مردمان ِ بغال است!
|
|
|
|
|
برو ای خندهٔ مستانهٔ او سر به سرِ من نگُذار
|
|
|
|
|
مرا می شنوی ای عشق
من از دیار مهربانیم
من آشنای دیرین محبتم
من صدای گذر نسیم از میان گندم زار را
|
|
|
|
|
چی شده ، خجسته شده آدم ،
نِی همبون میزنه ؟
|
|
|
|
|
غزلی با ۱۱ قافیه همسان
برای اولین بار
تو امید منی ای یار سرکش
برو آن روسری ات را ز سر کش
نگرد
|
|
|
|
|
🌹من در خیال ماندنت ماندم ولی.........
|
|
|
|
|
ساز غزل با دل من کوک نیست
|
|
|
|
|
دلتنگیِ به تنگ آمده بود
از عقربه ی ساعتی که...
|
|
|
|
|
می روم ، همراهم نیستی
می آیم ، نزدیکم نیستی
رویا نیستی
حقیقت نیستی
قطعا فکر آشفته ی منی که همچنا
|
|
|
|
|
عیدانه ایست، بلکه بگیرد به فال نیک
ای معتمد، تو را به خدا زودتر ببر
|
|
|
|
|
در دست ابالفضل، عَلَم بود حسین بن علی را
در دست حسین بن علی آخته امّا علم شاه
|
|
|
مجموع ۱۲۸۲۱۴ پست فعال در ۱۶۰۳ صفحه |