شنبه ۶ مرداد
|
|
بیبی دلم گرفته از همه/میخوام برم کنار علقمه
|
|
|
|
|
بی خیال درد و اندوه من اند
از چه می خندند به این اندوهناک
|
|
|
|
|
زندگی با چشمهای عاشقت معنا گرفت
|
|
|
|
|
غوغای
سبز
ای پارهپاره گلویت
اندامت
به خنجر دشمن!
یا به اره!
تنت بر زمین
انداخته
به گودال
|
|
|
|
|
هر چند که در عرش خدا.....
|
|
|
|
|
مرا به همدمیاش برگزید ، غمگین شد
|
|
|
|
|
بگو از کدامین دیار آمدی
که با لحظه هایم کنار آمدی
|
|
|
|
|
در آسمان و زمین ، محو نگاه توام
من آشیانه ترین ، جان و پناه توام
|
|
|
|
|
آخـر چگــونه با تــو بگویــم که کیـستم؟
|
|
|
|
|
این مرد کم ثمر
با پای نیمه جان
|
|
|
|
|
ماهمه ، پیام آور سلوک معرفتیم
|
|
|
|
|
مردی میان دو راهیِ
عشق و غرور...
|
|
|
|
|
من دلم می خواهد
هر دم و ثانیه را پیش تو باشم ای دوست
|
|
|
|
|
برای ثبت اهدافت نزن جار و نکن بلوا
|
|
|
|
|
پاره شد ناف و فغانم از جدایی بی جهت
|
|
|
|
|
"یوسفِ گُمگَشتهی" ما عاقبت پیدا نشد
"کلبـهی اَحـزانْ" گُلِســتانِ دلِ تنـها نشد
سالوُماه
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
ای که نام تو شده مامن عرفانی ما
دیده بگشا و بیین حال پریشانی ما
خانه از عطر ت
|
|
|
|
|
ارباب من با حس و حال بیقراران
شد آفرینش در عزایت سوگواران
|
|
|
|
|
به نامِ پرچمِ در تابِ عشق جنبیدن...
|
|
|
|
|
آخ چقدر خسته ام!!!
یکی بیاید زمین را ز روی شانه های من بردارد
|
|
|
|
|
مشرف بود به پابوسی مرگ...
|
|
|
|
|
چراغ خانه ی ما کم نور است
چراغ خانه ی ما مهتابی ست
چراغ خانه ی ما هر شب چشمک می زند
|
|
|
|
|
ای ماه محرم اصلِ پیشنه ی من
یک عشق بدون مرز در سینه ی من
زیر عَلَمِ حسین و در قامت عشق
شد آل عل
|
|
|
|
|
دردم آنست نتوانم عریان کنم ،
نتوانم گریان کنم
دردم آنست نه در سینه پنهان کنم ،
نه در زبان گفتار
|
|
|
|
|
دگر تنهای تنها با تو هر جایم
|
|
|
|
|
جمعه یعنی با خیالت سر شدن
عصر باشد
پرسه و پرواز در سمت خیال
|
|
|
|
|
تا که چرخاندم سرم طوفان امانم را گرفت
|
|
|
|
|
ماه بر آمد و باز دلم، پر میکشد برای دیدنت!
دستِ من نیست که نگاهم را جاذبهٔ ماه می رباید!...
|
|
|
|
|
محبوسم ، دراین باغ درندشت
آزادم ، دراین اطاق کوچک
|
|
|
|
|
در هیاهویِ غزل، مستِ میِ خاطرهها
زده بر، پنجرهیِ شب، نفسِ گرمِ خدا
به شباهنگ دل سبز سحر، تا دل
|
|
|
|
|
(( یا حسین بن علی (ع) ))
لب تشنه به ده روز و دمی بیشتر هم شاید
بحران زده شد سفره که درویش تر
|
|
|
|
|
جشن تنهایی خود
دعوت نمی کنم
|
|
|
|
|
حقارتِ هرزْ واژه ها ، شکوهِ بی رحمِ سکوت/تثلیثِ مرگ و خون و شعر ، باکره یِ نورِ سکوت
|
|
|
|
|
وعدهی صیاد
دریا شدش مواج خشمش بشد کوبنده بر صخره،
دریا شبش دیگر نشد آرام و مواج میکشید نعره.
|
|
|
|
|
مرثیه ایثار شید الشهدا امام حسین علیه السلام
|
|
|
|
|
تو با حسین بر سر پیمان میان دشت
|
|
|
|
|
بر بستری از عطر نمناکِ شب و بیشه
در اتصال خاک و تن، از قلب تا ریشه
در لحظههای جاذبه، از عمق اندیش
|
|
|
|
|
لیلی امّا تاب گیسو باز کرد
قطره یِ اشکی به آن پرداز کرد
|
|
|
|
|
شنیدم واژهای زیبا، بهاران شد تن و روحم
نفهمیدم! چه گفتی تو؟ تو گفتی دوستم داری؟
|
|
|
|
|
نَسخ جان و دلم ناز نگاهت بگرفت
من زمن برد و تو در من به ضیافت بگرفت
|
|
|
|
|
ای داد که امروز عجب روز عجیبیست!
از همان بامدادان قدم در مسیری گذاشتم....
|
|
|
|
|
میراب ، کسی نبود آب را ببندد ،
برلشکرحسینی
|
|
|
|
|
✍️ترانه
م.مدهوش❤️🔥
🎧دکلمه: بانو هستی احمدی🌹
|
|
|
|
|
اگر گوش می دادم؛
بهترین شعر را برایتان مینوشتم!
|
|
|
|
|
خفته است در من غمی دردناک
|
|
|
|
|
تا حشر فرات از عرق شرم که جاریست
در حسرت دیدار حسین بن علی است
|
|
|
|
|
از دشت مصیبتها
میرود او تنها
پای بر پیکر خشکیده دشت
یاد گلهای شقایق در سر
میرود به پیمایش ش
|
|
|
|
|
ای بارش باران غزل، ساقی مهتاب
در نازِ نگاهِ تو ستاره، غزلِ خواب
ای لحظهیِ دیدارِ تو!!! آبستنِ ا
|
|
|
|
|
ماییم و غم عشق تو که در فوران است
|
|
|
|
|
امشب همان بهتر که فکر خود کشی باشم
|
|
|
|
|
نوزاد ِ غمم از رحم ِ درد به آهی
با گریه شبی در بغل باقابله افتاد
|
|
|
|
|
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
ای که همواره شوی یار حسین
یکدل و طالب و پرگار ح
|
|
|
|
|
چون بید دلم به پای تو می لرزد
|
|
|
|
|
مژگان تو بر قافله ای چشمْ تر است
هر چشم من از نافله ای چشمِ تر است
یک نی بزنی سلسله جنبان من است
|
|
|
|
|
چرخ چرخ به بازی
بپا منو ندازی
|
|
|
مجموع ۱۲۵۶۱۴ پست فعال در ۱۵۷۱ صفحه |