جمعه ۷ ارديبهشت
|
|
کسی که داده به تو ابروان زیبا را
کشیده گوشه چشمت غروب دریا را
|
|
|
|
|
از صداقت سوال پرسیدند تا خاست بگوید
در گلو صدا قطع شد
|
|
|
|
|
یک عمر از عاشقیِ مجنون گفتند
|
|
|
|
|
دلتنگی باران دگر از دوری خورشید نیست
این خاک ماتم دیده آن خاکی که می خندید نیست
|
|
|
|
|
می روم تا در وفای عشق قربانی شوم
مظهر آزادگی در عالم فانی شوم
|
|
|
|
|
ما هم از دردی کشان کوی رندان بودهایم
مستی و بد مستی لاف و حقیقی دیدهایم!
|
|
|
|
|
شاید شهر من نصف جهان نیست
شاید شهر من این اصفهان نیست
شاید،شاید
ولی شهر من نصف جهانیست که در نصف
|
|
|
|
|
یارب دوباره میزنم از جام دست تو
|
|
|
|
|
آرزویت،،،
پریدن بود اما
آب و ارزنی چند،
دل بستهی قفسات کردهست!
|
|
|
|
|
عشق تو واسه من مثل معجزه بود
ازنفس به نفس میشه عاشق توبود
|
|
|
|
|
از خاک بپرسید کجا کین بُوَدَش
پایان مسیری که به بالین بُوَدَش
آن وصل کزین وصله ی ناجور و خزان
خاک
|
|
|
|
|
بی تو ای سرو روان ، عمر خزان خواهد شد
قامتم چون خم ابروت کمان خواهد شد
|
|
|
|
|
برای وصف نگاهت قلم کم آورده است
|
|
|
|
|
دیگر نمیخواهم غم از من ، جان بگیرد
|
|
|
|
|
ای خوب تر از خوبان،ای ماه ترین من
از بادهٔ که مست و از فراق سرمستی
|
|
|
|
|
دو رباعی از مهدی ملکی الف همراه با عنوان
|
|
|
|
|
گُفته خدا تو قرآن
در روزِ عیدِ قربان
|
|
|
|
|
لج دنیا کرده پیرم فکر مردن ایکنم
|
|
|
|
|
تو را ندارم و هردم سراب میبینم
بنای زندگیم را بر آب میبینم
|
|
|
|
|
" سکوتم قاتلی دارد که فریاد است می آید "
|
|
|
|
|
شاپرک ،
نشست به روی انگشتِ اشاره ام
|
|
|
|
|
همه آرام و قراری تو به من
|
|
|
|
|
اگر چه حکم ز ربِّ جلیل آمده بود
|
|
|
|
|
در چاه زنخدان تو افتاد
ابله دلم
که می خواست جای خالی را پر کند
|
|
|
|
|
شاد باش اما به این عاشق بیگانه نخند
|
|
|
|
|
ای در همه حال همنشین بامن
وی یادتوهرصبح وپسین بامن
من با تو مدام در وفا داری
تو در همه دم
|
|
|
|
|
بیشه زاری بود زیر کوه ها
چند زنبوری بُدند آنجا رها
|
|
|
|
|
پر از هیچ اتفاق تازهام، از نسل تقویمی زمینخورده
به روی شانهام سنگینی بیمرزی از، ارثیهی اجداد
|
|
|
|
|
آن شب که به چشمان تو گم شد مه کامل
لیلای نگاه تو شد و نقل محافل
|
|
|
|
|
چنان دل را نمودی پاره پاره/که جز مرگم نماند راه چاره
|
|
|
|
|
در دهانم می جوم
از یادم نرود
هنوز
بزرگ نشده ام
دنیای شیرین کودکی زیباست
کمی اعتماد
در دهانم م
|
|
|
|
|
تو در درون دل من نشسته ای ، ای جان
|
|
|
|
|
ظهرِ تَب کرده یِ مُرداد
عشق یا عاطفه؛
رُخ داد!
|
|
|
|
|
اول تویی آخر تویی وصل تو بسیار آرزوست
عشقم تویی در راه عشق میثم تمار آرزوست
|
|
|
|
|
دلم با تو به رویایت سفر کرد...
|
|
|
|
|
توی خواب آرزو کردم بمانم ........... پریشان کرده گیسویت روانم
|
|
|
|
|
روزگاری منزلی پر شور بود
از کرم تا مِهتَری مشهور بود
ناگهان طوفان رسید از نوعِ غم
جای شادی ها خز
|
|
|
|
|
التماس
بیــــــــا ! یکــــــــدم ببینیــــــــم آن قــــــــد ّ
|
|
|
|
|
مکتب ادبی نورگرایی
شعر پیشرو
شعر سروش
|
|
|
|
|
مرا با تو خیالی ست
سراسر همه تصویر
که بر شیشه ی ساعات شنی می رقصند
|
|
|
|
|
عاقبت درمان نشد درد نوشتن در دلم
ظاهراً پیش از تولد فکر آن در من شده
|
|
|
|
|
کوچه بان کوچه ی لیلا. توبه فریادم برس حالا کوچه بان حکمی خدایی کن .توبیا وکدخدایی کن.یادروزاشنایی کن
|
|
|
|
|
دیگه تا اینجا بسه ، دیگه ادامه ش نمیدم
|
|
|
|
|
به اوج می برد بد مستی شعله را
جنون طوفان . . .
|
|
|
|
|
زیباترین شکوفهٔ باغ انار بود
|
|
|
|
|
شیرین بود عشقه تو ولی چند وقته طعمه تلخ میده
انگار به جز من یه کسی هست داره به تو نخ میده
یکی
|
|
|
|
|
به نگاهی که مرا عاشق خود کرده؛ قسم
باید امشب به غزلهای نگاهت برسم
|
|
|
|
|
در سفرها گاه گاهى راه را گم مى كنم
مقصدم را هم مسير حرف مردم مى كنم
مى روم هر لحظه پايين تر
|
|
|
|
|
آسمان ها:
منم آن ستاره پر نور
منم آن نگینی در شب
منم آن معشوقه ماه
|
|
|
|
|
کجای این خاطره ها دنبال تو بگردم
از تو نشونی ندارم دنبال چی بگردم
|
|
|
|
|
خون بهای با تو بودن خونِ دل را خوردن است
گاه شرطِ زنده بودن با رضایت مردن است
|
|
|
|
|
از خنـدهٔ تلخ من تو خـواهـی فـهمیـد :
سـازمـان حقـوق بشـری ، جـوک باشـد
|
|
|
|
|
بماندم درعجب از خلقت تو_چرا کوتاه باشد عُمرَت ای گل
|
|
|
مجموع ۱۲۳۶۵۷ پست فعال در ۱۵۴۶ صفحه |