چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
|
|
تو را چندان عزیزم دوست دارم
که بی تو من ز غم جان می سپارم..
|
|
|
|
|
رفتی دل از نبود تو دلگیر شد
بی حوصله از تمام دنیا سیر شد
|
|
|
|
|
شدن های تو امر ناشدن نیست
|
|
|
|
|
روزهای دشوار و نفسگیر وطن در گرداب کرونا
وطن در چنگ بیماری گرفتار
دل از عصیان مرگ و زندگی سرد
|
|
|
|
|
بیا ای جان، بیا ای جان
بیا ای جان و ای جانان
بیا ای کان، بیا ای کان
بیا ای حجت و برهان
بیا
|
|
|
|
|
ای اهل زمین بوی عزا می آید...
|
|
|
|
|
این غم که ز عشق او نشانی است
سرمایه ی عمر و زندگانی است
با دیدهِ تَر سروده ام که
این اشک چکیده آس
|
|
|
|
|
صدای آب فرات
از دل نینوا،می آید به گوش
خیمه های سپید ،درمیان دشت های آرزو ایستاده است...
|
|
|
|
|
لُـپَـم بـاد کـرد و ورم از غـصّـه خـوری
همه پنـداشتنـد که مـن غـذا میخورم
رسان بر گـوش مخـاطبـم
|
|
|
|
|
فصل نگاه
نفسم هستی و بی تو نفسی نیست مرا
ای همه هستی من جزتوکسی نیست مرا
زلف پُرچین تو چون سل
|
|
|
|
|
از ياد مبر دكتر ايراني را
هوشنگ همان شير لرستاني را
|
|
|
|
|
سروشی در مکتب ادبی نورگرایی
|
|
|
|
|
گرم بادا، هردمت؛ ای دادیار،
کوه دردی، مانده بر دل یادگار !
|
|
|
|
|
باران باریدن گرفت وه چه احساس نابی داشتم ان روز
چشمانش را میگویم ،گویی سالهاست میشناسمش
از پشت پن
|
|
|
|
|
بی نوایی کابل و ناپاکستان و تنهایی
|
|
|
|
|
یکی قلبم را هُل داد ،
طفلکی با صورت افتاد زمین
|
|
|
|
|
باید امروز بری با پریا کات کنی...
|
|
|
|
|
هرکه با دنیا بجنگد بی گمان پیروز نیست
این نبرد یک نفر با یک نفر یک روز نیست
|
|
|
|
|
شک کرده ای چرا به سخن های بیدلم؟
فَرجِع اِلی الکِتاب و ُ به قرآنِ حق سخن
|
|
|
|
|
ای یار بیا برمن سرگشته ی بیدل نظری کن
|
|
|
|
|
عجب حال و هوایی داره شعبه
|
|
|
|
|
کلاغ چو تیره خواند
پرنده ی سبز نخواند اش
داستان ما آن بود
خسته را، صدا نماند اش
رنگ و داستا
|
|
|
|
|
من از مرزهای بی انتهای احساسم گذشتم
|
|
|
|
|
بر تو میگویم هر روز خدایا شکرت
که بر من بی دریغ بخشیدی نعمت
|
|
|
|
|
عشقم به تو خدشهدار شده بود
و من غافل...
|
|
|
|
|
اصلی ترین و مهم ترین بخش های زندگی
قابل دیدن نیستند ، ولی هستند
همه عشق و روح و رزق و زندگی ما در
|
|
|
|
|
قدري كه خدا داده و من دانم و آن شب تا صبح من از نامِ تو الهام گرفتم
|
|
|
|
|
بر زبری دیواری سیمانی
ایمانم را می کشم
صدای العفو می دهد..
|
|
|
|
|
برگرد وُ،
بوی تنات را
از کمد لباسهایم بردار!
فاطمه_عسگرپور
|
|
|
|
|
عمریست به هر کوه و کمر می گردیم
مجنون شده ایم و در بدر می گردیم
یک خسته نباشید بگو بی انصاف
|
|
|
|
|
در کنارت فصل باران خیز من پایان گرفت
|
|
|
|
|
کشیدم خط آبی با مدادم
به دریای دل تو پا نهادم
|
|
|
|
|
گویا فراموشکار شده ام...
بگذار
سر بزنم به کندوی بوسهها...
|
|
|
|
|
این که با پاییز از راه میرسد،
باران نیست؛
--دلتنگیست!
لیلا_طیبی (رها)
|
|
|
|
|
کاش ای آرام جان و فتنه ی غوغای دل /
پای پیش آری و بنشینی دمی را پای
|
|
|
|
|
مرا به کودکی ام ببر
یک کهکشان تنگ است دلم
یک اقیانوس تنهاست
|
|
|
|
|
من از شدت عشق تو شاعرم ...
|
|
|
|
|
اندر احوالات تضاد بی پایان عقل و عشق
|
|
|
|
|
ایرانمان براثرکرونا
گشته ماتمکده و نیست ز شادی اثری
که به افلاک رود ناله ای از خون جگری
همه
|
|
|
|
|
سروش هایی پارسی از تاجیکستان
|
|
|
|
|
پَرگار، پُر کار شده بود
دایره دایره ، دایره هایی ،
ریز و درشت میکشید
|
|
|
|
|
ای کاش رفاقت سند معتبری داشت
|
|
|
|
|
کابل و ناباوری/ در باور من
|
|
|
|
|
مرا تاب اینهمه زندگی کردن نیست
دفتر این داستان سرتاسر بی معنا را
یک بار برای همیشه ببند
|
|
|
|
|
همه چيز سرِ جاي خودش هست ، مونيتور ، گوشي تلفن ، پوشه هاي كار، تقويم ...
چيزي كه نيست منم
كه پرت
|
|
|
|
|
می شود با گردش چشمی دلی را شاد کرد
عاشقی را عاشقانه در جهان فریاد کرد
|
|
|
|
|
بین تو عقل شده باز گلاویز دلم
دور ترین لشگر از ولوله لبریز دلم
،،،،،،،،،،،،،،،،،،
آمده بودی که به
|
|
|
|
|
تقدیم به مردم زجرکشیده افغانستان
|
|
|
|
|
دلم دارد هوای دیدن یک ریز باران را
و عطر برگهای پونه و گشنیز و ریحان را
|
|
|
|
|
در تنم یاد تو را روح و رواݩ میدانم
بلبلم بوی تو از فصݪ خزاݩ میدانم
|
|
|
|
|
ســـرتاســرمان چو عنکبوتی !
ریسیــده و کــرده لانه حسرت
خــوردی ؛ همــه را تمـام کردی
پوشیـــد
|
|
|
|
|
ما بمانیم بردر عشاق به عشق
چو به خون غوطه ورست قامت رعنای عشق
ا و. که دیده به نظر زین هنر قب
|
|
|
|
|
🌷🌷🌷🌷کاروان کربلا🌷🌷🌷🌷
وای ببین کودکان همره این کاروان
ریزش اشک روان هم به نهان هم عیان
سلسله ج
|
|
|
|
|
مشتاق به راه ِ هدفش داد سرش را
اینگونه نشان داد به عالم هنرش را
این عهد چه عهدی است که بر خاط
|
|
|
|
|
در واپسین لحظه به دادم می رسی ای عشق
شاید تو هم مثل منی و بی کسی ای عشق
امین احمدی
|
|
|
|
|
تورا من دوست میدارم.....
|
|
|
|
|
من بعد تو سالهاست خانواده تک نفره هستم..
|
|
|
|
|
چالش کردم ولی طفلکی نبضش هنو میزد
|
|
|
|
|
شاید که خدا رهگذرِ گشنه ای گردد و بلرزد.
یا مرغکی که در همه گلزار بچرخد .
|
|
|
|
|
سکوت می کنم
مبادا...
بی کسی بشنود
|
|
|
مجموع ۱۲۳۷۷۸ پست فعال در ۱۵۴۸ صفحه |