پنجشنبه ۷ فروردين
|
|
با رازش گر چه تک تنها در گذریم
جذاب و جوان از تازه تر تازه تریم
|
|
|
|
|
تحریم به اقتصادمان شد تحمیل
بر صنعتِ پر کسادمان شد تحمیل
باری که از آن سقف و ستون می لرزید
بر ترک
|
|
|
|
|
میخواستم بَرنده باشم ،
دل را باختم
|
|
|
|
|
به شب ها جلوه های ماهتابی
|
|
|
|
|
دلت دریا ، دلم مشتاق ساحل
به خلوت گاه آغوش تو مایل
به نرمی تنت در خلسه عشق
زنم پرسه شوداین عیش ک
|
|
|
|
|
*(چنین نخواهد ماند )*
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
نمیماند به دنیا ناله شبگیر/
به پایان میرسد ظلم فراگیر
|
|
|
|
|
گاهی آه های بی صدایم
در آواره ترین خاک ریز حلقم
فریاد می شود
و از مردمک های دستانم بیرون می زند
|
|
|
|
|
بگذار تا خاطراتت در سینه ام جا بماند
بگذار تا اشتیاقم همواره پوپا بماند
حالا که روییده بذر مهر و
|
|
|
|
|
دلم می خواهد هوایی را تنفس کنم که پر از کتاب های قدیمی باشد..
|
|
|
|
|
مانند فانوسی که خاموش است اجباری
افتاده ام غمگین و تنها کنج دیواری
|
|
|
|
|
در کدامین ره می توان جست تورا
در کدامین منزل پناه گرفته ای
تو بگو حتی بی صدا
من از فرسنگ ها اصغا
|
|
|
|
|
العجب! میغات سٌلکی در ثنآیم یا که نه
|
|
|
|
|
عید آمد و سرمست ز انوار حسین است
|
|
|
|
|
زمانی بودم از هر آشنا در چشم تو برتر
|
|
|
|
|
گردش روزگار را گران کردند
در زمستان بهار را گران کردند
|
|
|
|
|
با تو هستم، ای که تنها، سر به بالا میروی
اندکی آهستهتر، زان سو شتابان میروی
|
|
|
|
|
ساده دل بودیم از مکر جدا
عاشق هم بودیم جان فدا
|
|
|
|
|
بهر اینکه مست شوم ،
پیاله ای شراب ، زعشق ترا ، سرمیکشم
|
|
|
|
|
چپ نگاهم می کند
در چشم راست پاهای م
جاده ای که بین دو راهه های خود
خنجری در حنجره دارد
|
|
|
|
|
تقدیم به روح پاک سید مقاومت سید حسن نصرالله
|
|
|
|
|
از شومی این بخت کمی اشک بریزید
هر قطره ز اشکم به دل مشک بریزید
از شومی چشمان نظر باز عزیزان
این گ
|
|
|
|
|
ما مرد میدانیم اما صبر داریم
از داغ سید دیده ای پر ابر داریم
|
|
|
|
|
با چشم تو و ناوک مژگان ،چه کنم باز؟
|
|
|
|
|
دختری بود آرزو بر لب
چشم در راهو
حسرتی در قلب
وشبی آرزو
در دلش به گل نشست
وهم چو زورقی سر گر
|
|
|
|
|
یه آرامشی می ده
یواش یواش تابِش
|
|
|
|
|
پـگاهــم را نــگاهـت کـــرده روشــن
|
|
|
|
|
ما زاده مکتب شهادت بودیم،
از کودکی عاشق علی و ولایت بودیم.
به حسین و آلش ارادت داریم،
لیک د
|
|
|
|
|
تو بباف هر دم کلاف خسته تنهایی ام
رج به رج
آجر به آجر
تا ثریا گم شود در پشت دیوار سکوت و خلوت
|
|
|
|
|
شب است و ساحل پرتی و در دلم غوغا است
سکوت غرق تماشای ظلمت دریا است
|
|
|
|
|
دله منْ معشوقه تویی یارْ ای با وفا!
مگر شعر نگفتمْ که پیمودْ رَهَت را!
|
|
|
|
|
به باد گفتم
ناله من یک د ̛ر به همراته
از یک دل مجنونه
|
|
|
|
|
گفته بودی....؟
گفته بودی به ترک های دلم جوش شوی
فارغ از سفسطه باقند لبت نوش شوی
خالی از غصه
|
|
|
|
|
دلم یک خلوتی با تو میان لحظه ها می خواست ..
|
|
|
|
|
جهنمی سپیدو پر از برف
هدف ما صعود بود
شد تجربه ی تلخ
سارا و رحمان ومحمد
در دل دماوند
بربام ای
|
|
|
|
|
زِ مستان هرکه را دیدم نظر کردند تورا یک دم
|
|
|
|
|
درخشیدن ستاره به وقت فروشدن...
|
|
|
|
|
کسی خورشید را
پشت نخ های میله ای انداخته
تا دو خیابان بالاتر
باز کند
گره ی کور / موهای برف را
|
|
|
|
|
مگرمیتوان ترانه بود اما ،
تو را نسرود ؟
|
|
|
|
|
دلبرا همه ی عشق تو باشم با یه دل عاشق برجسته ی ماه
بگذرم چشم بسته دوری بکنی زهر دید با چشم نگا
|
|
|
|
|
مرا با خودت تا خدا می بری!؟
|
|
|
|
|
یک جفت گوشوارهٔ قـلبـی برای رقیه....
|
|
|
|
|
گر تو دیدی بیماری دارو به دست گردان است
این ماجراء زپیشنه ی حکیم و قصاب است
|
|
|
|
|
از جمعه ها شش روز خوبم را طلب دارم
|
|
|
|
|
به خانه میروم
دیوانه و مست
ببینم روی آن پیرایهها
آیا کسی هست؟
به آنجا میروم
با پای خسته
دمی
|
|
|
|
|
*(تنها مرو رفیق)*
^^^^^^^^^^^^^^^^
تنها مرو رفیق که تنها دلم گرفت/
باخودببرکزین همه غوغاد
|
|
|
|
|
من شیر یال دارم بی باک و تاج دارم
|
|
|
|
|
شه وِ که پِتِم بوووت تِم عزیزه مئتو بو
عشقِ ما به ته گلِم زلال و صاف جُف اُ بو
|
|
|
|
|
وقتی که مهدی
آمد به دنیا
از نور یزدان
آن طفل زیبا
...
|
|
|
|
|
جمعه جمع رخوت و خمیازه است و خستگی...
|
|
|
|
|
ای قطره اشک از دل من یا دل ابری
|
|
|
|
|
"جمعه بازار است
سفره ها چشمِ به نانِ گذرآلودِ زمان، گسترده
چشمه ی حنجره ها در طلب آب روان، تب کرده
|
|
|
|
|
بی نقط...............ه
در ده ما همه گلهای معطر دارد
همه عکس و مدل و طرح مصور دارد
همسرم حل مع
|
|
|
|
|
یک غزل و دو رباعی از مهدی ملکی الف
|
|
|
|
|
زهرخند خورشید در افق ، جولانِ یک معنا و مرگ / تقدیرِ شعرِ زندگی محکوم به وهمِ یک سراب
|
|
|
|
|
میان یاس و باورها دلم سرگرم تنهایی است-
درون لحظه هایم، آه سرود سرد رویایی است
|
|
|
|
|
یک روز که عیسای نبی(ع)....
|
|
|
|
|
⭐️ستاره یِ بختِ من در افق نمایان شد⭐️
⭐️درخشید و محو در پشتِ ابر و باران شد⭐️
|
|
|
|
|
عشق تو به من آموخت غمگین باشم
و من قرن هاست که غمگینم
|
|
|
|
|
سرای من ایلام و ایرانیان
جنود خداوند به بیگانگان
|
|
|
|
|
می کشم از پشت شیشه خاک باران خورده را
|
|
|
مجموع ۱۳۰۴۷۰ پست فعال در ۱۶۳۱ صفحه |