محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403
روز ارتباطات و روابط عمومي 9 ذو القعدة 1445
Thursday 16 May 2024
به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹
پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت
نه غرورم
نه غرورت
نه نگاهم
نه نگاهت
نه یه دل که از تو سیر نیست
نه یه حرف که رو لبات نیست
بگو که وصف روی ماه در وهم ما نمی گنجد
تمام من ، به انتظار نشست..
تجربه بی محتوایی معانی بسیار
من از تو میکنم
اما نه قبله مرگ
نه قبل خفتنم
زیر یه تخته سنگ
تا زِ ارسال حقيقت،رُخ5 شمس و قمر6 است
به حقيقت كه دغلكاري ما ، پرده در است
اي
ساقی امشب باده نوشی در مَجاز
بازآکه سعادت ازتوبگرفت مرام
تو نباشی چه سر و سامانی.
بی تو هیچم تو خودت می دانی.
شبی تاریک و بی مهتاب..
شبی غمگین
شبی تنها شبی درخواب
منو آن یار شبهای زشتی ها
کنون تنها شدیم آ
میدانم یه روزی می آیی
می آیی و با خودم میبرمت
به آن جایی که
همیشه هزار بار در رویا هایم
شبیه بوته های یاس بودیم
پر از عطرِ خوشِ احساس بودیم
به روی عشقِ هم حسّاس بودیم
برای بوسه ای وسواس
*خنده ات راز دلِ، غنچہ ے نشکفتہ ے دل*
*همچو لالہ بہ سحـر، چشم تـری ما را بس*
قصه ی عشق
غُصه ی دلدادگی است
اگر رفتی بدان،... جای پشیمانی نمی ماند
برایت فرصتی هم،... بهر جبرانی نمی ماند
شعری برای شهرم
ت دنیای به ای کلونی هیج جا
مثل شهر خودوم نیه با صفا
اشکم بچشم بغض مرا در گلو ببست
راه فرار را بمن از چار سو ببست
نقشی از صورتی به دیوار بود
من تا دم آخر به تو بیوفا وفا کردم
حتی خویش را از خویش و تن جدا کردم
سکوتم مثل فریاد و نگاهم را نمی خوانند
تبسم های رو لبـــ را، گمانم خنده می خوانند
اثری عاشقانه و چرخه زندگی که عاشق با جزییات دیدار معشوق را بیان میکند
............................
آنکاخامیدراخرابشباید
اینقصهتلخراتمامشباید
طمع1 به خرمن مردم،كه نكته داني نيست
مگر تو را به سرت ،عقل با معاني نيست
هر آنكه
هیچکس آخر این قصه نفهمید مرا
ای همه یاد تو شور
ای حضور تو عزیز
من به ذرّات وجود تو تعلق دارم ...
دلم آشوب است
انگار که بیقراریم را بیشتر میکند
لحظه لحظه دیر آمدنت سر قرار تنهایی مان
روزان و شبانم همه خاموش گذشت
آمد نشست وعاقبت بگذشت
یاری که میثاق مودت بست
می گفت تا هستم وفا دارم
یکباره اماعهد خود بشکست
مدتی هست که یارای غزل نیست مرا
تابِ انکار تو در شعرو عمل نیست مرا
مرگ پایان کبوتر نیست...!
شایدم باشد ،
نمیدانم ،
با ادب پرور ،که شاعر پیشگان
همنشین گشتیم ما روشن دلان
کیست که می آزارد
حریم تلخ سکوت را
بوی بهشت می دهد، قبرِ امام در بقیع
ناله های کر کننده خفقان را,
به بوعلی بگویید
هیچ گل گاوزبانی ,علاجش نیست
بود دانشجو و او را مدرکی /
میدونه سمیه قلبمو از جا کنده
میدونه همون که منو عاشق کرده
میدونه سمیه نیست مثل اونکه
همون ست که
ویژه تبریکات نوروز باستانی ایران زمین و تقدیمی به عزیزان گروه آوای زندگی
رفتی اما پشتت اینبار ظرف آبی چپ نشد
رفتی اما هیچ دلی از رفتنت پر پر نشد
تر دماغي6 من از علت خودكامي نيست
سرخي روي من از ، منشأ سر حالي نيست
تو که باشی میشه به صلیب کشیده بشی و زنده بمونی
آئینهء امیدمن ازدست او شکست
فریاد اعتراض من اندر گلو شکست
دلتنگت که میشوم چشمانم را میبندم...
*اقا شبی نظـر کن بر حال زار یک دوست*
*قربـانِ چشم و خالت،پیکِ فـرا زمینـی*
دوره کردم سرگذشتم بی ثمر از سر، گذشتم
ریشه ام خشکیدوخم شد شاخه و از هم گسستم
در مرورِ خاطراتم هر
ساقی امشب وقتِ مِی نوشیدن است
"عید امد و دل را نتکاندیم"
بوم نفرت را ز دل ها نرهاندیم؛شیشه غم را نشکاندیم
به گمانم حین تقسیم عشق
شیر می باید بود
در این جنگل
گربه ی دست آموز است
شیرِ در سیرک.
از چه تو را انسان نام داده اند ، خدا داند
هر کس امد این جهان ، خود اختیار خویش کرد
نفهمیدی چه با انگیزه های نو جوان کردی
از تو بتی ساخته ام
بزرگ و مقدس
محال است
بگذارم ابراهیمی
در من مبعوث شود.
((بغض شعر))
می گدازم مثل شمعی پای هجران
التماسم را بخوان از چشم گریان
من خموشی می گزینم از فراق
دیگر واژه ای ندارم ...تا تو را عاشقانه در شعر هایم برقصانم
من آبستن تمام
کم رنگی های دنیایم،"
بی تو این کعبه دل خار و شکستن دارد
کنج ویرانه محبوبه نشستن دارد
چه عاشقانه
میان آیه های تقدیر دویده ام
مجموع ۱۲۴۱۴۸ پست فعال در ۱۵۵۲ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک