سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
|
|
بی تو در جنت اعلاء نروم رشک اوتاد و یمینان نبرم
دست خود را به تمنای وصال س
|
|
|
|
|
من که می دانم بهار من خزان در راه ماست
|
|
|
|
|
رخساره ات دیدم خدایی ماه هستی....
|
|
|
|
|
سبدی خواهم بافت
با وسعت دل
و در آن خوام ریخت
گل یاس عشق
|
|
|
|
|
آفتاب نشسته بر سبزه زار ...
|
|
|
|
|
آمدی خوش آمدی قربان تو ؛ ای دلبرا
باز کن آغوش خودرا در بغل بنما مرا
|
|
|
|
|
خجند زلف كه تا بامیان نشيب شده
ز ميوه غول بپورس آبشار هست مگر؟ *
|
|
|
|
|
ديشب از راه دل خويش به كويش گشتم
|
|
|
|
|
سایه ات سنگین شده بر ما نظر نمی کنی
از کوچه ی خلوت ما د
|
|
|
|
|
به دریا زدم ،دل دریایی ام بیا،بیا
بخور طعمه را،که شرابی ست ناب
|
|
|
|
|
در شبی بارانی
شبی از کینه تهی...
|
|
|
|
|
آن كه با تو عاشقي كرده ، چه حالي كرده است !
|
|
|
|
|
می شود کاری کرد
نه می شود هیچ کار ینکرد
که حجم بغض آن کارت
شود بر سینه ات سنگین
دلت را نه
|
|
|
|
|
ازاینکه فرصت بودن کنار جمعی عزیز ایجاد شده خوشحالم
اولین شعرمو تقدیم میکنم به دوستان لطیف تر از برگ
|
|
|
|
|
این کام که از این پیپ هرلحظه سینه ام .........
دوستت دارم وشاهدی ندارم جز کوچه پس کوچه هایی که با
|
|
|
|
|
هر روز با فریاد و با خشم بر جان
|
|
|
|
|
این غزل تقدیم به هر شخصی که عشق را در قلب خود….
|
|
|
|
|
بانوی بختیاری ایران زمین شدی ...
|
|
|
|
|
يکي پا کرده تو رويام ،که عشقش آرزوم بوده
ولي عاشق شدن اينبار ،برام کابوس فرهاده
|
|
|
|
|
من روی تو بی زینت لبخند ندیدم
هرگز لب کس چون تو هنرمند ندیدم
زیبا ب
|
|
|
|
|
رفتم به مدرسه عشق خدا
گیرم درس از خلقت زیبا
|
|
|
|
|
گنجشکان دریایی بیصدای تیر را گریختند ...
|
|
|
|
|
تقدیم به آن دوستان که ما بهشان نام گدا داده ایم.
تو این خیابون بچه های کار میخوابن
اون بچه
|
|
|
|
|
خیالم را که وامیزارم رها در اوج پروازش
تورا در دامن گ
|
|
|
|
|
تقدیم با عشق و احترام به..!
|
|
|
|
|
در خلوت تنهایی دور از همه ی تن ها
|
|
|
|
|
این بار همراه با اقتباس به انگلیسی
|
|
|
|
|
ای بهشت آرزوهایم به زیر پای تو
ای وجود من گلی از جنت الماوای تو
|
|
|
|
|
در فكر نان با قيمت آجر نمي باشم!
|
|
|
|
|
الهه شب
شراب از چشم تو مینوشد
|
|
|
|
|
گرچه ان گل ،به دلم اتشی افروخته است
نکنم شکوه ,که چون غنچه لبم دوخته است
|
|
|
|
|
چشم گذاشتم
تا پنهان شوی!
اما شماره هایم تمام شد،نیامد
|
|
|
|
|
عشق یعنی رویشی همچون بهار
عشق یعنی بخشش بی انتظار
عشق یعنی با همه خلق
|
|
|
|
|
دنیا میداند
بهار
زمان انفجار هسته ایه
دانه هاست
قلم تنها کسی استکه
از مغز خویش
استفاده میکند
|
|
|
|
|
اي دريغا كه ز چشم و دل ما كرد دريغ
آن بهاري كه بگفت باد خ
|
|
|
|
|
من در اين روياي پوچ ريشه کردم درسکوت
او درون پيله اش وع
|
|
|
|
|
ناز شستت ملک الموت چه غوغاکردی/
طـرب آورده ای و میکده بر پا کردی/
شــــــــــاه کــــــــــار ِ هن
|
|
|
|
|
کاش شام آخر جام زهر دوستان نبود
|
|
|
|
|
همراه با قایق چوبی کوچکی ...
خود را به امواج پر تلاطم دریا می سپارم ...
|
|
|
|
|
شب است و طعم تمشک وهوای گرگانی
و حس و حال غریب کتاب خاقانی
|
|
|
|
|
مرگ
وقتيكه عشق مرد؛جهان را اجل گرفت!
ازتیره گی، زمین و زمان را اجل گرفت!
باران عشق شهر مـــــــ
|
|
|
|
|
نفس را می کشم اما هوا را من نمی بینم
|
|
|
|
|
آسمان دوباره می گرید ، سر به دامان شهر بی بنیاد
|
|
|
|
|
فنجون قهوه
ته فنجون قهوم عکسی افتاد یه عکس بیقرارو متلاشی
همون پازل که وقتی میچینیش میتونه که اون
|
|
|
|
|
به یاد دبیر اول ابتدایی م
دست هایم تهی ست
ولی تهی از عاطفه نیست
اگر این دست تهی ست
|
|
|
|
|
اگر مولای خود را من ببینم
|
|
|
|
|
عجبی نیست که درنزد تو زانو زده باشم
|
|
|
|
|
بُغضِ مشروب است...آنچه سُرخِ چشمانت شده!
|
|
|
|
|
توهين به رسول مهرباني تا كي
|
|
|
|
|
ای که دنیا بی تو ، هرشب می شود دشوارتر !
|
|
|
|
|
پروانه یِ من!
رقصت در زمین،
چشمک زدنت در آسمان،
هردو سراب است.
|
|
|
|
|
حریف باد و بارانیم
اگرچه خود بیابانیم
مگر ابری
ساقی نیست
که ما لب تشنه می خوانیم
در این می
|
|
|
|
|
پروانگی همیشه سرانجام کرم نیست
بی نقشه، کوره راه به مقصد نمی رسد
|
|
|
|
|
چون خانه ی دل در زني، آهسته بايد آن زني
|
|
|
|
|
خدا محور امام بی کم و کاست
مسیر مستقیم بی چپ و راست
|
|
|
|
|
ای خدای عاشقی ها
برسان مرگ جدایی.........
|
|
|
|
|
بخوان که شعر نوشتن برای تو یعنی
تجسم لحظاتی که کارشان ناز است
|
|
|
|
|
نوحه : ادرکینی یا زهرا ، اشفعی لی یا زهرا
|
|
|
مجموع ۱۲۳۷۶۱ پست فعال در ۱۵۴۸ صفحه |