سه شنبه ۲۰ شهريور
|
|
از اینکه درک کردم
و درک نــشـــدم ؛؛
درد مـیکــشــم ..!
|
|
|
|
|
چلّه کشی ،قاب دل نحله فکرت مدام
|
|
|
|
|
این شعر را در راه برگشت از سفر مشهد به سوی شیراز در وصف امام هشتم مان سروده ام
تقدیم به نگاه پر نو
|
|
|
|
|
تا علتِ من درونِ علت ها نیست
پیداست ز من ، دلیلِ من پیدانیست
جُغدَم که همین خرابه ، آبادِ من است
|
|
|
|
|
کُفر است ولی در دلِ بشکسته خدایی
|
|
|
|
|
دخترم..
حلولِ مِهر
ازاقلیمِ سپیده دمان
عرش را
به وَجد،
عالم را
ب رقص میدارد!
آنگاه که...
|
|
|
|
|
از نیمه تاریک خانه هنوز هم می ترسد
|
|
|
|
|
آوازه ی آواز،
به آسمان رفت
|
|
|
|
|
همه چیز زمزمه خیال بود
همه چیز سراب شادی بود
خاطراتم را همه را قمار کردم
و یکی یکی باختم به خودم
|
|
|
|
|
ساقی ز چشم مستت جامی بده خماران
مطرب نوای نی کن با رقص گلعذاران
|
|
|
|
|
غزل عاشقانه سنتی
دلتنگ و غریبانه در خلوت خاموشی
این خانه فقط دارد یک کنج فراموشی
|
|
|
|
|
پالودن خون جگرم برده نفس!
|
|
|
|
|
قربون آن دستهای پر احساست
به قد م هات که بهار و با خود
به زمستون قلبم میاره
|
|
|
|
|
در چاه سرد چشمت با گریه غوغا میکنم ..
|
|
|
|
|
نه نه نه نه! نه من کنم این را نه!
|
|
|
|
|
ای لبت همچو شکر
کفر از این بدتر نیست
که لبت باشد و پرهیز بیاید به وسط
گنه از این بدتر
در جهان نی
|
|
|
|
|
تو از صف مرگ پروا می کنی دائم ولی اما
|
|
|
|
|
به ظالم میدهی قدرت مساکین را لگدمالی
بگو از رازِ این حکمت چرا هر دم در این حالی
خدایی تو خدایی ک
|
|
|
|
|
در ستایش حضرت امام رضا (ع)
|
|
|
|
|
سرانجام از سمت ایمان رسید
سرانجام آن جان جانان رسید
سرانجام آن ماه تابان رسید
و آن مرهم و عشق و د
|
|
|
|
|
دریایِ ما ماهی داره
ماهی هایِ قشنگ داره
ماهی ریزه پیزه
رنگش چقدر سفیده
آب می خوره قُلپ قُلپ
|
|
|
|
|
اهل بند و قیچی ی خیاط این دوران نشو
|
|
|
|
|
بریز ساقیا که امشب نویسم از تو
|
|
|
|
|
هزار بار ببخشی ولی دوباره هنوز
کریم در اثر ذات خویشتن باشی
|
|
|
|
|
هر شب مجسم میشوی در بسترِ عریانِ عشق
الماسو شبنم میشوی در چشمِ پُرباران عشق
چشمی بهچ
|
|
|
|
|
خلقین اورگی وحشی کیمی قاچماقدا
توپلار اولاری کیمسه کی خوش اخلاقدا
|
|
|
|
|
حق تمام شهر را زیبایی ات خورد
|
|
|
|
|
می تابد نور خورشید
در طلوع عشق
آذر اندک اندک
می بندد
کوله بارش را
می سپارد اناری
به دس
|
|
|
|
|
شخم می زند
بوسه هایش
بر تن خاطره
|
|
|
|
|
نقشی زده ام ناب الهی که بماند
|
|
|
|
|
ترانه عاشقانه احساسی دارای ۱۲ بیت در وصف معشوق و ابراز عشق
|
|
|
|
|
عاقبت روزی بیاید از قفس آزاد باشی
|
|
|
|
|
دراین دنیایی که نمی فهمم اش ،
فقط نگاه میکنم
|
|
|
|
|
مشغول تماشای تو بودم، مجری خبر گفت
|
|
|
|
|
صبحی که تو باشی خود شعر است
گل واژه به هر لحظه آن هست
صبحی که تو باشی
غزل میچکد از لحظه و آنش
بر
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
من وام دار صبر پاییزم
من بغض چشمان پر از دردم
از اشک هایم حزن می بارد
افسرده
|
|
|
|
|
بوی حلوا ، رنگ خرما ، دود شمع
پرچم مشکی ، میز چوبی ، عکس بابای قشنگ
|
|
|
|
|
بهارهای زیادی را پشت سر گذاشتم....
|
|
|
|
|
❤️راه و رسمی ز فَن است❤️
❤️یا که رویای من است❤️
|
|
|
|
|
زندگی را زندگی کردن شعاری بیش نیست
ارزش انسانیت، شال و کلاه و ریش نیست
آنچه عزت می دهد بر هر تن
|
|
|
|
|
"بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالهاهجری و شمسی همه بی خورشیدند"
رنگ گل مات شده لاله دگر رن
|
|
|
|
|
واعظان گویند «هست» و ملحدان گویند «نیست»
|
|
|
|
|
دریا تپش ساحل تو در تکرار هیچ
|
|
|
|
|
گغت کبریت هان که این مردم بسی قدر مرا نشناختند
|
|
|
|
|
وقتی نگاهم می کنی رنگ نگاتو دوست دارم
|
|
|
|
|
استکانت را بیاور امشب از گریه پُرم
|
|
|
|
|
رسد روزی که گیج از گردش آن زلف او مانی
|
|
|
|
|
در هر وجب از خاک دهانی باز است
|
|
|
|
|
می کُشی ما را اگر این گونه با ما تا کنی
در دل ما بیش از این خواهی مگر جا وا کنی
|
|
|
|
|
افسانه زیبای دورانم کجایی؟
ای ماه شبهای دل انگیز دوتایی..
صدها ستاره اشک ها را خوشه کردم
شاید
|
|
|
|
|
مینویسم در وصف صورت بهارت
|
|
|
|
|
هوا هوای تغزل هوا هوای عشق
|
|
|
|
|
شعر کودکانه و داستانی در وصف حضرت اباالفضل العباس (ع)
|
|
|
|
|
خداوندا به شادی وسعادت آورش تو روزگار بند گان ر ا
|
|
|
|
|
عاشقان را یکسره دیدار باشد بهتر است
|
|
|
|
|
باید از ورطه ی تردید و معما و امید
بی هوا آن طرف چینه ی ابهام پرید
|
|
|
|
|
سهم من کن کمی از این همه زیبایی خود
در دلم عشق بکار از تب لیلایی خود
|
|
|
|
|
دست های خسته ام را روی قلبم میگذارم ..
|
|
|
|
|
هستی بخش غزل هایم
مستانگی و شور ترانه هایم
از تو....
می خواهم همیشه و هماره
خمار خمره چشمانت ب
|
|
|
مجموع ۱۲۶۵۷۶ پست فعال در ۱۵۸۳ صفحه |