سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
|
|
چه هوای عجیبی بر دلم حاکم است
همه شب بی قرار تو می شوم ...
|
|
|
|
|
تو بعیدی شبیه قصری دور، در دل خوابهای بچگیام
|
|
|
|
|
شدیم
گمگشته ی مسیر بیهوده نفس
|
|
|
|
|
نفرین کن ای مادر مرا یکبار دیگر نیز
عاشق شدم در «پادشاه فصلها» پاییز
بانگ نصیحتهای تو، لالایی م
|
|
|
|
|
افکار بشر ز کهنگی بو کرده
مغز همه با خرافه ها خو کرده...
|
|
|
|
|
ته عطر های کهنه این کوچه....
|
|
|
|
|
تقدیم به روح مادران آسمانی
|
|
|
|
|
مشکل از من نیست
تو بیش از حد زیبایی
|
|
|
|
|
پیک های هر شبم با کاج های لعنتی
بر زمین می آید و باز استکانی از تو نیست
|
|
|
|
|
نظم جهانی
ز خون نوع بشر سفره ها چه رنگین است
دریغ و درد اگر روزگار ما این است
به هر کجا که نظر می
|
|
|
|
|
فسنجونم، فسنجون/ عجب غذایی، آخ جون
|
|
|
|
|
ناله آرایه ها گشتم ولی آن یار نه
از گل و شعر و غزل گفتم ولی از خار نه
|
|
|
|
|
ا ين آ سمو نم ا مشب ستا ره ا ي ند ا ره
|
|
|
|
|
آرام بگیر قلب من
اینجا زمین است...
سرزمین فراموش شدگان ..
جایی که در آن دندانهای سپید را در قاب
|
|
|
|
|
در هیاهوی روزهای وحشی سردرگمی
|
|
|
|
|
باز دلِ تنگ من و یا که دهان تنگ تو ،
دل هوس چه میکند؟
|
|
|
|
|
جان بفدایش کنم ؛ آنکه بمعراح رفت
بر سر همسان خود ؛ همچو یکی تاج رفت
|
|
|
|
|
به تن مرده ی من با تنفس دادی
سخن ازعشق نبود از نفست میترسم
|
|
|
|
|
آرزویم همه این است که با من باشی
|
|
|
|
|
طريق دانش اي بشر ، براي ما كه باز شد
بـبين كه امر و نهي حق، نزول در حجاز ش
|
|
|
|
|
ساقی امشب شبِ فریادِ من است
|
|
|
|
|
یادآن دوران سرشارازغرورمابخیر
|
|
|
|
|
خاک را گفتند از پی چه سجده عشق بر تو است
و از چه خالق اینچنین نقش سبحان بر تو بست
گفت خاکم و خاک ن
|
|
|
|
|
به ظاهر وصله ی ناجور بودیم
یکی شیرین، یکی هم شور بودیم
|
|
|
|
|
مخمس احمد محمود امپراطور
نازنین در عشق خود سنگِ صبورم کرده یی
از نمـــاز و روزه و تسبیــــح
|
|
|
|
|
درخشش چشمان تورا که خورشید هم ندارد
|
|
|
|
|
همه چیز داشت آروم سپری میشد
تا اینکه باز تقویم تیر کشید ...
من هنوزم وقتی به اسمت میرسم
غم رو پر
|
|
|
|
|
دیدم که جوانی را ، کُشتند چه خصمانه
خنـدان و غـزل برلب ، می خواند دلیرانه
|
|
|
|
|
به خود هی نناز چای خوش رنگ و بو
درونَت نَرَوم اگر من فرو
یه دنیا نبات هم زنند تنگ تو همین تلخی ب
|
|
|
|
|
شهادت امام صادق علیه السلام
|
|
|
|
|
طی میکنم با اشک در چشمم نشسته
هرروز و شب -تنها- مسیر خانه ات را
|
|
|
|
|
تو که به فکر من نبودی
سرت خلوت نیست که نبودی
ندونستی که من عاشقتم
همون که هنوز به فکرتم
دلم یه ع
|
|
|
|
|
روزگارم را
اگر نیایی
روزمرّگی خواهد کشت
|
|
|
|
|
و منم شهره ی شهر دردها
عاشقان جمع شوید
عاقلان چَشم بشویید به عشق
و نظاره گر احوال بد من بشوید؛
|
|
|
|
|
سر در گمم میان تمنای عقل و دل
هریک مرابه خواهش خودکرده مشتغل
گاهی به ناله های دلم گوش می
|
|
|
|
|
غمبارتر از طالعِ من بختِ کسی نیست.
ایمانِ من این گشته که فریادرسی نیست.
|
|
|
|
|
گفتند
ما گوش های خداوند بر زمینیم
ما هم هم بر
تمام خیابانها
|
|
|
|
|
خودكفايي من ازانجم وكيهان،نيست كه نيست
جنبه ي كار خدايي، به جهان نيست كه نيست
نام ان
|
|
|
|
|
ساقی امشب دل و دینم برده ایی
|
|
|
|
|
سلامت را
نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
آری شاعرِ اُمّید
سلامم را
نگفت پاسخ
کسی از
|
|
|
|
|
دارم عاشقونه بازی میکنم با تیغ توی دستم
دارم مرگ و زندگیمو میسپرم به دستم ...
حالا کجایی ببینی بلا
|
|
|
|
|
این شهر برایم برهوت است نمانم
شهرے کہ در ان عشق سرانجام نگرفتی
|
|
|
|
|
زهرخندِ تلخ زد بر من زمان ،وقتی به اوگفتم :بمان
بی مهابا رفت و انداخت مرا در دامنِ سردِ خزان
آنچنا
|
|
|
|
|
خط صافیست
از بی رحمی تو
تا قلب از تپش افتاده ام
|
|
|
|
|
نباشد مرا صبر، روم از برت ای دوست..
|
|
|
|
|
روح جای دیگرست و دل
بیخودی در جنازه ام حصر است
باید از بند تن رها بشود
مهربانان٬ تفنگ میخواهم
|
|
|
|
|
درویش صفت هستم و من خواهم ماند
|
|
|
|
|
زنبورك زرد و گل سرخ كوهي
در الفتي و عشق ، دمادم روحي
|
|
|
|
|
میان این همه وحشت...
تو سایه روشن ماهی...
|
|
|
|
|
از قافیه و شعر و غزل خسته شدم
از قصه مجنون و متل خسته شدم
دنیا بیا ساز مخالف بزنیم
هم از ابد و هم
|
|
|
|
|
((به تابستان كه گرما رو نموده))
تو گویی حس ما را هم زدوده
نباشد چون اثر از آتش شعر
............
|
|
|
|
|
تصـویر یک زن در حصـار شـیشـــه و قاب.....
تـدفـیـن ایــمان در فـضـای تـنگ محـــراب.....
|
|
|
|
|
خطا کن دل،خطا کن دل،خطا کن
خطا داده به تو ، بهتر هوایی
|
|
|
|
|
مازندرانی:
دو غزل و یک مثنوی عروضی
به زبان مازندرانی
(با ترجمه ی فارسی)
|
|
|
|
|
به غزل خوانی قُمری و تصانیفِ هَزار
گوش کن ای دل من صوت خدایی دارد
|
|
|
|
|
پای این دیوانگی و عشق هستم ماه من
|
|
|
|
|
آتش تندی زعشقش بر دلم افتاده بود
|
|
|
|
|
آخر چکنم تا که رها گردم از این بند
تا درس بخوانم به خدا قِصه دِرام است
مطهران
|
|
|
|
|
ماه من آتش عشقت به دلم دوخته ای
هرشب و روز دل غم زده ام سو خته ای
ناوک چشم سیاه تو درآن پرتو ش
|
|
|
|
|
صحبت حافظ ، زِ اسرار خدا آغاز شد
سر بسر در ملك ايران، صحبتش ممتاز شد
تا كتابش
|
|
|
|
|
ساقی امشب خفته است ستاره ام
|
|
|
|
|
می شویم ازعشق تودستان،عشق ات آلوده است
|
|
|
|
|
تمام شعر سُریان دچار سیر نزولی؛
تویی که شعر تو دارد همیشه سیر صعودی ...............................
|
|
|
|
|
بامنتوبمانوشکوهآغازنکن
ماپیرشدیمپسدگرنازنکن
|
|
|
|
|
باد هم دل خوشی من را برد
ابر بر بالش من کم بارید
ثانیه محو تماشای من است
|
|
|
|
|
*در این، **
قلب** سیاه،
عشقی سفید است*
*نشــد، **
پاڪـش** ڪنـم، از من **
بعیـد** است*
*نوشـت
|
|
|
|
|
پاهایم در
جستجوی تو گم شد
چشم هایم در مه جا مانْد
دود از عطش لبانم
به هواست...
|
|
|
|
|
جنگلی سر سپرده
به آواز،
و
دارکوبی خسته از تقلا
خسته ی غربت است
و
تنهایی بی یار
صدای جغد پیر
|
|
|
|
|
شب به کوی تنهایی ازدحام روییده...
|
|
|
|
|
دستان مرا رها مکن
چون ذره ذره میان این گرگ ها نابود می شوم
|
|
|
مجموع ۱۲۳۷۳۹ پست فعال در ۱۵۴۷ صفحه |