محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
چهارشنبه 23 خرداد 1403
6 ذو الحجة 1445
شهادت مظلومانه زائران خانه خدا به دستور آمريكا به دست مأموران آل سعود، 1366 هـ ش ـ برابر با 6 ذي الحجه 1407 هـ ق Wednesday 12 Jun 2024
مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..
چهارشنبه ۲۳ خرداد
جهت درج در دفتر شعر: گل خشخاش بر روی موهایم
تقدیم به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام
مرشدی دیوانه گر نفرین روا داند ، یقین.
ای برادرخواب بودیم خواب ناب
گشت در فرهنگ ما واژه سراب
بهم دنیا میخنده باز،میگه وایسا جنم داری
آمده ام ز جانِ خود ، جان بِدَمم به قامتت
هست کنم زخود تورا ، تا به گران کشانمت
در داخل میخانه برخیز به طاعت شو
خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو
به راه پيروي از حق، در اين زمانه كمند
ولي هزار هزاران ، به همره شكمند
مرغک بیآشیانم .عارفانه عاشقانه 561
با رخ زیبای تو بتخانه میخواهم چه کار
من که مجنون تو
درگرفتاریشودمعلوم
دشمن یاکه دوست
ساقی امشب سر فرو بردم به جیب
Global of red ! row, line
!Two girls,highly
Fully
!Bon
!Dan !lon
?I was
In
!Your fine
Seye
ای دو صد لعنت بر این تقدیر و اقبالی که دهر
بر منِ مسکین رقم زد ، الغیاث از درد هجر
وقتی امروز نگاهت ...در دیدگانم حاصل نشد
نام او دوشیزه خواندند و درونش یک زنی
خوب میدانم از اینکه خسته از جان و تنی
روزهایت اشکی و چشمانت
پا به پای واژه ها
مرا در آغوش میکشد
با همگان مهر بورز همچو مهر
حامی امت تو شوی در سپهر
آهنگ رفتن دارم از این خـاک...،
در سایه ی ظلمی گرفـتارم...
پا نهادم در راهی خیلی عجیب..
دردست ببینی ، نتوانی بنگاری
این درد و حقارت خفقان ، ذلت و خاری
اگر تنها شدى روزى مرو دنبال تنهايى
كه تنهاىِ دگر آرَد تو را تا مرز رسوايى
یاودود . این شعر در وزن _uu_ _uu_ _ u
سروده شده و تقدیم به شما مخاطب بزرگوار
آنچنان از این دلِ وسواسي خود خسته بودم
راندمش از سینه و درهای الفت بسته بودم
رخنه کردی در وجودم
در مدح و رثای جوانمرد کربلا
خودت هم خوب میدانی همان محبوب دلخواهی!
دلم اینجا
برایت
تنگ و تنگ
است........
تب هم به تمنای تو تاوان تن است
حکم قصاصم صادر شدچوبه دار یا تیرباران
نمی دانم!
خستگی هایم مرا به جنون رسانده اند
پا به پای غم عشقت به بیابان رفتم...
مسیرم رگ های برگ درختان است
ای شقایق دلنوشته های من ...امروز به گوش این کلمات خواهم گفت
دختر شب های نازک، خواب آرامت کجاست؟
در میان لحظه های، شوق رویایت کجاست؟
آن همه ناز و نوای دلنشین
نام خدا چه ها6،به گردش دنیا نمی کند
در گردش زمانه و افلاك ، خطا نمی کند
این
اعتراف به عهد شکنی در محضر حاکم
ساقی امشب درگه ات گشاده ایی
نگاهت روز اوّل قاب شد بر صفحه ی قلبم
یقیناً سوی دل پرتاب کردی تیرِ جادو را
خدا خواهر نداشت اما
به من چند تا خواهر داده
امانت بودن و هستن
هزار دُر و گوهر داده
خدایی دنیا
شهادت امام جواد علیه السلام
آه از جگرم دوباره آه از جگرم...
گلی زیبا و خوشبو چند روزیست
شب میلاد شاه ایران است
طوس ایران ستاره باران است
ماخلق جملگی خرامان است
دخترم لیک زار و گریان اس
تا که دیدار نمود زلف پریشان مرا
بوسه ای داد و نمود تر بیابان مرا
ساکن شده ام شبیه نقاشی ها
نفرین به جدائی و فروپاشی ها
در حوضِ خیالِ من هنوز افتاده
عکسِ تو به روی
و چشمت خوب بازی کرد......نقش نور مهتابم💔
یک عمر برای تو نوشتم که بیایی ...
آه از فراق روی تو آه
و اللهِ لا اُفارقُکم
در حسرت یکی دو نگاه
و اللهِ لا اُفارقُکم
تومیروی ... بعد از تو این متروکه غمگین است
یا حرف هایم مثل دستان تو سنگین است
یا رنگ رویم ...
ای بحر بیکران در بستر زمین
بغضی که بین عشق و غرورم رها تر است
در امـــتداد خـــاطره ای نابه جــــا تر است
پر می کشد به شهــ
تا آمدم حرفی بگویم درد نگذاشت
یا بغض راه گریه را سد کرد نگذاشت
گاهی سکوت من شبیه گریه می شد
احساس
تا چَشم میندازم تو را هر گوشه ای میبینَمَت
از عاقلی چون من ببین دیوانه ساختی عاقبت
درد من دردی جدا از درد های دیگر است
چون گل از تنگ دلی جامه درانیم هنوز
چشم در راه عزیزی نگرانیم هنو
چقدر زیباست
که در دوره ی زنگارها
باغ بهشت و جنت رضوان که باهمند
اینها به سود جمله ی اولاد آدمند
ای
رفتی و این قلب رنجورم چنین...
آدم! بدان! سیب بهشتی را برایِ
دیدن ولی هرگز نخوردن آفریدند
اما تورا...
اما تورا آن شب خدایان خیا
شب ، پنجره ، خیال ، روز ، لحظه، انتظار، افسانه، چشم هایت.
کجایی تو ....به چه می خندی
نه به آفتاب می مانی/ نه به ابر ...
گاهی نوای او نی، آرام او شود کی؟
کز موسم جدایی زد ناله ای برایم
من و تو زخم خورده یک دردیم
دلت را به دلم ببند
من پیوند زدن را بلدم
قول میدهم جوانه ..
همان خونی
در درون رگهایم جاری شدی
قطره قطره اشک از، رؤیای سقفِ يادها...
می خراشد خشت خشت خانه از بنیادها...
هر شب از بوی بد حادثه ها بی خوابم
می فشانند دلم ای که تویی مهتابم
فاتح صبح به جز چهره ی شاداب تو
رفیقم یار بیزارم ولم کن
اسیر روز تکرارم ولم کن
آه از این خیال دور
ای کاشبیدار شوم و
تو را در این حوالی
نزدیک ببینم
مجموع ۱۲۴۶۸۵ پست فعال در ۱۵۵۹ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک