شنبه ۱ ارديبهشت
|
|
طبیبِ دردهــــــــا،اللّـــه،اللّـــه
غریبِ آشــــــــــنا ، اللّـــه،اللّـــه
|
|
|
|
|
قدرت مثال شيران، اندر خورست حيوان
رو پهلوان گردان، دست در مرام و پيشه
|
|
|
|
|
طلسم سیب سحر آمیز زیور دختران حوا شده
|
|
|
|
|
به یُمنِ روی تو در قحط سالِ مهر و وفا
به باغ عاطفه گل کرد باورِ بابا
|
|
|
|
|
قرنها قبل از همين قرن اخير //
آدمي بودي به دست رب اسير
|
|
|
|
|
رابطه مثل بازی حکم میمونه
|
|
|
|
|
با توام شور ِ غزلهايم ؛ بيا دست بگير!
خسته و افتاده از پايم ؛ بيا دستم بگير!
مي ر
|
|
|
|
|
الهی بشکن این آئینه ها را....
که محزون میکند احوال ما را....
|
|
|
|
|
رویا هایی را را میبینم،اعتماد تو به من،اعتقاد بودن هم در یک نگاه،صورت در صورت نگاه در نگاه بهترین جم
|
|
|
|
|
توکل بر خودت کردم خدا یا کارم آسان کن
درون سینه ام گستر امورم را به سامان کن
خدا یا آه از این شی
|
|
|
|
|
در کوه خالی میکنم فریاد هایم را
تا بشنود شاید شبی فرهاد آهم را !!
|
|
|
|
|
و ماه توی تاریکی خودش گریه میکنه
اونوقت همه آدما میان تنهایی ماه رو ببینن
میگن خسوف شده
|
|
|
|
|
سر در گم و حیران و پریشانم من بیچاره و آواره و ویرانم من
|
|
|
|
|
پس آن عشق عشق زلیخاییت کجاست در دل شب
که یوسف را می کشاند بیرون از دل خاک
|
|
|
|
|
برای با تونشستن چقدر دلتنگم
برای از تو گذشتن دوباره می لنگم
|
|
|
|
|
هر کجا گشتم ازو هيچ نشان نيست که نيست
گر چه الطاف وجوديش نهان نيست که نیست
|
|
|
|
|
هرکه فکرش از حبیبش دور شد
غم به جانش لانه از زنبور شد
|
|
|
|
|
رخت فولاديِ
سيم خاردار هايت را
از تن آزادي
بر خواهيم
|
|
|
|
|
در آستانه ی دردی مبهم ایستاده است
|
|
|
|
|
ای نشانه رحمت می کنم دعا هر شب
کز محبتت گردم بیشتر گرفتارت
|
|
|
|
|
آیین وفا را ز رخ یار بجویید اسرار صفا از گل و گلزار بجویید.
|
|
|
|
|
چشمانم میدوند هر شب به دنبال خواب
مغزم شب ها پخش میکند افکار تار
روحم که چند روزیست گم شده است
|
|
|
|
|
به دام عشق می رقصید سیه چشمی به چشمانم
به کام عشق می گردید دلم ساده ز دستانم
به ابرو ناز می کرد
|
|
|
|
|
ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﻧﯿﺎﺯﻡ
ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﺑﺒﺎﺯﻡ
|
|
|
|
|
آلزایمر
آنقدر ها هم که میگویند...
|
|
|
|
|
با نگاهـــــــت در دلم هی فتنه بر پا می کنی
گه گــــــره می بندی و گاهی گره وامی کنی
تیر مـ
|
|
|
|
|
آخر هم ازعشق به دلدار ,نگفتی رفتی
ازغصه ی مجنون گرفتار ,نگفتی رفتی
|
|
|
|
|
پدر برگشت
با آستین خالی
نه دستان پر.
|
|
|
|
|
آنجا كه پادشاهان مسكين و ناتوانند،
در ملك عشق هستي سردار كن فكاني...
|
|
|
|
|
صد آسمان به رقص درآمد ز روي تو
|
|
|
|
|
تو از چشم های تهی از عشق ،
آه می کشی و من ،
|
|
|
|
|
گر به فراموشی ،مرا یاد تو نسپرده گلم
|
|
|
|
|
(دوست دارم دوستان این شعر رو ادامه بدهند .ممنون)
|
|
|
|
|
زندگی شاید
تکرار گذر از
فصل هاست...!
|
|
|
|
|
دزد دلهایِ تهی
شاد و آرام به هر خانه ی بی مسئله است
|
|
|
|
|
به دنیا آمدم/ زیر پل گیشا بایستم...
|
|
|
|
|
خلاف کار ترین آدم روی زمین می شوم
وقتی
بوسیدن لب های تو جرم باشد...
|
|
|
|
|
بەشی ئەم جارەی کوردی هەژار
ئیژدیهای هەفتاد سەری رەشی تاڵ
|
|
|
|
|
مرا به حال خودم رها کنید
از این قل و زنجیرم جدا کنید
|
|
|
|
|
از جوانـی دائماً مــدهوش و بیمارت شـدم
|
|
|
|
|
یک گام به عقب
و آغاز می شود سرود جدایی ...
|
|
|
|
|
صدهزاران بارگفتی ((این گزینه نادرست))
این تویی!هر لحظه من را انتخابم می کنی
|
|
|
|
|
کوه
پشتت فقط
به غروب خورشیدی گرم ست
که هر شب
در تاریکی ش غرق می شوی.
|
|
|
|
|
چندی است به جرم با تو بودن
در کوچه عشق می زنندم
هرشام به خانه بی هیاهو
افتاده وخسته می برندم
|
|
|
|
|
من همانم که مرا فاصله ها دزدیدند
روح آزاد مراغافله ها دزدیدند
به بهاران که رسیدم رخ گلها پژ مرد
پ
|
|
|
|
|
غصه ، منشین باردگر برسر بامم
|
|
|
|
|
گفتمش مادر؛زمن بگذر؛کمی آرام باش
|
|
|
|
|
آنکه دل از ما ربود و باجهان بیگانه کرد
درب و دیوارش خراب و یکسره ویرانه کرد
|
|
|
|
|
افسوس که حریفان به وصال تو رسيدند
|
|
|
|
|
پراکنده، شکوفایی سخاوتمندی را چون بیداد
|
|
|
|
|
دست دلم رو گشته بهر چشم ناز تو عزیز
|
|
|
|
|
حتی خیالبافی هم نتوانست
راهی بگشاید
|
|
|
|
|
ما را نباشد محرمی ، در دل بمانَد این سخن
او بی خبر زین ر
|
|
|
|
|
پرسه زد دل سحر گهان در هوای بهار عشق
پر بیاراست همچنان، که شود ره سـپار عشق
گفتم ای دل کمی بما
|
|
|
|
|
.شب سرد و نم و بیم و تاراج و غم بود
شب تاریک و درد و ماتمم بود
|
|
|
|
|
رسیدم به جایی
عشق شد مسکین بینوا
گریان از بودن بر قلب من
|
|
|
|
|
تاجی از خورشید بر سر ، طوق ابری گردنت
آسمان باریده مهر از قله ی نورافکنت
|
|
|
|
|
" تو! "
مولودِمحمود؛
نفس؛
یاسمین ؛
بذرِ
صبحِ صادق
بودی
برزمین؛
آفتابت!
برودت
|
|
|
|
|
در آغوش تو خواهم مرد ، اين را شرط مي بندم
|
|
|
|
|
ومن برای این بودن،،، شکرت را نمیکنم
برای این خواستن تمنایت را نمیکنم
|
|
|
|
|
در عاشقی چشیدیم دردی به غایت اینبار
برگرد و بنگر آثار سیگار پشت سیگار
|
|
|
|
|
سکوت کردی و سکوت
من از سکوتت می ترسم
|
|
|
مجموع ۱۲۳۴۹۴ پست فعال در ۱۵۴۴ صفحه |