سه شنبه ۱ خرداد
|
|
دلم از غصه میسوزد
به جز تو چشم نمی دوزد
قدم بگذار بر این قلبم
که دیگر مهری افروزد
|
|
|
|
|
ای شقایق ...امشب تو تاوان کدام خاطره ی
|
|
|
|
|
چون گره، ای کاش شود کور کور
|
|
|
|
|
این شعر از یک شکست عشقی برگشته است
|
|
|
|
|
به مناسبت عید مبعث پیامبر اکرم(ص) و در مدح ایشان سروده شده است
|
|
|
|
|
عید مبعث حضرت محمد ص
نوری از پنجره ی غار حرا آمده است
هاتف زمزمه ی حی علی...آمده است
با تو ام
|
|
|
|
|
همان لبخندِ شیرینی که یکریز/
میانِ گونه هایت، چاله میبَست /
گَهی بینِ غزالَم در غزل ها
|
|
|
|
|
تقدیم بااحترام
به مبدع
افراغ اندیشه
|
|
|
|
|
رفتنت آواره و دیوانه ام کرد
|
|
|
|
|
به گناهی که نکرده وبه من آویز است
|
|
|
|
|
گفتم شرابی یاسین، بیتی شود نمادم
کاظم شود امامی، بابی زنند به نامش
|
|
|
|
|
راه رفتم نشان تو می دادی
دستی از مهر بر سرم می ماند
|
|
|
|
|
دل دل میکرد ، تازگی ها با من
دلی که قبلاً ، دل دلی نمیکرد
|
|
|
|
|
بارالها به تو دل را بسپردم،که شوی غمخوارش
دل من رو به تو آورد ، که باشـی یا
|
|
|
|
|
شرمنده که شعرم به شما عرضه گران شد!
|
|
|
|
|
آنگه شود بهار که گل غنچه واکند
|
|
|
|
|
در صف نیایش
هیچکس حضور ندارد .
|
|
|
|
|
دلگیرم از اینکه دلم گیره
دلگیرم از آنکه دلش به دیگری گیره
|
|
|
|
|
کەسەم،دیدەم،دڵەم،یارەم، دیدەو تۆن وام مدۆ مانگێ
کەسەو ئی بێکەسی تۆنی،کەسەم ناز و ئەدام پەی چێش؟
|
|
|
|
|
در تو خلاصه میشود
جام و جهان و جان ما
وای اگر نباشدت
در سر تو خیال ما
از تو گریز چون کنم
جا
|
|
|
|
|
نور هفتم ....و شهادت ....
لقب کاظم ،یعنی صبر ،یعنی تحمل
یعنی کسی که خشمش ،مثل ابی در گلو بود./
|
|
|
|
|
من هم آیا فهمیدم که رسالت چیست؟
باید از عطر گل سرخ، زمین، پُر گردد
|
|
|
|
|
مرز نامردی و مردی زیستن در شلعه بود
خون غیرت در رگ پروانه در جریان تر است
|
|
|
|
|
عشق یعنی رفتن تا خدا
دست در دست توانای خدا
عشق یعنی مژده ی مجنون شدن
بیخود از خود گشتن و مف
|
|
|
|
|
پێنۊسهکانم
ئهخته کِرد
تا ئاوس نهبن
له شێعر و گوورانی...
|
|
|
|
|
سایه سار درختی که زیرش پا گذاشته ایم
حاصل بذری است که آن روزها جا گذاشته ایم
با ذکر الله و اکبری خ
|
|
|
|
|
بشنو حدیثِ رندی از یکی مردِ آزمند
کاو هم اهلِ نماز بود و هم دزدِ گوسفند
هنگامِ شب به سرقتِ میش های
|
|
|
|
|
اگر گلهای زیبا و جدیدی ...
|
|
|
|
|
هر ناله مستانه ،پیام آور درد است
در کوله من بار غم آلوده مرد است
این عطر که بویش به تن و
|
|
|
|
|
امشب دخیل بسته ام به ماه اسمان تو
قایق به اب انداخته ام دردریای طوفان تو
|
|
|
|
|
من که نیستم چه کسی تو رو توی آغوش میگیره
وقتی تنهای میاد دست تو رو توی دست هاش میگیره
کی شب ها از
|
|
|
|
|
چشمِ من از دوری ات نمناک شد
آرزوهایی که در دل خاک شد
|
|
|
|
|
اندر دل ما وصل یاری دگر است
|
|
|
|
|
هجـوم وحشی ی طوفـان ز پا فتـاد شکست
گریخت ابر ،نشست سیل ، مسیر باد شکست
|
|
|
|
|
به شانه ام زدی غم هایم را تکانده باشی !!!!
|
|
|
|
|
از تو مزرعه دنیا تورا چیدم یه روزی
سایبون برات گذاشتم آفتاب نزنه نسوزی
تو را با خط طلایی روی قلب خ
|
|
|
|
|
مَنِ مَن
من در خلوت این چند روزه
مرا ساختم نه یک بلکه ده تن
و دوری از این مردم رویاروی
نسازد ل
|
|
|
|
|
من ابراهیمم ولی تبر ندارم
تو از بت سنگ تری من خبر ندارم
واسه هر کی خودتو میگیری
نگیر حداقل برا من
|
|
|
|
|
ای زرمهبل!
گفتم که هردو نامت عزیز است
|
|
|
|
|
ای دخترانی که قبل از بلوغ جنسیّت
یائسه می شوید !!!
|
|
|
|
|
بمبهایت بس نبود ویروس آوردی چرا
بس بهانه ها تراشیدند به اسم کرونا
|
|
|
|
|
تک گویی: نشونی
بازم من...
|
|
|
|
|
يارب بـخواه چرخ كهن واژگون شـود
تا آدمـي زِ جور و جفايش برون شـود
اي
|
|
|
|
|
هیچ خاکی برای ماندن جریان آب نیست
|
|
|
|
|
ای کودک خیال من با من بمان بامن بمان
ز چهره لطف تو آرام من آرام من
|
|
|
|
|
مشکی به دوش دلیر، دریا شود خجلوار
خنجر زند حرامی، دریا خدا نگهدار
|
|
|
|
|
هنوزهم ، عشقت برایم ،
مثل روزهای اول ، تازه ست
|
|
|
|
|
داری اویزان
پیکری بی جان
سوت یک پایان
|
|
|
|
|
آنکه کند مکدر نقش زلال آب را
آخر کجا بفهمد،لطافت رباب را
...
|
|
|
|
|
بزار همه چی رو از اول بسازیم
ما که میرقصیدیم به هر سازی
بگو چه رازی فاش شد که شدی راضی
رفتی و منم
|
|
|
|
|
در بندرگاهِ بحر بیکران عشق...
|
|
|
|
|
ای در دل من رفته چو جزئی ز وجودم
من قبل نگاهت به خدا هیچ نبودم
یک شب به تمنای وصال تو نشستم
از
|
|
|
|
|
عاشقی در ره تو عشق خدایی است بیا
|
|
|
|
|
شوق بودن با تو در خیال هم زیباست
تو همان خط شروع
تا کجاها پیدا
در میان همه سطر
روی تو شعر نو
|
|
|
|
|
باید از معرکه ی چشم تو فریاد کنم
|
|
|
|
|
گوشم رابه کدام ترانه آماده کنم؟
لبم رابه کدام زمزمه عادت بدهم؟
|
|
|
|
|
پشت تمام پنجره های بسته ی
شهر
منم ...
|
|
|
|
|
دیدم کوچه ی تنگیست که چراغش چشم است
چشم ما گوش بود و عقل ما حرف سرکوچه و بازار
|
|
|
|
|
روحت شاد خانم معلم، مهرت پایان نداشت . . .
|
|
|
|
|
گر که چون پروانه، پر وا می کنم
شمع جان بر دوست اهدا می کنم
|
|
|
|
|
همه دستای ما بالا/دعاهامون تو مشت موندن/ولی شکر خدا بازم/دروغا ریشه خشکوندن
|
|
|
مجموع ۱۲۴۲۳۵ پست فعال در ۱۵۵۳ صفحه |