جمعه ۱۴ ارديبهشت
|
|
ای فرشته من
آن زمان که فرود آمدی از دل آسمان تا که بمانی برای من .....
|
|
|
|
|
ناخدا کشتی وجودم را
کی ازاین موج غم رها سازی؟
ایمن از دست باد و توفان ها
بی تلاطم به ساحل اندازی
|
|
|
|
|
بازم توی خیابون زیر نم نم بارون
بدونت قدم میزنم خیلی یواش آروم آروم
کجایی حالا نمیدونم منی که بی ت
|
|
|
|
|
همه چیز تقصیر باد بود
خاطراتمان را با خود برد
|
|
|
|
|
گرچه پیران خدا نما،حدیث راه پیری می کنند،،،
از برای کتمان درون،سخن از راه میری میکنند،،،
یقیناً هس
|
|
|
|
|
عشق خود را همچو خون در پیکرم جاری بکن
بی تو حیاتم میرود از کف،بیا کاری بکن
....
|
|
|
|
|
خـــوبــی بـــی حـــد زده زیـــر دلِ :
آنکه شـدم دوسـت و گشـت دشـمنـم
" هسـت بــه نـوعـی قفـسی
|
|
|
|
|
دلم بس سنگین و پژمرده از عالم...
|
|
|
|
|
دارد اشک نیمه شب چون رحمت باران اثر
مطلع شعر دلم گیرد ازین عنوان اثر
|
|
|
|
|
عشق معجزه ای ست
که تن عریان درختان را
پیراهن
|
|
|
|
|
این شعرها سند دلدادگی من است به تو...
|
|
|
|
|
گردش چرخ و فلک بی من وما می گذرد
|
|
|
|
|
آمدم عاشق شوم درد دلم را باز گویم
آه تو که خود یک محرم اسرار میخواهی
|
|
|
|
|
در پس ِ این مرگ دگر معجزه ای نیست
مرده مهیاست ولی فاتحه ای نیست .....
|
|
|
|
|
تو بخواه جان ما را ،چه خوشا اگر بیرزد
که سرم سپردهی توست، مگر اختیار دارم
|
|
|
|
|
غلام بچه ی ما از دماغ فیل افتاد
|
|
|
|
|
همچون سنگی
که شن بودن ......
|
|
|
|
|
به تناسخ ندهید از گِلِ بی کیفیتم
ناف بهبود مرا قابله ی درد برید
بی خبر از گذر قافله ی عافیتم
|
|
|
|
|
الگوی بوستان عطرت است
معلم ،همان علم زنده است
سوختی ، میگیری ارزش
میمانی، میگویی ز عشق
|
|
|
|
|
چون بر دمید سحر ،
چشمانش را گشود ،
|
|
|
|
|
در سوگ چشمانت نگاهم خیس باران بود
|
|
|
|
|
قدر تو نفهمید کسی جنگل را
هر فصل کویر و شوره زار است اینجا
|
|
|
|
|
صدات که میاد من آرومم
اگر نیاد من داغونم
بی تو من توی یه دنیای وارونه ام
دنیایی که اشک های من توش
|
|
|
|
|
کشت دنیایی درویی ، ای نکو
|
|
|
|
|
چه بهاری ؟چه گلی؟خانه تکانی؟چه خبر؟
|
|
|
|
|
هوا سرد است
طبیعت دلش پر ز درد است
|
|
|
|
|
عشق می خواهد که با سودای من یاری کند
عقل ِ پرسشگر نباید مردم آزاری کند!
|
|
|
|
|
عشق تو.عاشقانه .عارفانه.532
عشق تو دارم به خدا سالها
تا که جهان هست کنم من دعا
من ز ک
|
|
|
|
|
خاطرت تخت و دلت گرم ای مه تابان من
از شراب عشق خوردن ، نه ! پشیمان نیستم...
|
|
|
|
|
نتایجِ پریدن ، رو سر و کول
چه بوده که دگر کاری نمی آید ز کس
حتی هرکول ؟
|
|
|
|
|
ای تو لیلی،که زحالم دل پرخون داری
جایگاهی ابدی در دل مجنون داری
...
|
|
|
|
|
هر چند میدانم که شعرم را نمیخوانی...
|
|
|
|
|
به پاس خدمـت وجـدان بتازيـد
كـز آن خدمـت يقينـاً سـ
|
|
|
|
|
کوتاهکلاسیکهای ۲۴۴ تا ۲۴۶ از کتاب دلگویههای بانوی احساس.
|
|
|
|
|
در جامعه ی هستی مستی نبرد دستی
|
|
|
|
|
من آن بازیچة دستم که از خود اختیارم نیست
|
|
|
|
|
کاش برگردی دوباره .......
|
|
|
|
|
یاد آن رهرو پیری افتم
که همی گفت مرا
باران راز سخن گفتن ابرست به زمین.
پرسیدم اورا:
چه سرایم ࣣ چ
|
|
|
|
|
دلم دیوونه رنگ چشاته
من اون رنگ چشاتو دوست دارم
...
|
|
|
|
|
عاشقانه ای در وصف دختران پاییز ............................
|
|
|
|
|
به نهنگم نیو سوالینم
فنج تش وندیه به بالینم
مهلمک هشکه ،گل به شونس نی
چه کنم حرف دل بگوشس نی
|
|
|
|
|
جلوه و سیمای علی
روز و شب مرد خدا، واله و شیدای علی است
جنت و روضه ی حق،«جلوه و سیمای علی»است
|
|
|
|
|
دل و دلبر که هر دو دال دارد
|
|
|
|
|
می میرد اینجا یک نفر اخر به زودی...
|
|
|
|
|
در رابطه با حجاب، و زنان نمونه دیندار
|
|
|
|
|
وهم باشد کل عالم ای پسر
جز یکی باقی همه خیره به سر
آن یک است و ما بقی صفرند و صفر
|
|
|
|
|
یادم بده شبیه خودت باشم...
|
|
|
|
|
دلم خالی ست
خالی تر از همیشه
هیچ
واژه ای در وصف این روزهای من است
|
|
|
|
|
روزی که شنیدم خبر آمدنت را
|
|
|
|
|
قبیله
ای قبیله ی من ای
خاک میهنم
|
|
|
|
|
ای شقایق ...روزی سراغ لبخندها را خواهی گرفت
|
|
|
|
|
گر جان ستانی واز در برانیم
در جمع عاشقان
تشنه ذره ای محبتم
|
|
|
|
|
یاد آن روزها بخیر که در خانه عشق پیدا بود
سر هر کوچه آواز، ترانه های زیبا بر لب بود
|
|
|
|
|
دوباره شعر و شکایت دوباره خبط بزرگ
عجب خطای بزرگی دوباره ساز رجیم
|
|
|
|
|
سلام ای خود
ای مردهی در خود
|
|
|
|
|
مباد امشب زِ مَستان ، جان بگیرند .
|
|
|
مجموع ۱۲۳۸۱۴ پست فعال در ۱۵۴۸ صفحه |