جمعه ۲۵ خرداد
|
|
ای شقایق ...حوالی رویاهایم را که قدم می زنم
|
|
|
|
|
گذر زمان ...
چه بیرحمانه ...
|
|
|
|
|
باور نمی کنید بگویم چه دیده ام
بنیاد سوژه درِ واژه را شکست
|
|
|
|
|
درد دارد که خودت یار خودت باشی و بس
|
|
|
|
|
گورورم او گونی وای وای چالاسان آغلایاسان
|
|
|
|
|
علی مقصود یزدان در زمین است
|
|
|
|
|
پیچیده بوی بهار نارنج ها
در فضای حیاطمان
آدم را ....
|
|
|
|
|
کاری شد کارستان
زمهریرْچله ای بود ،
آن به دررفته ز دستِ آن کمان زمستان
|
|
|
|
|
مرا برای غزلهای عاشقانه ببخش
|
|
|
|
|
دیگر سخن ز وسعت یک انتخاب نیست
غم ، باغ درو نموده ،دعا مستجاب نیست
|
|
|
|
|
بگیر پیامک عشق را، غزل بغارت رفت
جمال سایهی عشرت، نهاد پر معنی
|
|
|
|
|
دوباره کودتای غصه های پنهانی
دوباره انقـلاب واژه های زندانی
|
|
|
|
|
تو که باز از غزل و قلب من آویز شدی
|
|
|
|
|
قاصدک جان
بی وقفه پرواز کن
بالا و بالاتر
زمین جای اَمنی نیست
|
|
|
|
|
هر بار که بستم به غیر تو امید را...
|
|
|
|
|
دیگه بهم نگاه نکن چشمای من نمیشناست
به عکسات عادتش دادی و خودتو کردی راحت
|
|
|
|
|
غصه! ای همنشین شب های تنهایی
|
|
|
|
|
اون فردی که با آبروی این خانم بازی کرد و روح و روان ایشون رو ریخت به هم.
خیالش راحت و آسوده باشه خا
|
|
|
|
|
غمگین قدم بر میدارم،
سربازی خسته از جنگم...
|
|
|
|
|
خواستم برای تو یکی شعر بگویم که زبانبند شدم
بعد از تو دگر نیست هوائی، مَرانم که زیانمند شدم
تخت رو
|
|
|
|
|
گریه هایم که به آفاق رسد از داغ است
سازِ در بغض ترک خورده همه شلاق است
راه گم کرده منم در همه ی...
|
|
|
|
|
در جان آدم ناله ایی سر خورده می پیچید
هوا دوباره از درخت عشق سیبی چید
|
|
|
|
|
هیچ کس در سر دوستی با گل نیست ٬تا که از خار نبیند جفا!!!
|
|
|
|
|
افتاده ام از چشم تو بر دامن تب ها
هرچند گرفتار تو هستم همه شب ها
ایران من ای زخم تنت مشق دلیران
|
|
|
|
|
بهار خجسته باد
خبر سبزه چو در باغ و گلستان آمد
پر کشان بلبل عاشق سر بستان آمد
مطربان بزم طرب
|
|
|
|
|
گر ز تیغ نامردان خوردیم زخم ها
زخم هایمان خوش بود
که از دست دشمن نبود دوست بود
نمایندهی حیله بو
|
|
|
|
|
از بس فرشته ها به صورت دل فریبند
من زشت ها را با دل مستانه، دوست دارم
|
|
|
|
|
معجزه چشم تو خواب ربوده ز من
|
|
|
|
|
ایران، افغانستان، تاجیکستان
و...
|
|
|
|
|
دیشب به کنج عزلت ،تنها نشسته بودم
|
|
|
|
|
...
اینجا تنها سایه ی براقی همزاد کهنه ی من است که
چشم از من نمی گیرد
عاشق نیست!
شاعر هم نیست!
|
|
|
|
|
دیدی که همه عمر، پریشانِ تو بودم
ویرانِ تو بودم
با آنچه سرم آمده ایکاش نبودم!
ایکاش، نبودم!
|
|
|
|
|
انتظارِسبز
مهدیه
ولادت باسعادت منجی عالم بشریت، حضرت ولی عصر(عج)
|
|
|
|
|
ماه شعبان ..!
ماه رسول الله(ص)،آغاز دین اسلام ودعوت کننده به آن
ماه میلاد ثارالله، اباعبدالله ال
|
|
|
|
|
این روزا ک میگذره مثلا جوونیمه
امروزم که میگذره شبیه دیروزمه
غرق میشم تو رویاهام دنیای درونمه
آد
|
|
|
|
|
ندادند یوسُفِ دلها وَلیکن
خوشَست غَم در صَفِ یوسُف خریدن
|
|
|
|
|
پناهگاه من بی پناه شو امشب
|
|
|
|
|
در راه امـر و نـهي خداوند بـي زوال
آسودگـي براي بشـر مي بُـوَد مـح
|
|
|
|
|
تو قند مکرری و منهم
به تو واله شده پُرجوش
|
|
|
|
|
اعجاب صنع
چه تراشی زده بر بینی او ، میبینی!؟
باغبان این گل لبهارو ، نگو میچینی
|
|
|
|
|
بگوش درس گران را شود تماشایی
زغال چوب ضریحت طلای راهی است
|
|
|
|
|
مرغابیان
رسولان طلیعه ی وصل اند
گزارشگران خطه های مقدم
در سرزمینهای بی مرز و انتظار
|
|
|
|
|
ملت ما عقل به چشم بسته اند
|
|
|
|
|
فصل بارانِ نگاهش به خزانم دادند
وصل پروانه و شمعی به فراقم دادند
بس قناعت که گُزیدیم به نگاهی از
|
|
|
|
|
نمیشناسمش
ندیدهمش
نه قد سرو مانندش را
نه روح چون گل لطیفش را
نه جمال نه جلالش را
صد
|
|
|
|
|
پرسیدم عشق چیست؟ نوشتند شاعران
هرواژه ای که شرح دهد اتفاق را
سیده محدثه حسینی
|
|
|
|
|
خوشا باشی تو یک همراز با من
بخوانی هم صدا آواز با من
پر از عشقم وجودم می خروشد
بخوان ، سازی بیا
|
|
|
|
|
خسته ام از این همه هیاهو ها
از این همه تزویر و ریا ها
خسته از این زندگی تکراری
از این همه آوار و
|
|
|
|
|
در مدح صاحب الزمان و در وصف هجر و دوری از ایشان و در روز ولادت مبارکشان سروده شده.
|
|
|
|
|
مغز خود را بشکن, قالب نو بنا کن...
|
|
|
|
|
عید آمده با عطرِ گلِ نرگس و شعبان
جمع است بهاران و هوایِ خوش و ریحان
|
|
|
|
|
به آبشارِ سرِ زلف تو قسم خاتون
که بر کتیبهء الوند تو سپردم دل
|
|
|
|
|
چو سـوی میـکده افــتاد عیـش و نوش گذارم /
برآن شـدم که من هـــرگز دلی به کس نسپارم
|
|
|
|
|
گاهی ازمحبت خارها گل نمیشود
|
|
|
|
|
چرا با حکم نوروز و حکیم لعب می کنی ؟
چرا با غم عاشقت این همه ساز می کنی؟
|
|
|
|
|
بـهار خوبست ،که با ترانه آید
بهار آهـنگ به لب مستانه آید
|
|
|
|
|
لحظهٔ رویاییام ناکام ماند و تلخ شد
عاشق او بودم و او گشته اوی دیگری
|
|
|
|
|
ط که شدی یار من...
(درویش)
|
|
|
|
|
درد عاشق مرهمی غیر از جنون نشناخته
این جنون آخر مرا رسوای رسوا می کند
|
|
|
|
|
از دست داده ام
احساسم را
...
|
|
|
|
|
من اهل حاشیه نیستم
اهل قافیه هستم
من.......
|
|
|
|
|
🌷میلادصاحب الزمان(عج)
برهمگان مبارک🌷
|
|
|
مجموع ۱۲۴۷۳۳ پست فعال در ۱۵۶۰ صفحه |