انگشت نمای شهر

درود بزرگوار
غزلی ناب و زیبا بود

درودتان جناب ساری دوست عزیز و فرزانه
بسیار زیباااااا
قلمتان جاری

درود بر شما
قشنگ و دلنشین

درود
بسیار زیبا اقا مجید
افرین

سلام...بسیار بسیار زیباسرودید

سلام و ارادت دوست و برادر ارجمند

بسیار زیبا و دلنشین سروده اید

دستمریزاد .احسنت

در پناه خداوند منان پیروز و سرافراز باشید

بسیارزیبا

غزلی زیبا وغمگین بود. درود بر شما

درودها بر شما استاد ساری عزیز
این توانایی شما بسیار ستودنی است .
دستمریزاد
ارزش چند بار خواندن را دارد

درود بر شما
زیبا سروده اید ، احسنت

شما را به شعر « شِکوه » ام دعوت می کنم ، سپاس

شاه عشقم در لبت جنگی میان بوسه هاست
تا ابد پیمان صلحم من ولی پیکار نه

هزاران هزارررررررررررررررررررررررر درودهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

استاد و سرور نازنینم جناب ساری والاقدر میان اشعار نه چندان دلچسب امروزی

و سبک های عجیب و غریب جدید که به شخصه بنده حقیر را دلگیر می نماید

کمتر شاه غزلی اینگونه گیرم می آید که بی هیچ مداهنه و اغراقی از خوانش آن لذت ببرم درودها بزرگوار احسنت و دل و دست مریزاد هماره پیگیر شاهکار های ادبی تان خواهم بود باز هم درود بیکرانه



چند بیتی در راستای شاهکار حضرتعالی هرچند ناچیز می باشد و رنگ می بازد

در کنار سروده تان لکن به حکم ادب و احترام و به رسم یادگار و همسویی

و تایید سروده نابتان تقدیمتان می نمایم ...امید که مقبول افتد .....


پریشان گشته ام از عشق تو امّا، پشیمان نه
پُر از تشویش گردیدم ولی ،خالی ز ایمان نه

همه عمرم ز فقدان مَه روی تو آخر شد..
شدم آواره کوی تو امّا ، خانه ویران نه

شب وروزم همه درحسرت وصل تو باطل شد
شکست این قلب خونینم ولیکن ،عهد و پیمان نه

منم مجنون ترین دلداده ناز گل مهشید........
سر بی نان نهادم بر زمین،بی ذکر جانان نه

سلام و درود
بسیار زیبا
مانا باشید و برقرار

درودتان
بسیار بسیار زیبا وناب
لذت بردم