جمعه ۱۴ ارديبهشت
|
|
دلیلِ تلخیِ شیرینِ این غم ها کجائی؟؟
|
|
|
|
|
اگر چه زرد و پرپرم ولی جوانه می زنم
|
|
|
|
|
پــدر تـربـيـــت گر نـمايـــد پـســـر
هـدايــت گــري مي بُـوَد ، آن پـ
|
|
|
|
|
که فرهاد کوه کن نشد ز عشق و درد شیرین
|
|
|
|
|
دلم می سوزد
از فراموش شدنم
چون قبری که مرده ای
در آن زندگی نمی کند...!
|
|
|
|
|
ای ... هام ،
کم آورده
اِل ... هام ،
سَر، برآورده
بَه چه الهی
|
|
|
|
|
نیمه شبی خواب تو از سر گذشت
داغ دگر زد به دل این سرگذشت
|
|
|
|
|
پــســر گــر لجـاجـت كنـــد بـا پـــدر
بـه هــر جــا رَوَد مي شــود دربـ
|
|
|
|
|
تو که نیستی انگار
تنم یخ زده
واسه مهربونیت
دلم لک زده
تو که نیستی تویِ بهار دلم
زمستون رسیده
|
|
|
|
|
بر سر سفره ی خالی نان خالی می زنیم
|
|
|
|
|
یک نظر دیدم تو را در عمق جانم خانه کردی
خنده کردی و مرا درگیر یک افسانه کردی
|
|
|
|
|
عصرانه به عصرانه که می شود
تمام ثانیه هایم تو را بهانه می کنند
|
|
|
|
|
شب نمی آید مگر موهای خود را وا کنی...
|
|
|
|
|
10 شعر کوتاه:ابوالقاسم کریمی
|
|
|
|
|
دستهایم را رها کرد
اشکِ چشمانم را باد
با خود بُرد.
آگرین_یوسفی
|
|
|
|
|
باید چه کنم فصل زمستان دلم را
|
|
|
|
|
از فصل واژه های تب آلود که میگذرم
برگی به روی شاخه های ذهنم نمی ماند
انگار که باغ آنهمه ما اسیر زم
|
|
|
|
|
کجا بودی تو وقتی من ، اسیرِ شعله میمردم
شکایت از غمِ دوری ، به هر بیگانه میبردم
|
|
|
|
|
بی قراری می کند ؛ روحم را می گویم
سال هاستْ همین پیراهن را تن دارد
ای روحِ دائم الحیاتم ای بینندهء
|
|
|
|
|
تا خواستم بخندم از ته قلبم نگذاشتند بیرحمانه خصم سرزمین من بودند
|
|
|
|
|
گاه آب است و گاه هم آتش
آنچه در آفرینش لب توست
چشمه ی خضر و نار نمرود است
این دو جور از گرانش لب
|
|
|
|
|
کاروانی رو به سوی مکه بود
بار اسب و اشترانش سکه بود
|
|
|
|
|
شاعرانم را تبعید
و تیمورهایم را
برای پی زدن پاهایت فرستادم
شاید که دست برداری از هجوم
به *سَر
|
|
|
|
|
تیتر امشب شد و باز
همراه با صدای شاعر⚘⚘⚘
|
|
|
|
|
این بشقاب رو بگیر هرچیز دلت خواست آرزوکن.
|
|
|
|
|
پایان صفحه شروع زندگی نو.
|
|
|
|
|
یارب آن محفل و آن جلوه گه یار کجا ست
|
|
|
|
|
راه خدا
گر چه در میخانه ایمانم برفت
آن چه درمیخانه رفت، راهِ خداست
مستی و آزادگی در راه اوس
|
|
|
|
|
همچو لیث صفاری
نگرانم در سیستان
|
|
|
|
|
به تلألویی غرق ام ،
که شبیه به هیچ چیز نیست
یه مسیرِمستقیم است ،
که پیچ واپیچ ، هیچ نیست
|
|
|
|
|
جانـا بيــا به نظم و نظام جهـان بكوش
زآن نظم و زآن نظام ، لباس هنـر بـپوش
|
|
|
|
|
زمستان است
هوا افسرده و سرد
و شهر تاریک و خاموش و پر از درد
هوای خانه های پست، پرسوز
|
|
|
|
|
بین من و تو فاصله، دیواری از جنس حیاست
بی پرده گویم مرده ای ، در خاطرات دفترم
|
|
|
|
|
تقدیم به ساحت مقدس امام زمان (ع)
|
|
|
|
|
آدمی را چون دو موجود درون سینه است
آهووانه خصلتش یا شکل یک گرگینه است
|
|
|
|
|
اگر من
ریشه بودم
قلب زمین را می شکافتم
مسیر تو را می پیمودم
به دل تو پیوند می خوردم
|
|
|
|
|
هر که با اهل محبت سر نکرد
ساحت دل را صفا گستر نکرد
|
|
|
|
|
با تشکر فراوان از مبینا جان و ودود خان برای ساخت این دکلمه
|
|
|
|
|
چیست سهمم زان همه رنج و تلاش
ای دریغ از آن همه حسرت و کاش
|
|
|
|
|
گلی خوش بود ، کنار خانواده
خبر آمد ، صفا به خانه داده
|
|
|
|
|
بوی یاس
کرده ای درچشم جاری چشمه احساس را
روی امواج نگاه خود خلیج فارس را
|
|
|
|
|
عشق
برای تو فقط یک شوخی بود
|
|
|
|
|
آهسته پا بذار رو قلب شیشه ایم
|
|
|
|
|
تا هزاران سال ، هم مانَد صلیبِ تازیان
قلب ایران می تپد در پنجه ی محبوسِ خون
|
|
|
|
|
کودک درونم
پا در تنهاییم می گذارد
مرا رها نمی کند
|
|
|
|
|
یکنفر از تو به ما هم خبری خواهد داد
|
|
|
|
|
یک رَهزَن از آن راهزَنان سَر بِه سَرَم
آدینه بگفتا که شَهاب اَز پِسَرَم
گفت آن پِسَرَک دَحیِه که آ
|
|
|
|
|
اشکِ خون از دیده ی مجنونِ بید
|
|
|
|
|
کاش از نو آدمیت زاده می شد بر زمین
کاش خیاط زمانه حذف می کرد آستین
|
|
|
|
|
زندگی م روی یه چرخ دنده ی یه ساعتیه که ،
رَمَقای آخرِ باتری به چرخ دنده میگه :
دیگه واستا
|
|
|
|
|
من از روز ازل ياران ، به راه اين جهان بودم
هرآن راهي كه پيمودم نديدم ازجهان سودم
تما
|
|
|
|
|
شاعر در ارتباط عمودی ماند
|
|
|
|
|
و به دور از
حال بدِ کوچه های خلوت
آوازِ زندگی سر می دهد
نان خشکیِ گونی به دست...
|
|
|
|
|
و در ابتدا در زنگ زدهای بود که فاصله زایده بود
و تو پشت به من
به سوی افقهای خویش و من به سوی نا
|
|
|
|
|
عُمری است که در این شب محنت نگرانیم
در حسرت ایام به دَر رفته، خزانیم
شرمنده ترین دست جهان، دست پ
|
|
|
|
|
در فکر وصال توام و تشنهٔ دیدار
مثل عطشی که دم افطار زیاد است
|
|
|
|
|
آن لبخند چشم نواز که دلم را هوایی کرد
یا بازی دستانم در پیچش گیسویت
یا آن چال روی گونه ات هنگام
|
|
|
|
|
امشب چه کنم هوای تنهایی را
|
|
|
|
|
قران قران طلبیدم محبت از تو و تو
تومان تومان به سخاوت نکش روان مرا
|
|
|
|
|
بهار
دست در دست باران،
هم وزن شکوفه ها
صفا،
|
|
|
مجموع ۱۲۳۸۱۳ پست فعال در ۱۵۴۸ صفحه |