شنبه ۱۳ ارديبهشت
اشعار دفتر شعرِ صامد شاعر محمد صالح خوب ( صامد )
|
|
عاقبت درمان نشد درد نوشتن در دلم
ظاهراً پیش از تولد فکر آن در من شده
|
|
|
|
|
از خیال دیدن چشمانِ نابِ پاکِ تو
..
|
|
|
|
|
قصه به قصه خواندنت
هجومِ هجمه های درد
به نیمه شب کشاندنت
|
|
|
|
|
خویش از خویش برانم که کجا را برسم
غصه بر غصه گذارم...
|
|
|
|
|
از عشق رمیدیم و دمیدیم و جدایی خواستیم
|
|
|
|
|
خواب دیدم خواب بودی
قصه ای در قاب بودی
|
|
|
|
|
شب ، من و تْو قافیه ها گم شده پیدا بُکُنید ، بیا ک توْ حجلهٔ غم ، شبم رو
|
|
|
|
|
در آستان هجرتت زین گفته تا به ........
|
|
|
|
|
حافظا کو حالِ دورانی که میگفتی : ، اینگونه نِی خواهد بماند
حالِ دوران ،؛ که هر روز و شب و سال و مِه
|
|
|
|
|
حال زندگیم خرابه ، آرزو معنی نداره .....
|
|
|
|
|
و نگاه سرد و تکراری که چه دنیای.....
|
|
|