سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        ماماتوس

        شعری از

        پژمان بدری

        از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۹:۰۸ شماره ثبت ۱۰۹۶۷۷
          بازدید : ۱۷۰۱   |    نظرات : ۵۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر پژمان بدری

        هوا حالت ضعف داشت
        که خورشید برای آسمان
        آب پرتقال می گرفت
        هندزفری
        "تو ای پری کجایی" گوش می داد و
        من و خیابان
        به هر اتومبیل 
        که نگاه می کردیم
        از ترافیکِ تنهایی 
        جوش آورده بود
        کجا باید رفت
        تا خشم های دوگانه سوز
        از هم سبقت نگیرند؟
        چرا برج آزادی
        سر بر شانه ی میدان
        گذاشته وُ
        گریه می کند؟ 
        (شاید به لاینِ عمودی بی ربط
        امّا
        کدام پمادِ سوختگی
        داغِ آتشفشان را تسکین می دهد؟
        راستی خروس
        جهش یافته ی دایناسور نیست؟
        آیا ماماتوسیان
        سینه ی خود را پروتز کرده اند؟)
        بگذریم... 
        چرا حوضچه ی میان راه
        خواب اقیانوس می بیند؟
        آیا دریا؛
        صدف و مروارید،
        همجنس گرا هستند؟ 
        اصلا 
        علم بهترست یا ثروت؟ 
        ناگهان تاکسیِ متعصب گفت:
        +آهای سوال های تو
        خلافِ شئوناط عصلامی ست
        ×اجرکم عندالله
        به پاچه خاریِ سجاده می روم
        شاید آمرزیده وُ
        از شاعر
        جراح پلاستیک شدم
        تا خرطوم تانک ها را
        عمل کنم ولی
        چراغ قرمز چشمک می زند:"برنگرد"
        خانه بی او
        سردخانه است!! 
        ماماتوس
        پژمان بدری
        ۱۲
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۷ شاعر این شعر را خوانده اند

        مجیدنیکی سبکبار

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        شاهین زراعتی رضایی

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        مسعود آزادبخت

        ،

        منیژه قشقایی

        ،

        آرمین پرهیزکار

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        مهرداد عزیزیان بی تخلص

        ،

        هادی محمدی

        ،

        سید محمدرضا لاهیجی

        ،

        مهدی محمدی

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        روح اله سلیمی ناحیه

        ،

        شیما جریده (شین بانو)

        ،

        نیاز ناطق

        ،

        ملکبانوی سیب

        ،

        علی احمدی( م امین)

        ،

        یلدا جاوید

        ،

        رضا سعادت نژاد

        ،

        محمدکدخدایی(عرفان)

        ،

        علیرضا شفیعی

        ،

        سینا سجودی

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        حمیدرضاسیستانی تخلص آدم

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        مرضیه رضایی (رها)

        ،

        سیده نسترن طالب زاده

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        مهدیس رحمانی

        ،

        پژمان بدری

        ،

        تکتم حسین زاده

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        آرزو عباسی ( پاییزه)

        ،

        سحر غزانی

        ،

        شکوفه عابدی نژاد

        ،

        فاطمه جهانگیری ، زحـل

        ،

        ستاره ناصری

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        الناز حاجیان (مهربانی)

        ،

        سیدیحیی حسینی

        ،

        رقیه یاوری زاده(ازل)

        ،

        ملیحه عمویی

        ،

        سیاوش آزاد

        ،

        معصومه خدابنده

        نقدها و نظرات
        سید هادی محمدی
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۱:۳۱
        سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم
        شعری پیش رو داریم از آقای پژمان بدری که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت
        و اما
        ماماتوس
        نامی که شاعر از روی ذکاوت برای جذب مخاطب و به چالش، کشیدن آن روی شعرش نهاده است که در ذیل واکاوی آن را عرض خواهم کرد.
        چون شعر سپید در قید و بند قافیه و ردیف و عروض معمول نیست هم قدرت مانور زیادی دارد و هم لبه ی تیز آن اگر شاعر دقت نکند بُرنده تر است و ممکن است در بین سطور خود و شعرش را سلاخی کند.
        واما شعر
        در دید اجمالی شعری است اپیزودیک با سکانس های مختلف که متفق القول دردی را جار میزند و این درد در ابعاد جامعه شناختی، دینی، سیاسی و حتی عاطفی ملموس است
        شعر با زمان شروع میشود زمانی که غروب را به زیبایی با رنگ نارنجی و ضعف در هوا ترسیم کرده، شاید پژمان تنها کسی نباشد که مطلع شعر را با تیک تاک زمان شروع کرده اما
        تاکتیک شروعش متفاوت است در لفافه است و این خاصیت شعر پسامدرن است در سرانجام های فهم
        در سطر هندزفری 🔵 واو 🔵 آخر به زعم من حشو است نبودش بهتر از بودنش است و معادله ی شعر با نبودش به هم نمیریزد.
        در اپیزود خیابان ترکیبات بکری مانند ترافیک تنهایی، خشم های دوگانه سوز سیری فلسفی دارد و شاعر به خوبی توانسته از زمین به فضا و یا بهتر بگویم از فیزیک به متافیزیک برود
        کاری که پژمان در این شعر کرده دوری از کهنه گرایی و استفاده از المانهای امروزی برای شعر است همان چیزی که من برای شاگردانم و حتی شعرای نوپا توصیه میکنم، خوانش آثار کهن با دایره ی واژگانی نامانوس ردی خطرناک بر شاکله ی لغوی و ذهنی شاعر تازه کار می‌گذارد و گاهی این رد آنقدر عمیق است که شاعر امروز ما غلیظ تر و ناهمگن تر از قرون شعرای اولی شعر میگوید و دیگر نمی‌تواند سایر قوالب شعر را تجربه کند
        و پژمان به شعرای تازه کار با این شعرش آموخته که با کلمات امروزی و نماد های مصطلح می‌شود شعری فاخر سرود
        در ادامه ی شعر که نماد گرایی در اپیزود بعدی داد میزند، از خمش های آزادی در جامعه و به قهقرا رفتن آن با استفاده از نماد یک ساختمان عمقی به شعر داده است، اما تنها ایرادی که به این بخش میشود گرفت این است که وقتی شعر می‌گوییم نه‌تنها مخاطب خویش را در دو متری خویش، بلکه در فراسوی اقصای جهان باید دید و از همین زاویه بایسته است و می‌شود اخبار همیشه و همه‌جای جهان و جهانیان را رصد کرد اما شاعر با واژگانی سمبولیک تهران را در افراز شکستگی آزادی قرار داده اما می‌توانست از نماد و سمبلی جهانی تر و عام تر برای این مهم استفاده کند و حتی می‌توانست به جای برج آزادی از مجسمه ی آزادی استفاده کند که گلوبال تر است
        ای کاش شاعر بعد از پرسش درباره ی چرایی سربه گریبان شدن برجی آزادی که میپرسد جوابی نمیداد و با چند تا علامت سوال بیشتر، مخاطب را به حل معادله اش دعوت می‌کرد البته در جوابش قطعی نگفته و به کار بردن 🔵 شاید 🔵 این سطر را از حشو بودن نجات داده است.
        اما هر چه باشد گفتاری است هزارتو و فوق العاده
        لاین عمودی، برای من بعد از برج آزادی کاربرد این واژه چوبه ی دار است و تمثیلی از بیگناه کشتن انسانها نه کشتن واقعی که این هم می‌تواند باشد بلکه کشتار شخصیت، فردیت، آبرو و امثالهم
        انتقادی که به اپیزود بعدی میتوانم بکنم اینکه شاعر بعد از به تصویر کشیدن درد اختناق یکباره پرسشی از دردی می‌کند که برای مخاطب نا آشناست و آتشفشانی که سوزانده دارویی که نیست کمی دایره را تنگ گرفته و پریده به سمت بخش بعدی
        و اما ماماتوس
        (ابر سینه‌ای (Mammatus) سینه‌کومه‌ای (mammatocumulus) گونه‌ای ابر است که رشته‌ای از ابرچه‌های کیسه‌مانند در زیر سطح اصلی آن قرار دارد.)
        اشاره ی شاعر به این واژه و بخشی که در آن سیر خواهیم کرد
        قطعا به بعد مجازی انسانها و اینکه هرکس آن نیست که هست اشاره دارد شاعر با درایت تمام و هدف گذاری درست استفاده ی بکری از طبیعت کرده است.
        ماماتوس نماد غرور و باد کردن های الکی است سمبل خس و خاشاک هایی است که توهم درخت پسته بودن کرده اند و چه زیبا پژمان بدری آن را در شعرش کاشته است.

        اینکه شاعر با این همه زیبایی، چینش های بکر، جستارهای متفلسفانه شعر گفته چرا باید از یک تصویر دم دستی، نابکر، مکررالاستفاده، در شعرش بکارد؟

        🔵چرا حوضچه ی میان راه
        خواب اقیانوس می بیند؟🔵
        و با توجه به سابقه ی نوشتاری بندهای قبل که شاعر درد دارد و دغدغه مند است چرا حتی راضی نمیشود انسان دون پایه خواب مدینه ی فاضله را ببیند بماند دستگیری ش برای بردن او برای آرمان شهر.
        (آیا دریا،) استفهام انکاری برای چه؟ ردی از دادائیسم در این جمله هست؟ چون ذهن مخاطب صغری و کبرایی برای این پرسش ندارد و منگولیسم بیشتر نمود دارد تا فرکانس و اعوجاج خطی درست منظر.
        اشاره ی آگاهانه ی صدف و مروارید به همجنسگرایی عامدانه و زیبا آورده شده کدی است که در لایه ی اول ذهن به سمت همجنسگرایی جنسی سوق داده میشود اما قطعا همجنسگرایی چیستی و چگونگی بوده و زیر تابعی است از تابع کلی شعر برای برجسته سازی عناصر ناهمگون که همدیگر را در دل هم می‌پرورانند.
        دنیای درون را نمی‌توان بدون آن‌که دنیای بیرون را بشناسی و صد البته بدون شناخت از جهانی که در آن زیست می‌کنی و غم‌های آن، نمی‌توان شعری سرود که جهانگیر باشد و بتواند در آرامش انسان تأثیری شگرف ایجاد کند، بحث از انحطاط فکری و اینکه تعصب غلط دینی در جامعه چه بلایی بر سر انسان می آورد در شعر پژمان بدری به خوبی نمود دارد وقتی نوع نگارش و املای مربوط به دین و اسلام دیگرگونه نوشته میشود از حکایت کج فهمی ها و نهروانی های دوران معاصر سخن می‌گوید.
        اما شاعر آخر قصه خود را تسلیم طیف متعصب می‌کند و با آنها همداستان میشود تا بلکه بتواند در شلم شوربای اعتقادات منحرف حداقل بتواند آتش جنگ را بخواباند.
        به باور آن‌ها که شعر سپید را پایه گذاشتند و آن‌ها که ادامه‌اش دادند و به زعم آن‌ها که شعر سپید را فرایندی جدی برای رهایی از اسارت وزن و قافیه و نیز ساختار شکل‌گرفته و منطقی و چارچوب‌دار کلیشه‌طور اعم از قدیم یا جدید می‌دانند
        به همین خاطر و نیز به واسطه فراوانی دستورالعمل‌های ذهنی و پیاده نشده‌ای که هر شاعر در ذهنش داشته و دارد و هم به‌سبب فراوانی اندیشه، تنوع ایده، تنوع شیوه، تنوع بیان و نحو و نیز تنوع زبان و سبک، شعر سپید می‌تواند در اقدامی ماجراجویانه و گاه جدی‌ شیوه‌ای نوین از چینش و تقطیع و ساختمان بندی را به مخاطب پیشنهاد دهد و اتفاقی نو در عرصه ارائه سپید رقم بزند که پژمان بدری به زعم من توانسته است از پس این مهم برآید و در طول شعری که سروده با استفاده از صنایع مختلف ادبی اعم از پیوستگی مراعات النظیر ها، تشابه های ماهوی، تشخیص، جناس ها، تضاد ها، پارادوکس ها، حسن تعلیل بتواند با مخاطب همراهی نماید

        ایام عزت مستدام

        سید هادی محمدی



        خندانک خندانک خندانک
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۲:۱۵
        درودهاااا استاد محمدی ارجمند
        بهره مند شدم از دانش و علم جناب عالی درزمینه ی شعر و ادبیات که بر این جمع روشن وآشکاراست ،البته نظر من این چنین است که ، انسان بدون شناخت درونی تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار می گیرد ،ماننداینکه انتظار بکشیم منجی بیاید یا توده ی مردم تغییر نگرش بدهند ،این مردم آیا غیر از ماهستند آیا تمام تصاویری که به نوشته و تحریر در می آید در دنیای ذهنی ما شکل نگرفته است، من شاعر وقتی تصاویر را می بینم و بر اساس حواس خود درک می نمایم آیا فقط کارم نوشتن است ،یا بهبود اوضاع حداقل در جهت نیل به آنچه خود آرمان می دانم ،تمام مشکلات از بیرون به درون منعکس شده و می شود آنجا که فقط دوئیت ها را می بینم که خود تضاد بیشتر ،دشمنی بیشتر ،هر ج و مرج بیشتر را به وجود می آورد ،نمی توان گفت شرایط که تغییرنماید اوضاع من و مانیز تغییر می یابد ،از درون ممکن هست اینکه بیرون از درون ما تاثیر بپذیرد ،ما سه سطح روحی ،ذهنی و جسمی یا مادی داریم ،آنچه برای ما درزندگی شکل می گیرد ابتدا در سطح روحی یا متا ما شکل گرفته است ،سپس به ذهن و سپس واردماده می شود ، چه زمانی به سطح متا بالاتر دست می یابیم آنجا که تحت تاثیر شرایط بیرونی قرار نداشته باشیم ،ضرب و فرکانس خود را بر طبق روح بالا نگه داریم ،ما روحی هستیم در حال تجربه ی انسان بودن و البته تمامیشان زیباست ،فرافکنی انجام ندهم ،اگر برطبق آنچه نظم هستی بر پایه آن در گردش و انبساط است باشم ،بهشت همینجاست ،ما هرگز از بهشت خارج نشده بودیم ، پناه همگیمان عشق و متشکرم و می آموزم از محضر گرامیتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۸:۲۸
        🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۲۱
        خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۵:۳۱
        سلام و سپاس که می نگارید تا بیاموزیم
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۱۷
        سلام هادی جان
        دست بوس مرامتیم که این پنجره ی بهاری رو برای شعرم باز کردی و منصفانه نوشتی

        فقط یک قضیه مجسمه ی آزادی زانوی غم بغل گرفته بود
        توو ذهنم می چرخید اما به دلایلی ننوشتمش

        مخلصات خندانک

        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۱۸
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۱۸
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۵۵
        سلام و درود رفیق پژمان عزیزم
        قلمت سبز خندانک
        نظرمو دیروز به خودت گفتم و بعدا شاید چندخطی بنویسم.
        (فونداسیون) سوالی شده و (اتفاق)در شروع و پایانه.
        میانه کار، سوال و علامت سوال زیاد داره.(از ایده تا اجرا)
        ایده های خوبی که نیاز بیشتری به اجرا فقط اجرا داره،
        آیا و چرا و... ازین موارد.
        شعر بهتر و قویتر سابق از قلمت کم نخوندم و انتظارم ازت زیادتر ازین حرفاست.
        به قول معروف؛ برق منو نگرفت.
        اما پایان کارو پسندیدم افرین افرین خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۱
        سلام امیر مچکرون خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۱:۱۸
        درود پژمان گرامی
        از خوانش سروده بسیار زیبا و دلنشینت مسرور شدم
        عید مهمانی رب جلیل است امروز
        حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد
        همیشه خرم و تندرست باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۱۳
        سلام پدر جان ممنونم خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۳:۱۴
        عرض ادب خدمت جناب بدری گرامی
        سپیدتان را چند باری خواندم و زیبا بود
        موفق باشید 👏👏🌺🌺
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۹
        سلام مهرداد جان مچکرون خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۴:۴۶
        نابیون عزیز
        بعد از مدتی دوباره شعری خوب از پژمان بدری را پیش رو داریم بنام ماماتوس

        هوا حالت ضعف داشت
        که خورشید برای آسمان
        آب پرتغال می گرفت
        هوا حال خوبی نداشت که خورشید برای «آسمان» آب پرتغال می گرفت
        اگر هوا استعاره از اهالی روستای ده ما باشه و خورشید کد خدای ده ما، آسمان هم خدا در نظر بگیریم که هر کسی تعریفی براش داره
        البته ناگفته نمونه کدخدای ما بعد انقلاب بیکار شد اما تا همین چند وقت پیش قید حیات بودند
        در کل خورشیدی که بی توجه به هوای شهر یا دقیق بی توجه همون خیابانی که با شاعر در حال قدم زدن است(برای خداش آب پرتغال می گیره خیلی ریلکس روی زمین هزار اتفاق هم بی افته ککش نمی گزه بوقتش میاد وبه موقع میره. تازه این همه آب پرتغال هم با آنکه نیازش نیست حیف ومیلش می کنه البته با کمک ما) در ادامه
        هندزفری یه وسیله شخصی کسی بخواد( یا بخوان ازش یا مجبورش کنن) تنها و دور از جمع برا خودش باشه و ای پری کجایی بخونه و معمولن هم بی توجه به صدای اطراف، خوب بیانگر...
        اما /به هر اتومبیل... /ترافیک تنهایی/فوق العاده بود دقیقا جایی که باید باشه /جوش آورده بود /واقعا در این ترافیک وانفسا آنهم با این وضعیت که پیش آماده (شعر وقتی این درموندگی فریاد میزنه باز یه دلیل که داره از فضای مدرن دور میشه فراری میشه به یه افق نوتر... )
        کجا باید رفت، این درد وامونده را به که باید گفت، این خشم فرو خورده را تا به کی باید خورد
        در این دو مسیر این دو تفکر این شکاف و دو جبهه که هر کدام دریک سمت هستند
        چه باید کرد که آروم بشن نفس بگیرن، گفتگو کنن به هم نزدیک بشن، فقط یه دو راهی همین هم کارمی کنه
        انتخاب یه موقع بین هزار راه پیش روت هم مسولیت انتخاب بارش رو دوشت کم هم جمع کردنشون راحت در مقابل یه فضای دو قطبی ... اما اینجا دو راه انتخاب سر مرگ و زندگی
        اونقدر منتظر شدیم وانتخاب نکردیم رسیدم به دو گزینه 50 به 50، به نظرم برج آزادی حق داره سر به شانه میدان بگذاره
        و گریه کنه اما واقعا داره گریه میکنه؟
        یکی از مؤلفه های پست مدرن کلن شعر همین بهت اندیشه نمیده وادارت میکنه به اندیشیدن
        بهت یه راه حق مطلق نمیده سمت غرب وشرق جدات نمی کنه ارزش ونمره به صفر و صد نیست ایدئولوژی خاصی تحمیل یا تبلیغ نمیکنه،، شعر نمیره سمتی از این ماجرا وایسته
        فقط بازگو می کنه نشون میده بنظرم هر مخاطب با ذهنیت و تخیل خودش میاد می خونه
        لاین عمودی حیفم میاد چیزی نگم... بیهودگی و عجز پماد در مقابل این آتشفشان
        خروس و جهش یافته...
        بخش‌هایی هم آقا هادی اشاره کردند رد میشم
        .....
        من ادامه شعر ورود نمی کنم بخشی را با نگاه و ذهن خودم نگاشتم که ممکنه از آنچه که مقصود شاعر بوده خیلی دور باشه هیچ شکی نیست، شاید خود شاعر هم بعدها بعنوان مخاطب که بیاد پای شعر با ذهن و نگاه دیگری به کار خودش نگاه کنه که طبیعی چون همه در حال تغییر هستیم
        ولی در ارتباط با اسم شعر فکر نمی‌کنم فقط برای جلب یا جذب مخاطب آمده باشه
        در مورد ماماتوس مطلب کوچکی از نت اینجا میارم یه حداقلی برا مخاطب باشه
        (ابرهای سینه کومه ای... در برخی شرایط ممکن است کیسه هایی در ابر به رشد خود ادامه داده وقطره هایی درشت تری از آب ویخ در آنها ساخته شود... چنین کیسه هایی می توانند ر هوای آشفته ی نزدیک یک توفان تندری پدید بیایند...)
        در کل به نظرم این شعر بیشتر در مقام پرسش گر بود و دعوت به اندیشیدن و پاسخ گو کردن مخاطب

        ومن با اطمینان تاکید می کنم به خودم با پاچه خواری سجاده کسی آمرزیده نخواهم شد....

        در ضمن واقعا این «او» کی ویا چی در نگاه شاعر؟
        اینکه وطنش در نبود او سرد خانه است!!

        باتشکر از همه شاعران خوب ناب
        و پژمان و مدیرت محترم سایت خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۵:۳۴
        درود بر شما
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۰
        سلام مهدی موعود قسمت ۲۴ خندانک

        مچکرات فدات شم که برداشتهای خودتو نوشتی خواندیم و لذت بردیم خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۹:۲۴
        کدام پمادِ سوختگی
        داغِ آتشفشان را تسکین می دهد؟
        راستی خروس
        جهش یافته ی دایناسور نیست؟
        آیا ماماتوسیان
        سینه ی خود را پروتز کرده اند؟)
        خندانک خندانک
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۲۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۰
        سلام شاهین جان ممنونم خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۹:۲۸
        درود بر شما
        سپید زیبایی ست و چون عنوانش کم نظیر
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۰
        سلام بانو کاسیانی مخلصیم خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۰۴
        سلام و درودها بر جناب بدری
        قلمتان مانا به مهر و نور همیشه ، خندانک خندانک

        زندگی اندیشیدن تا نوراست
        وبدانیم که مسیح
        حجم تاریک انسانیت را
        در هندسه ی عشق تعمید می داد
        صبح و شب بی مساحت هستند
        آفتاب گردان و شب بو
        لیلی و مجنون هستند

        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۱
        سلام بانو قشقایی
        سپاسیون خندانک
        ارسال پاسخ
        علی احمدی( امین)
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۵۴
        صد درود بر جناب بدری بزرگوار
        سپیدِ پُر مَلاتی بود! چه زیبا به نقد جامعه پرداختید.
        درس‌ها یاد میگیرم محضر قلم‌تان
        مانا باشید
        خندانک خندانک
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۲۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۲
        سلام علی جان از ورژن احمدی م امین
        قربون قدمت خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۹:۰۱
        سلام و درود خندانک خندانک
        سپید زیبایی خواندم از قلمتان خندانک
        همیشه اشعارتان جالب و گیراست خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۳
        سلام رضا جان
        عزیز دلمی خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکدخدایی(عرفان)
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۰:۰۴
        با سلام و ادب
        زیبا سپیدی بود دلنشین
        خسته نباشید
        بامید تعامل و حضور بارانی تان
        در کویر مطالب بنده.
        سبز و بهاری بمانید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۲۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۳
        سلام جناب کدخدایی فدای شما خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۱:۱۵
        سلام
        پژمان عزیز
        خیلی عالی بود
        کمتر پیش می آید برام شعری بخونم بقول امیر
        برقش منو بگیره اما این شعر با همون نگاه اول برقش منو گرفت عجیب هم گرفت
        اینکه در اجرا می تونست بهتر باشه
        کمی تا قسمتی موافقم

        خیلی دوست داشتم چند سطری بنویسم
        اگر قسمت شد
        تقدیم به شما خندانک
        خندانک خندانک خندانک

        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۴
        سلام مهدی عزیز ظهورت همیشه دلرباست خندانک
        ارسال پاسخ
        شیما جریده
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۱:۲۹
        سلام جناب بدری عزیز
        روان بود و پر محتوا
        لذت بردم 👏🤍
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۴
        سلام شیما خانوم
        نوکرات خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۳:۰۵
        سلام پژمان عزیز
        شعرت زیبا بود تفکر عمیقی پشت شعرت داشتی اما با امیر حسین موافقم و البته با همه این ها توی سپید های که در سایت بود جزو بهترین ها بود
        باشی و بخوانیم خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۹
        سلام مازیار جان
        ذاتا این شعر قرار بوده سوالی باشه یعنی اجرا سوالی باشه
        و کلا هدف داشته سوال بپرسه تا مخاطب خودش خوش چینِ مباحث درونی باشه
        اگه حوصلت کشید و حال داشتی تو ای پری کجاییِ حسین قوامی و گوش بده شعر و بخون

        خاک پاتیم خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۳۰
        مهمان اندیشه نابتان بوده ایم
        درودبی پایان
        بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۳۰
        سلام جناب باقری ممنون خندانک
        ارسال پاسخ
        سیده نسترن طالب زاده
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۱:۱۶
        درودتان گرامی
        بسیار خواندنیست ، آفرینها شاعر ...
        عااالی .. خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۳۰
        سلام بانو طالب زاده چاکریم خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۳۱
        سلام شاهزده خانوم
        مخلصیات و مخلصین خندانک
        تکتم حسین زاده
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۵۶
        درود جناب بدری
        سپیدهای زیبایی از قلم نابتان خوانده ام
        (گرچه تخصصی در شعر سپید ندارم)ولی مطمئنا یکی از بهترین سپید سراها در شعر ناب هستید🌹
        بگذرد به عشق
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۴۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        دوشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۰:۳۳
        درودها جناب بدری بزرگوار خندانک

        طبع‌تان مانا خندانک
        قلمتان نویسا به عشق خندانک
        پاینده باشید و برقرار خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۴۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        سه شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۱ ۱۳:۵۸
        سلام و درودی مجدد استاد

        بسیار عالی و
        جالب بود خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        رقیه یاوری زاده(ازل)
        يکشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۱ ۱۲:۴۵
        سلام و عرض ادب

        بسیار زیبا

        درودتان باد

        خندانک خندانک خندانک
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۵۱
        درود جناب بدری
        زیبا بود
        تقدیمتان خندانک
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۲۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۱
        سلام خانوم ناطق
        چاکرات خندانک
        ارسال پاسخ
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۸:۲۸
        درود برشما
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۲
        سلام بانو جاوید درود بر تو خندانک
        ارسال پاسخ
        چهارشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۹:۰۰
        خوشمان آمد.. مشخص است که بسیار تیزبین هستید خندانک
        جمعه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۳:۲۳
        درودتان جناب بدری گرامی
        زیبا بود
        قلمتان مانا خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۴۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        ه عاقبت گر عمری باشد ماندگار ااا میگذارم این سخن را یادگار ااا مینویسم روی کوه بی ستون ااا زنده باد یاران خوب روزگار
        نرگس زند (آرامش)

        مااااسلام بر خواهر عزبزم شااااهزاده خاااانوم مهم نیست حرف تو همه جا بسیار خندانک برا ما ثابت شده ای ک خیلی وقته مشاعره نیومدم الان ی نگاه کردم پیامت خوندم جواب دادم بدون ما همیسه دوست داااااریم استیکر بوس در حال پرتاب وبعد خنده
        ساسان نجفی

        همه چی آرومِ شاهزاده خانم اا حرف حساب بی جوابِ شاهزاده خانم
        طاهره بختیاری

        در این دنیای فانی چرا ناگزیری جواب پس دهی خودت باش عزیزم خودت ولاغیر اهمیت نده
        شاهزاده خانوم

        ب سلام به همه نابیون محترم ااا خوشم نمیاد قسم بخورم برای این موضوع کاملا بی ارزش اما چنان با روح و روان آدم بازی می کنید مجبورم این کارو بکنم به والله قسم توی ناب هیچ پروفایل فیکی ندارم ااا برای چی وقتی می تونم خودم فعالیت کنم حرفامو بزنم فیک داشته باشم ااا نه ثنا خانوم منم نه آتنا خانوم نه هیچ احد و الناس دیگههه ااا توی ناب و وبلاگم تنها یه اسم دارم اونم شاهزاده خانوم از سال هشتاد و هفت تا حالااااااا ااا شاد باشید

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0