چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
|
|
تو بدان در دل هر آینه رازیست نهان
|
|
|
|
|
ای دریغ از نام عاشق بر کسان
هموطن دنیا پر است از ناکسان
|
|
|
|
|
هر فرد كه برسوي تودرسوزوگدازاست
يك راز نگفتيش، اگر قابل راز است
بـر جمع تـمام ب
|
|
|
|
|
کشتی شکسته بودم، ناجی من شدی تو
در خون نشسته بودم، یارای من شدی تو
در تیرگی فسردم، عمری که رفته ب
|
|
|
|
|
بالاخره مرا به ضرب تیرهای ،
ردیف شده به مژگانت کُشتی ؟
بارک الله
|
|
|
|
|
من همچو الف تو مد آی ام هستی
راه نفسم تو همچو نایم هستی
|
|
|
|
|
دیدمت
بی اراده
خنده ای بر لب نشست
|
|
|
|
|
خوشحالی را که نه...
اما ناراحت نبودن را در نقطه ای یافتم که که دیگر از هیچ کس هیچ توقع
|
|
|
|
|
از خوش نشینان،همدمی
آیا به دادم می رسد؟
|
|
|
|
|
عاشق از بوی خوشم در طلب یار، که بود؟
عارف غمزده از روی دل زار، که بود؟
|
|
|
|
|
حجم درون جمجمه ام افعی است
در سینه ام پر از گل پژمرده
|
|
|
|
|
دوش مرا حال دگر داده اى
ديده ى حق بين و بصر داده اى
|
|
|
|
|
درویش دلم، مسکین تو طناز کنم
هر سحرگاه، من نیاز تو ابراز کنم
بی تو بلندای سکوتم، رو به هبوط
با چه
|
|
|
|
|
در فنجان قهوه ام
چايخانه هاي تهران
ته نشين ميشوند!!!
|
|
|
|
|
قسمت بیستم از مجموعه شعر روزهای بی بازگشت
|
|
|
|
|
کم کم بساط میکده ها چیده میشود...
|
|
|
|
|
ای دُختِ جُونِ چادُر زرشکی
ای موبلندُم به دل مه نشتی
صبا که جمعن بدُو تو یارُم
بُدو تو ای جان س
|
|
|
|
|
بعده تو حال دلم خیلی خرابه
این روزا که نیستی ارامش ندارم
دل سپردم به تو اما ندونستم
که تو خونه
|
|
|
|
|
بادبانها را ،،،
عَلم کردهام، امّا
توفان "عشق"
همچنان کشتیام را
به بندرگاه آغوش تو،
هدایت می
|
|
|
|
|
من خسته ای با روح سرگردان
|
|
|
|
|
مسیر زندگی از معبر شهیدان است
|
|
|
|
|
ای شقایق ...ساعت نبودن ت هر روز
|
|
|
|
|
استخاره کردم اون همین روزا بر میگرده
از دوری اون ای خدا این دل من چه پر درده
استخاره کردم اون هنوز
|
|
|
|
|
ما بیدفاعیم بی سلاحیم بیصدا هرگز
دور از شما جنگیده ایم اما جدا هرگز
|
|
|
|
|
نام تو در خاطرم همچو گلی می شکفت
سینه ام از عشق تو شعله صفت می گداخت
|
|
|
|
|
مرا به حج چه نیازیست تا خدای منی
اگر به کعبه بیایم هدف زیارت توست
سید_علی_مهاجر
|
|
|
|
|
یک هیاهو اندرونم غمگساری میکند
|
|
|
|
|
یارب سببی ساز که دلهای همه شاد شود
|
|
|
|
|
کنارم که هستی ، نه ابر ونه باد
تنِ آسمون آبیِ آبیه
|
|
|
|
|
قمار من فقط باتو سر تقسیم چشماته
اگهاینم قبولت هست هنوز تو قلب من جاته
|
|
|
|
|
من اوللنن سورا هیش باشع قارا باغلامایین
|
|
|
|
|
چو نیلوفر اسیر مَکر مُردابم
|
|
|
|
|
میبوسمت میبوسمت آنقدر که تا نفس در تنم باقیست
به آغوش می فشارم تنت را هرچند دانم تنی یاغیست
غرق
|
|
|
|
|
در به در رفتم به سویِ کوچه یِ تنهایی ام!
|
|
|
|
|
ای عشق چرا من هنرت را بشمارم ...
"چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است" ؟
|
|
|
|
|
دلیل این همه شادی تو هستی
|
|
|
|
|
گر سالك اين راه تو بودي ، من نبودم
من هم به همين راه ، كه بيگانه نبودم
|
|
|
|
|
در خیالت ما یَلی روئین تنیم
|
|
|
|
|
من ندانم که جفا فردا چها خواهد نمود
تیرهای کین به من از کی رها خواهد نمود
|
|
|
|
|
گوش ،
مسیرِ نعره های کمکِ غریبه ای را
به میانِ پژواک های مجنونِ صدا
به میان کوهساران ،
مدتیس
|
|
|
|
|
گر خانه تو شهر بدان است، عجب نیست
این خانه و زندان جهان است که خوار است
گر ما به تو گوییم که ج
|
|
|
|
|
كوس مرا با نفس اندازه كن
یک نفس اندازه خمیازه کن
|
|
|
|
|
هیهات که دیو تن برهنه منفور شب پرست
|
|
|
|
|
می شد ؛
همزاد خویش بود
باشور ونشاط ،
در زایشگاه متبلور خود
|
|
|
|
|
خاک ایران عزیز است مرا سرمه چشم
آستانیست که فرض است بر آن نام حرم
|
|
|
|
|
ای خانه نشین از دل تنها خبرت هست؟
در گوشه این شهر غم از ما خبرت هست؟
ای آن که به هر لحظه ای از
|
|
|
|
|
من زاده گلبرگ گل و فصل بهارم
|
|
|
|
|
بعـد تـو نشـکـسـتـهام،از هـم فـروپـاشیـدهام
انـتـهـای قـهـوهام تــصــویـر غـــم را دیـدهام
|
|
|
|
|
این روزها می ترسم از خودم
|
|
|
|
|
چه ساده ایم ما
نمیدانیم این نسیم فروردین
عطر گیسوهای معشوق است
افتاده به جانِ هوا
حال
|
|
|
|
|
بکش درد عشق تا درخشان شوی
مثل مردگان روز محشر به پا
نگاهت دوباره پر از کشف راز
چو ققنوس زاده ی آت
|
|
|
|
|
از مفاخر کشوری ایران تبار
|
|
|
|
|
سر برده ام به دامن یزدان، که ای خدا
بر ما ببخش و روی ز ما بندگان متاب
|
|
|
|
|
گل ناز
روزگاری که بیایی دل ما شادتر است
عالمی با نظر لطف تو آبادتر است
قفسی نیست به مرغان نوا
|
|
|
|
|
تو ای گرمی بخش زندگانی
تو ای آغاز هر چه مهربانی
تو ای دریای بی ساحل، پدر جان
بُوَد عشقت بزرگ و آس
|
|
|
|
|
بخشایش اولین توصیف ز اوصاف من است
|
|
|
|
|
چگونه قلبم،
... آرام،
خانه کند،...
|
|
|
|
|
این همه شعر خوانده ای.... این هم اضافه
الله و اعلم ... نوشتم شاید خوانده ای
|
|
|
|
|
میمیره دلم وقتی که از حق و ناحق میگه
دنیای تاریک زاییدۀ قلبای تاریکه
|
|
|
|
|
اهنگ سال بی بهار محسن چاووشی
|
|
|
مجموع ۱۲۳۹۴۴ پست فعال در ۱۵۵۰ صفحه |